اینکه ارستو فیلسوف و دانشمند یونانی و ابنسینا دانشمند و عالم اسلامی و شرقی، قرنها قبل از امروز به موسیقی توجه کرده، کتابهایی دلچسب و خواندنیِ در این مورد نوشتند، همه و همه سخنانی بهگزاف نگفته بودند، بلکه برعکس، این نشاندهندهی این حقیقت است که انسانها به موسیقی نیاز دارند و موسیقی از یکسو بهعنوان هنر زبانی و شنیداری؛ و از سوی دیگر بهعنوان وسیلهی پالایش دهندهی روح و روان آدمی، ازجمله ضروریتهای زندگی بشری میباشد.
ارستو موسیقی را یکی از شاخههای ریاضی میدانست و فیلسوفان اسلامی نیز این نظریه را پذیرفته بودند، مانند ابنسینا که موسیقی را زیرمجموعهی علم ریاضی(سومین بخش)، در کتاب شفای خود یادکرده است. اما ازآنجای که همهی ویژگیهای موسیقی مانند ریاضی مسلم و غیر قابلتغییر نیستند، بلکه به ذوق و قریحهی سازنده و نوازندهی آن کاملاً بستگی و ارتباط دارند و نقش این دو نیز خیلی برجسته و مهم نیز هست، آن را هنر نیز میدانند. هنری که گوشها و احساس آدمی را مینوازد و دلها را از غم یا شادی آکنده میکند. هنری که دستِ نرمی روی عاطفهها و احساسات شنوندگان کشیده، ضربههای ملاییم و گاهی هم سخت و درشتی را بر پردههای گوشهای آنها وارد میکنند. درهرصورت موسیقی امروز، دانش و هنری گستردهای است که دارای بخشها و شاخههای گوناگونی میباشد. این موسیقی که حاصل صداست و صدا نیز در صورتی موسیقی نامیده میشود که بتواند پیوند میان اذهان ایجاد کند و دل و گوشی را بهسوی خود بکشاند و احساسهایی را نیز مانند دیگر اقسام هنر، دچار تحول و دیگر گونی نماید.
ابنسینای بلخی بر علاوهی که در کتاب شفای خود بهصورت مفصل و گسترده، در مورد موسیقی و فواید آن نوشتههای علمیِ کرده است، سه کتاب دیگر نیز در این مورد نوشته است که دو جلد آن به زبان عربی و یک جل آن به زبان پارسی دری میباشد. اما معلومات و تعریفهای که در کتاب شفا، در مورد موسیقی ارائهشدهاند، بهترین و مهمترین آنها میباشند. البته یک نکته را قابلیادآوری میدانم اینکه: با گفتن سخنان فوق نمیخواهم به این ادعای بعضی از مستشرقان که موسیقی محصول غرب و بهویژه یونان باستان است، مُهر تأیید بزنم، زیرا موسیقی پیش از اینکه کالای وارداتی یونان باستان به جهان اسلام و محدودهی زندگیِ پارسیگویان آریایی باشد، هنری است که از قدیم در این محدودهها وجود داشته و به اشکال گوناگونی اجرا میشده است.
اما اینکه این علم، هنر و یا پدیدهی فوقالعاده چه تأثیری بر انسان و روحیاتِ او دارد؟ محققان در سرتاسر جهان به مطالعهی این تأثیرات پرداختهاند و هر یک حاصل این مطالعههای خودشان را بیان کردهاند. تحقیقات نشان دادهاند که موسیقیهای آرام، آرامبخش و خوشی آور هستند. حتا اگر هیچ حرفی و هیچ کلامی هم در کار نباشد. همان ملودی، تن، ریتم و آهنگ نیز آرامشبخشاند. همینها نیز قدرت جذب لمس روح و روانِ شنوندگان را دارند. میتوانند بر نبض قلبهای آنها تغییر بیاورند و ضربان قلبِ آنها را متحول سازند.
همانطوری میدانیم، هنر موسیقی از طریق گوشها وارد سیستم عصبی شنوندگان شده، بر ذهن آنها تأثیر میآفریند. این تأثیر میتواند مثبت یا منفی باشد. این تأثیر(مثبت یا منفی) بستگی به حالتهای روحی و روانی شنوندگان دارند و بستگی به اوضاعواحوالی که شنوندگان در آن اوضاعواحوال به سر میبرند. همانگونه که میدانیم، حواس وسیلهی ارتباط آدمی با عالم خارج است و اصوات موسیقی از طریق گوش که یکی از حواس پنجگانهی مان است، به مغز میرسد و حواس و عواطفِ شنوندگان را تحریک میکند و با ایجاد انرژی مثبت، موجب انگیزه و فعالیت میشود. نغمههای موسیقی برحسب ترکیب فواصل و ریتم، دارای ارتعاشات خاصی هستند که با تحریکات ارتعاشات سلولهای عصبی، احساس و انگیزهای را تقویت و یا منتقل میسازد.
با موسیقی میتوان ریتمهای متنوعی را به وجود آورد و انرژیهای مختلفی را در شنونده تحریک کرد.
کار اصلی ریتم، تحریک و تهییج احساسات است که انرژی روانی را تولید میکند و انرژی این تحریک با کمک ملودی به جریان میافتد. تیمهای که با شنیدن موسیقی در وجود شنوندگان ایجاد میشود و تأثیراتی که از خود برجای میگذارد، شامل اینها میباشند:
– تمهای شیدایی، که شنونده احساس شادی و شورونشاط بیشازحد میکند.
– تمهای حزین، که در وجود شنوندگان احساس حزن و غمانگیز میآفرید و شکوه و شکایت در پی داشته، در شنونده احساس ناکامی را تداعی میکند.
– تمهای هیجانی، هیجان، واکنش انفعالی شدید و فوری است که غالباً با تظاهرات بارز اعصاب خودکار و واکنشهای فیزیولوژیک توأم است و میل به جنبش و حرکت را به وجود میآورد. از تمهای هیجانی میتوان با ایجاد انرژی روانی، رغبت و انگیزه در کاهش حالات افسردگی و غمگینی بهره جست.
– تمهای شاد و فرحبخش، تمهایی هستند که شادمانی و نشاط را توأم با آرامش و متانت منتقل میسازند. این تمها باعث انبساط خاطر و سرزندگی میشوند. تمهای فرحبخش احساس سرزندگی و شادمانی را برای کار و فعالیت افزایش میدهند. برای تقویت روحیهی افراد یک اجتماع و سرزندگی و نشاط آنها مخصوصاً کودکان و نوجوانان تمهای شاد و فرحبخش بسیار مفید و سازنده هستند.
– تمهای آرامبخش، تمهای مطبوعی هستند که نه تحریککننده، نه غمانگیز، نه هیجانی و نه هم وجدآورند. متن ملایم و یکنواخت ارتعاشات آنها احساس آرامش را منتقل میکند.
تأثیر شگفتانگیز موسیقی در ایجاد آرامش روانی
گوش دادن به نوسانهای صدا در یک موسیقیِ آرامبخش، به شنوندگان کمک میکند که در قلب آنها آرامش و در ذهن و روانشان خوشی پدید آید. این آرامش قلبی و روحی، باعث میشود که قلب نیز بهصورت منظمتری کار کند و فعالیتِ خوبتری نیز داشته باشد.
شنوندگان در هر حالتی که باشد، افسردگی یا استرس، عصبانیت یا ناامیدی، در تمام این موارد، اگر به موسیقی آرامبخش گوش سپرده، چشمهایشان را ببندند، بدون شک، از همان حالت آزاردهنده و ویرانکننده بیرون خواهند آمد. احساس آرامش خواهند کرد و راحتی و رضایت در ته دلهایشان خواهند رویید.
مطابق تحقیقاتی که انجامشده است، موسیقی در کنار تمام کاربردهایی که دارد، اثر شفابخشی هم دارد. احساس کردن و شنیدن لرزشها و نوسانات صدا در یک موزیک آرامبخش، به شنوندگان کمک میکند تا قلبشان با ریتم منظمتری کار کند. این نظم کاری در اثر شنیدن موسیقی، تنها و تنها به فعالیت قلب برنمیگردد، بلکه این آرامش قلبی و فعالیت منظمِ آن بالای تمام سیستمهای دیگر بدن تأثیر وارد کرده، باعث آن میشود که همهی سیستمهای بدن درست و بهجا کار کنند.
محققان و پژوهشگران بعد از پژوهشهای دقیق و عمیق، به این نتیجه رسیدهاند که موسیقی اثر مثبت روی ذهن دارد. موسیقی میتواند ذهن را آرام کند و روند بهبود را در بیماران تسریع بخشد. موسیقی با نگرانیها و تشویشها مبارزه میکند و ذهن را آرام و راحت میسازد. موسیقی میتواند ما را از دامِ هیولای افسردگی، دیو بدسیرتِ تشویش و نگرانی، بلای وحشتناک و هیبتناکِ حسِ نتوانستن و ندانستن، رهایی بخشد. شنیدن موسیقی میتواند ما را اطمینانِ خاطر، اعتمادبهنفس و رضایت قلبی بدهد. میتواند در وجود ما تواناییهای یادگیری را بهبود بخشد و اراده و عزم ما را در امر پیروزی افزایش دهد.
اثرات منفی موسیقی
موسیقی هم در کنار تمام پدیدههای مفید دیگر که در کنار فایده، خالی از زیان هم نیستند، اضراری نیز دارد. در کنار تمام تأثیرهای مثبت، در صورت غفلت و کوتاهی، تأثیرهایی منفی نیز میتواند از خود برجای بگذارد. در کنار اینکه آرامش ذهنی پدید میآورد، ناآرامی و عدم تعادل در کارکردهای قلب و ذهن و دیگر سیستمهای بدن نیز بار آورده میتواند. موسیقی زمانی بیضرر و سودآورت میباشد که با ریتم درونی شنونده، هماهنگ باشد تا تعادل آنها را بر هم نزند.
موسیقی با صدای بسیار بلند باعث اختلال در دو نیمکرهی چپ و راست مغز میشود. حتی شنیدن این نوع موسیقیها در دوران کودکی باعث بروز برخی ناتوانیهای یادگیری و مشکلات رفتاری در کودکان میشود. همچنان گوش دادن به موسیقیهای بسیار کوبنده باعث برخی آسیبهای ذهنی و جسمی میشود. برخی از انواع موسیقیهای ناهماهنگ که هارمونی و ریتم آرام بخشی ندارند، باعث بروز رفتارهای پرتنش و تهاجمی میشوند و باعث فزون کاری در فرد خواهند شد. موسیقیهای بیشازحد کوبشی، باعث ایجاد احساس خشم و خستگی در فرد میشود.
بنابراین نوع موسیقی انتخابی اهمیت زیادی دارد. موسیقی برای ایجاد آرامش قدرت جادویی دارد، ولی درعینحال اگر بهدرستی به کار گرفته نشود، میتواند نتیجهی عکس داشته باشد. موسیقی میتواند در افزایش یادگیری و بالا بردن سطح هوشی نیز مؤثر باشد.
با در نظر داشت سخنان که تا اینجا گفته آمدیم، موسیقی،هر نوع و گونهی آن( دمبوره، گیتار، ساز، دهل، …. ) که باشد، نهتنها که بد و خلاف راه صواب نیست، که خوب و لازم هم میباشد. دین اسلام نیز در پی سلامتی جسمی و روانی مسلمانان است. بخشی از این سلامتی جسمی و روانی را میتوان از طریق هنر موسیقی نیز کسب کرد و به دست آورد، پس این عمل مردود و نادرست نبوده، کاملاً عقلانی نیز میباشد. دمبورهی هزارگی که خود بخشی از فرهنگ بومی هزارهها نیز میباشد، نیز به دلیلی اینکه از یکسو خود هنر است و هنر موسیقی و از سوی دیگر، جزو فرهنگ هزارهها هم میباشد، پس شنیدن و زدن آن، پذیرفتنی و شنیدنی و لذت بردنی میباشد.
Add Comment