با روی کار آمدن حکومت درانیها و آمدن هنرمندان هندستانی، سبک موسیقی خراسانی از این کشور رخت بربست
قسمت اول
اشاره: به تازگی محمد رضا شجریان، خواننده و موسیقیدان کلاسیک اهل خراسان ایران درگذشت. او از چهرههای برجستهی موسیقی معاصر فارسی بود که هنر و آوازهاش فراتر از مرزهای ایران رفت. این رخداد غمانگیز بر اهالی موسیقی را فرصت مناسب دانستیم تا با دکتر احمد سرمست، رییس انستیتوت ملی موسیقی افغانستان گفتگویی داشته باشیم درباره پیوندهای موسیقی افغانستان و سبک خراسان که اکنون از همگسسته و دیده نمیشود.
استاد میدانید که حدود سه هفته پیش محمد رضا شجریان درگذشت. شجریان چگونه یک آوازخوان بود؟
شجریان نماد موسیقی سنتی آواز ایران است که این فورم وسبک را در نتیجه برخورد هنرمندانه و آگاهی از اساسات ردیف و داخل ساختن فورمها وساختارهای دیگر موسیقی در آن، آنرا متحول ساخته، تا جاییکه این فورم موسیقی سنتی که در ایران پیش از انقلاب داری مخاطبین خاص بود، را قابل فهم و دوست داشتن عام و خاص بسازد. به عبارت دیگر، در نتیجه سعی وتلاش شجریان و برخورد هنرمندانه واصلاحی او با آواز بود، که آواز سنتی ایران را در نتیجه تلفیق آن با تصنیف و ترانه و استفاده از ردیف به ساز و آواز ایران تبدیل نموده و در یک مقطع زمانی آنرا جانشین موسیقی شهری ویا موسیقی پاپ ایران نماید.
شجریان در حالیکه متعهد به حفظ ارزشهای سنتی موسیقی ایران بوده است، هیچگاه تلاشهای خویش را برای بروز سازی و غنامندی آن، چنانچه در بالا تذکر داده شد محدود نساخته است. نمونه دیگر این کوششها ابتکار ساختن سازهای جدید و معیاری سازی سازهای ملی ایران بوده که در نتیجه آن محدوده ساختاری دستههای هنری وسعت یافته، رنگها و صداها متنوع و متفاوت شامل این دستهها گردیدند.
محمد رضا شجریان آواز خوان چیره دست و بزرگی بود که جایگاه او را در موسیقی نمیشود محدود به ایران و یا جغرافیای زبان پارسی نمود. او در جهان موسیقی منحیث هنرمند تاثیر گذار و متحد به ارزشهای انسانی مطرح بوده که با تعهد در کنار مردمش قرار داشته و برای آزادی، رفاه جامعه و سعادت کشورش استوار و بدون هراس میرزمید. شجریان در انقلاب ۵۷ در کنار مردمش قرار دارد. وقتی مردم ایران اسیر استبداد مذهبی میشود، باز هم میبینید که شجریان به صدای بلند اعتراضات مردمی تبدیل شده و زمانیکه احمدی نژاد اشتراک کنندههای اعتراضات مردمی را خس و خاشاک مینامد، شجریان خود را صدای این خس و خاشاک میخواند و ار رادیو وتلویزون ایران میخواهد که دیگر آواز و آثار او را نشر نکنند.
چرا شجریان را صدای خراسان نیز میگویند؟
شجریان در بین دوستدارانش با القاب گوناگون چون «خسرو آواز ایران»، «ستاد آواز ایران»، «صدای خراسان» و دیگر نامها دیگر شناخته میشود. اما محدود ساختن شجریان به صدای خراسان، جفای بزرگ در حق شجریان است. او بزرگتر از خراسان است. شجریان به ایران و موسیقی جهان تعلق داشته و چنانچه در آغاز این صحبت گفتم لازم نیست تا او را حتا محدود به جغرافیای زبان فارسی نماییم. او یکی از خوبان جهان موسیقی است وبه همین خاطر هم جوایز بزرگ جهانی به او اهدا گردیدهاند.
با این پیش فرض، در مورد موسیقی خراسان صحبت کنید که از چه ویژگیهای برخور دار بوده و است.
هدف شما از این سوال ارایه معلومات در باره ویژگیهای موسیقی آستان خراسان ایران امروز است ویا موسیقی حوزه بزرگ فرهنگی و تاریخی خراسان که در گذشتهها شامل بخشهای از جغرافیای کشورهای ایران، افغانستان، آسیای میانه و گاهی هم قسمتهای از شمال هند بوده و یا این که مقصد شما موسیقی افغانستان با یکی از نامهای تاریخی آن خراسان است؟ سوال دوم که در این جا مطرح میشود شما طالب معلومات در رابطه به ویژگی کدام نوع موسیقی خراسان هستید؟ موسیقی سنتی و یا موسیقی مردمی (فلکلور)؟
منظور من موسیقی رسمی و هنری حوزه بزرگ فرهنگی و تاریخی خراسان است، نه موسیقی مردمی (فلکلور).
در موسیقی شناسی منطقوی، کشورهای که شامل جغرافیای خراسان تاریخی بودهاند، امروز هر کدام شان تلاش دارند تا میراث موسیقایی و تاریخی این حوزه بزرگ تمدنی و فرهنگی را جز افتخارات خود شان ثابت کرده نقش مردمان و فرهنگیان دیگر کشورها را نا دیده گیرند. به همین دلیل هم است که میراث موسیقی خراسان تاریخی، در ادبیات موسیقی شناسی این کشورها به جز افغانستان، با نامهای کشورهای متذکره گره زده شده و نام از خراسان و موسیقی خراسانی در میان نیست. بطور مثال در ادبیات موسیقی شناسی تاجیکستان و ازبیکستان میراث بزرگ موسیقی حوزه خراسان تاریخی بنامموسیقی سنتی تاجیکستان و یا سنتی ازبکستان یاد میگردد. در ایران به این موسیقی کلمه ایرانی افزود شده و در متن تاریخ موسیقی سنتی ایران بررسی گردیده و بنام موسیقی سنتی ایرانی یاد میگردد. در افغانستان زمانیکه صحبت از تاریخ موسیقی سنتی کشور به میان آید، موسیقی سنتی و یا موسیقی رسمی کشور تا ایجاد افغانستان معاصر و آمدن موسیقی هندوستانی به کشور به نام موسیقی خراسانی یاد گردیده و این اصطلاح رابطه مستقیم با نام خراسان که بعضی از پژوهشگران افغان باور دارند یکی از نامهای تاریخی کشور بوده است، دارد. بر اساس آثار کتبی به جا مانده موسیقی، که رسایل موسیقی اساسیترین بخش آنرا تشکیل میدهند و موسیقی شناسان آسیای میانه، ایران و افغانستان بر بنیاد همین منابع در کنار متون تاریخی و دیوان شعرای کلاسیک که بعضی از این دیوانها خود دانشنامه موسیقی عصر خود شان محسوب میگردند، تاریخ موسیقی سنتی شانرا بررسی و میراث موسیقایی حوزه بزرگ تمدنی، فرهنگی خراسان تاریخی را مختص به کشور خودشان می سازند. مقایسه رسایل موسیقی که در یک مقطع تاریخی در شهرهای مختلف خراسان که حالا جز جغرافیای سیاسی آسیای میانه ایران و افغانستان میباشند، نشان میدهد که در طی سدههای موسیقی رسمی و هنری این حوزه بزرگ تمدنی با تفاوتهای نه چندان، اساسات تیوریک، فلسفی فورمها، ابزار و قطعات موسیقی مشترک داشتهاند. این مشترکات در رسایل موسیقی چون رساله موسیقی عبدالرحمان جامی، رساله موسیقی کمالالدین علی بنایی هروی، رسایل موسیقی المراغی، رساله نجمالدین کوکبی، رساله موسیقی درویش علی چنگی و میناتوریهای که دیوان شعرای کلاسیک و کتب تاریخی با آنها تزیین شدهاند، انعکاس یافتهاند. در نتیجه انقطاع روابط تاریخی، ایجاد سرحدات جدید و شکلگیری جغرافیای سیاسی امروز، راه موسیقی مردمان حوزه تمدنی و فرهنگی خراسان از هم جدا گردیده و سیستمهای موسیقی جدید که بر بنیاد موسیقی خراسان تاریخی استوار اند شکل میگیرند. در آسیای میانه سیستم شش مقام، در ایران سیستم دستگاه و در افغانستان موسیقی هندوستانی راگ و تال جانشین سیستم موسیقی خراسانی میگردند.
ابزارهای موسیقی خراسان تاریخی چه چیزهای بوده؟
در کنار داشتن مبنای تیوری و فلسفی مشترک موسیقی، فورمها و قطعات موسیقی، سازهای مشترک یکی دیگر از مشترکات موسیقی هنری مردمان حوزه تمدنی و فرهنگی خراسان تاریخی بود است. در متون تاریخی، دیوان و اشعار شعرای بزرگ زبان پارسی/دری و نقاشیهای میناتوری تار، دوتار، تنبور، دف، باربط، عود، سنتور، قانون، نی، کَوس، طبل، کرنا، بوق و غیره نام برده شده و به تصویر کشیده شدهاند. قابل تذکر که این فهرست شامل سازهای بزمی و رزمی است.
شما فکر میکنید که فعلا موسیقی رسمی خراسان تاریخی دچار دگرگونی و تغییر کرده است.
در طول تاریخ تمام پدیدههای هنری و فرهنگی رو به تکامل اند. چنانچه در جواب سوال دیگر شما گفتم، قطع روابط فرهنگی، ایجاد دول و جغرافیای سیاسی جدید، عبور از یک دوره دوامدار بی ثباتی ونا به سامانی فرهنگی باعث میگردد که سیستم موسیقی هنری و یا رسمی خراسان جای خویش را برای سیستمهای جدید موسیقی که بر بنیاد موسیقی خراسان تاریخی استوار اند، خالی نماید. در آسیای میانه سیستم شش مقام به وجود میآید. در افغانستان مقام جای خود را به راگ و تال هندوستانی خالی میکند و در ایران سیستم دستگاه ظهور مینماید. در این سیستمهای جدید نامهای مقامهای موسیقی خراسان حفظ گردیده که از نگاه ساختاری وتعداد صداها با گذشته تفاوت فاحش دارند.
شجریان نماد از موسیقی خراسان تاریخی است؟
جواب این سوال شما نیازمند یک کار پژوهشی وتحقیقی بزرگ بوده و خارج از حوصله این بحث است. اما با در نظر داشت شکلگیری موسیقی سنتی ایران و آنچه استاد شجریان در سالهای پر بار هنری خود انجام داده است، «خسرو آوار ایران» در حالیکه پابند به حفظ ویژگیهای موسیقی سنتی ایران بوده است، تلاش او در بر روز سازی موسیقی سنتی ایران به خصوص سبک آواز وتلفیق آن با ردیف، ترانه و تصنیف او را از همه آواز خوانان ماقبل سبک متذکره و هم نسلانش تفکیک ومنحیث هنرمند مبتکر و نو گرا مطرح مینماید.
آیا کسانی در افغانستان معاصر هم وجود داشته و دارد که به سبک موسقی خراسانی اجرا کرده باشد، آواز خوانده باشد و یا هم بخوانند.
چنانچه به جواب یکی از سوالات شما تذکر دادم موسیقی خراسانی قبل از آوردن هنرمندانموسیقی هندی و ترویج موسیقی هندوستانی، موسیقی رسمی کشور بوده و در طی سدهها نوازندهها و خوانندههای زیادی در این سبک اجرا داشته و حضور پر رنگ در دربار شاهان غزنوی، غوری و تیموریها داشتهاند. این حضور تا اواخر قرن ۱۹ و اوایل سده بیستم در کنار هنرمندان محلی خوان و آواز خوان رقاصههای هندی در دربار شاهان درانی وجود داشته وآهسته آهسته کم رنگ گردیده و بالاخره میدان را به موسیقی هندوستانی میگذارند.
نامهای از هنرمندان افغانستانِ که بخش از خراسان تاریخی بوده و به سبک خراسانی آواز میخواند میدانید؟
نامهای متعددی از پیشکسوتان و هنرمندان موسیقی خراسان بزرگ از باربد به بعد ثبت تاریخ موسیقی این حوزه تمدنی گردیده است. باربد متولد مرو، موسیقی دان، نوازنده و آواز خوان دربار پادشاهان ساسانی یکی از این نام است. او اساسگذار سیستم صدایی متشکل از خسروانی، الحان و دستان بوده که بعدها براساس آن تیوری موسیقی خراسانی انکشاف و رشد مینماید.
در آثار نظامی گنجوی، شعرای دیگر زبان پارسی/دری چون منوچهری دامغانی، متون تاریخی و رسایل موسیقی نامهای هنرمندان موسیقی خراسان طی سدههای متمادی ثبت گردیده است. تاریخی بیهقی، بابر نامه، مجالسالنفایس رسالههای موسیقی کوکبی، چنگی ودیگران از جمله این آثار اند که نام هنرمندان موسیقی خراسان را ثبت ومهارتهای هنری شان را به تصویر کشیدهاند.
هنرمندان هندی، رخت موسیقی خراسانی را برای همیشه از افغانستان بست؟ کسانی نبود که حفظ کند. استاد سرآهنگ به این سبک توجه نکرد؟
رخت موسیقی سنتی خراسانی از صحنه موسیقی هنری کشور با آمدن هنرمندان و اساسات موسیقی هندوستانی آغاز و با ایجاد رادیو، سفر و اقامت هنرمندان موسیقی خرابات به ولایت غربی و شمالی کشور آهسته آهسته تکمیل گردید. فراموش نکنیم که در آغاز آمدن موسیقی هندوستانی و هنرمندان، موسیقی خراسانی در کنار این نوع موسیقی و موسیقی محلی کشور در دربار شاهان درانی حضور داشته است. چنانچه امیر عبدالرحمن خان در کتاب تاج التواریخ از حضور این سه نوع موسیقی در دربارش یاد میکند. استاد سرآهنگ آموزش دیدهای دامان پدر و استاد عاشق علی خان که هر دو بصورت سنتی در سیستم موسیقی هندوستانی آموزش دیده و از جمله هنرمندان موسیقی مطرح سبک موسیقی شمال هندوستان بودند آموزش دیده و خود یکی از بهترینهای این سبک به شمار میرود. استاد سرآهنگ یکی از بازماندگان نخستینهای موسیقی هندوستانی در کشور بود که خود نقش مهم و اساسی در ترویج این موسیقی و پایههای تیوریتک آن از راه برنامههای آموزش موسیقی کلاسیک از طریق امواج رادیو و بصورت حضوری در کوچه خرابات در منزلش داشته است. بخش بزرگ میراث فرهنگی بجا مانده از این استاد نامدار کشور در فورمها و سبکهای موسیقی هندوستانی چون خیال، راگ، ترانه، تهمری و غزل بوده، او یکی از بهترینهای موسیقی هندوستانی نه تنها در افغانستان بلکه در نیم قاره هند نیز است.
Add Comment