طرح سوال از عملکردهای گذشته و اکنون طالبان میتواند راه و ارزشهای آینده افغانستان را مشخص کند.
گروه طالبان با افکار سیاه و پرچم سفید، چیزی در حدود ۲۶ سال میشود که بر افکار جامعه افغانی و کشورهای درگیر با مسایل افغانستان فرمانروایی کردهاند. اگر حکومت آنها و دولت سیاه امارت اسلامی نتوانست زمان طولانی را دوام بیاورد، شورشگری، جنگ و جنایتهای آنان اما دوام آورد و اکنون دوباره به همان قدرت اولی رسیده اند. همان قدرتی که میتوانست دست مجاهدین را از پشت ببندد، از سیاست سرزمین سوخته پیروی کنند، قلمرو آنها بهشت امن تروریستان بینالمللی باشد، رهبران القاعده را پناه دهند و تندروهای اسلامی را الگو و نمونه باشند.
طالبان از غارها و سلولها و مخفیگاههای خود بیرون آمدهاند و اکنون در میز مذاکره با شرقوغرب مینشینند و چنگ و دندان نشان میدهند. با استفاده از قدرت خشونت ورزی، در گفتگوهای صلح کسب امتیاز میکنند و بر نظام مبتنی بر قانون اساسی، زهرخند میزنند. گردانهای مسلح آمریکایی را مجبور به عقبنشینی کردهاند و فاتح جنگی میشوند که برای آمریکا طولانیترین جنگ و احتمالا پرهزینهترین جنگ به شمار میرود. با تمام این مسایل به نظر میرسد که طرح سه پرسش از طالبان و وادار کردن طالبان به پاسخگویی، راه به سوی آینده افغانستان اندکی روشنتر خواهد شد.
یکم- پرسش از گذشته: گذشته طالبان سیاه و تاریک است. این گروه در گذشته و مخصوصا برای تسخیر کامل قدرت و گسترش قلمرو خود دست به جنایتهای برده است که مصداقهای بارز جنایتهای حقوق بشری و از جمله نسلکشی به شمار میرود. آنان در گذشته خود با تفکر تندروانه بر علیه مذاهب و اقلیتهای فشارهای چندوجهی و سازمانیافته را اعمال کردهاند. علاوه بر آن، زنان را از کاروفعالیت و حضور در اجتماع محدود کرده و به پستوخانهها زندانی کردهاند. با نمادهای فرهنگی مبارزه کرده و دست به تخریب زدهاند، از جمله بتهای بامیان را که یکی از بزرگترین میراثهای تاریخ بشر به شمار میرود، منهدم کردهاند. رسانهها را تعطیل کردهاند و با هنر و هنرمندان در جنگ و ستیز بودهاند. در شمالی سیاست سرزمین سوخته را اعمال کردهاند، هزارههای مزار و یکاولنگ را قتلعام کردهاند. پرسش از گذشته طالبان، پرسش از جنایتهای است که طالبان مرتکب شدهاند و باید در برابر آن پاسخگو باشند.
دوم-پرسش از وضعیت کنونی: طالبان در وضعیت کنونی نیز با دولت افغانستان به صورت کل جنگیده است و علاوه بر تلفات غیرنظامیان، تلفات سنگینی بر نیروهای امنیتی، کارمندان دولت و فعالان رسانهای و حقوقبشری وارد کردهاند. این گروه در قلمرو خود از هیچ جنایتی چشمپوشی نکرده است و در بسیاری موارد دست به تخریب تاسیسات عامه زدهاند. در سالهای حکومت وحدت ملی، طالبان بر چندین ولایت تهاجمهای گسترده انجام دادهاند که خسارتهای جانی و مالی زیادی را در پی داشته است. حمله بر ولایت قندوز و غزنی که تبعات آن تاکنون دامن مردم را رها نکرده است. حمله بر ولسوالیهای خاص ارزگان، مالستان و جاغوری که منجر به آوارگی و مهاجرت داخلی گسترده مردم این مناطق شد. آنان در قلمرو تحت حاکمیت خود قوانین سختگیرانه گذشته را علیه زنان و اقلیتهای قومی مذهبی اعمال کردهاند. محاکم صحرایی طالبان فعال بوده و در ولایت غور و مناطق دیگر دست به سنگسار زدهاند. فعالیتهای وسایل ارتباط جمعی را محدود کردهاند و زمینهسفر شهروندان در مسیرهای مختلف کشور را نیز محدود کردهاند. پرسش از وضعیت کنونی طالبان، پرسش از تلفات و آوارگی و محدودیتهای است که وضع کردهاند.
سوم-پرسش از آینده: تنها گذشته و اکنون طالبان نشان میدهد که این گروه خشونتهای سیستماتیک و جنایتهای سازمان یافته را مرتکب شدهاند. آینده طالبان را نیز میشود با توجه به گذشته و اکنون درک کرد. با آن هم، پرسش از آینده و تضمینهای که برای آینده میدهند، به میزان دو پرسش اول، قابل طرح است. پرسش از آینده طالبان، پرسش از تغییرات در جهانبینی طالبان است. فهم طالبان از دموکراسی، انتخابات، فعالیت احزاب، رسانهها، اقلیتهای قومی-مذهبی و زنان چیست و باورهای گذشته آنان چقدر دچار نوسان شده است. هرچند رسانهها و گروههای مختلف سیاسی از طالبان قباحت زدایی کردهاند اما با آن طرح پرسش از آینده طالبان و ضمانتهای که میدهند، برای آینده دموکراسی نوپا و نظام مبتنی بر قانون اساسی یک امر حیاتی است. در واقع نگاه طالبان به آینده افغانستان و ضمانتهای که این گروه میدهند. پرسش بعدی از روابط طالبان است. گروه طالبان پیش از این با کشورهای همسایه و سازمانهای استخباراتی منطقه و سازمانهای تروریستی مثل القاعده، شبکه حقانی و داعش خراسان در ارتباط بودهاند، چه ضمانتی وجود دارد که طالبان روابط خود را با بیرون از کشور و سازمانهای استخباراتی منطقه قطع میکنند و دیگر افغانستان پناهگاه امن تروریستان بینالمللی نباشد. گرفتن این ضمانتها همه اگر معطوف به مهار قدرت خشونتورزی طالبان، خلع سلاح کردن جنگجویان آنها و ادغام این گروه شورشی به جامعه باشد، امکان موفقیت در گفتگوهای صلح بالا میرود.
Add Comment