نویسندگان: پ. ف. کرپینکو
گ. پ. ئیژوف
ترجمه، اختصار و تتبع: غوث جانباز
«چیستر باواولس» وظیفه داشت تا حین صحبت با عزیز احمد به برخی از مسایلی اشاره نماید که پاکستان به خطرات و تهدیدهای که میتوانند دامنگیر آن شود ملتفت گردد و موضعگیریاش را تغییر دهد. «چیستر باواولس» تاکید میکرد که «مسدود شدن سرحد در طویل المدت، تطبیق برنامههای امریکا را در افغانستان برهم میزند. کابل همین اکنون به پیاده کردن پلان دوم پنج ساله پرداخته است، و انتظار دارد که در حدود نصف مواد خام و سایر وسایل و تجهیزات از کشورهای غربی از طریق پاکستان وارد افغانستان شود. بنابرین، هرگاه سرحد مسدود بماند، راه به سوی جهان برای افغانستان نیز بسته میماند. کشورهای غربی کمکهای از قبل برنامهریزی شده را ارایه نخواهند داشت، و افغانستان از روی ناچاری به اتحاد شوروی رجوع خواهد کرد.»
«باواولس» به سفیر پاکستان یاد آوری کرد که «تحاد شوروی از تضادها میان افغانستان و پاکستان به نفع خود سود میبرد، و اینکار میتواند اردوی سرخ (اردوی اتحاد شوروی) را به سرحدات پاکستان برساند، و بدین ترتیب تمام منطقهی آسیای جنوبی و جنوب شرقی را در معرض در تهدید قرار دهد.»
«باواولس» به لحن نرم اشاره کرد که «در صورت عدم تمکین از مشورهها، پاکستان میتواند موقف خاص خود را در روابط اقتصادی با افغانستان از دست دهد.»
او (باواولس) در مورد معقولیت نظریهی ایجاد مسیر بدیلی برای افغانستان از طریق ایران الی بحر نیز یاد آوری کرد. راه بدیلی موتر رو که قرار بود از افغانستان به استقامت ایران و از آنجا به بنادر بحری منتهی میشد، نخست باید اعمار میگردید و سپس ساحهی پیرامون بندر باید برای ۹۹ سال به اجاره گرفته میشد. عزیز احمد در این میان اعتراض نموده گفت که «حلقاتی کوشش دارند پاکستان را بدون کدام ثبوت به توقف تجارت ترازیتی میان افغانستان و پاکستان متهم سازند، در حالیکه این موضوع واقعیت ندارد. آنچه ارتباط میگیرد به «مسیر بدیل» که اینجا از آن یاد آوری صورت گرفت، اینکار صرف منجر به تعویض مسیر میگردد، در حالیکه معضلهای اصلی، یعنی مشکل پشتونستان مثل سابق لاینحل باقی میماند.» «باواولس» علاوه کرد که هرگاه وضعیت طی یک ماه آینده به همین منوال، یعنی در بُن بست باقی بماند تهدیدهای احتمالی بیشتر خواهند شد، و بار دیگر جانب پاکستان را فراخواند تا در موضعگیریاش تجدید نظر نماید، و به نمایندگیهای قنسولی و تجارتی افغان اجازهی فعالیت دهد. اما «باواولس» کدام عکسالعمل مثبتی را دریافت ننمود. (۴)
سفیر پاکستان عزیز احمد طبق معمول به ابراز نظر منفی در مورد خانوادهی شاهی افغانستان پرداخته علاوه کرد که گویا آنها (پاکستانیها) بهتر میدانند از کدام ابزار در برابر افغانها کار بگیرند. به قول عزیز احمد، «رییس جمهور پاکستان ایوب خان، خود یک پشتون بوده و با طرز ذهنیت پشتونها بلد است و مخصوصا از طرز تفکر خانوادهی شاهی آگاهی دارد. این خانواده صرف یک زبان را میداند، و آن زبان زور است.»
سفیر عزیز احمد حتی پا از موقف خود فراتر نهاده به ایالات متحده امریکا پیشنهاد کرد تا در «مناسبات خویش با افغانستان یک گام عقب برود و بگذارد تا از هیجانات رهبری افغانستان اندکی کاسته شود»، آنگاه به گفتهی او «افغانها به احتمال زیاد اقداماتی را برای حل مشکلات شان روی دست خواهند گرفت، و قبل از همه، موضعگیری خویش را در قبال پشتونستان تغییر خواهند داد.» آنگاه، پس از فروکش نمودن هیجان افغانها «بائیرود» سفیر امریکا در کابل به داوود یاد آوری نماید : «هرگاه از ما کاری ساخته باشد ما را در جریان بگذار»، این مثمرترین روش و شیوهی خواهد بود که افغانها برای حل مشکل ترانزیتی تشویق شوند.(۵)
یک نکتهی دیگر نیز در گفتگوی فوق نهایت دلچسپ به نظر میرسد : عزیز احمد حین اعتراض به سخنان «باواولس» که گویا کراچی با اقداماتی خود افغانستان را به آغوش اتحاد شوروی «پرتاب» مینماید، از موضعگیری معمول پاکستان که گویا «افغانستان دیریست تحت پوشش شوروی قرار دارد» عدول نموده گفته بود:«باور ندارم که افغانستان در دام شوروی بیافتد، و احتمال آنرا که افغانها بخواهند مسیرهای تجارتی جهان آزاد را با مواصلات شوروی تعویض نمایند، نمیبینم.» سفیر پاکستان حتی «بائیرود» فرستادهی امریکا را در کابل متهم ساخت که «موصوف در بارهی مساله ترانسپورت با جسارت بیش از حد ابراز نگرانی مینماید، و به این ترتیب افغانها را تشویق مینماید تا در مقابل پاکستان و امریکا ایستادگی نمایند.»
پاکستان یک بار دیگر تلاش کرد حکومت امریکا را به موجودیت اختلاف نظر در رهبری افغانستان معتقد بسازد. کراچی تاکید میکرد که «پادشاه افغانستان و محمد نعیم وزیر امور خارجهی افغانستان از محمد داوود حمایت کامل نمینمایند». پاکستانیها به این ترتیب میخواستند به امریکاییها تفهیم نمایند که محمد داوود در میان رهبران طراز اول کشور تنها بوده و در انزوا قرار دارد. بناءً امریکا و پاکستان بایست فشارهایشان را برکابل بیشتر بسازند تا افغانستان به «راه درست» سوق گردد، یعنی مساله پشتونستان از اجندای سیاست خارجی کابل بیرون ساخته شود، و این کشور به طور پایدار در صف کشورهای غربی قرار گیرد. «باواولس» از بحث روی ساختار نیروهای سیاسی در افغانستان اجتناب ورزیده، سخنان سفیر را شایعه نامیده و یک بار دیگر پافشاری کرد که شورویها از اوضاع بوجود آمده استفاده نموده و مفاد اعظمی را خواهند برد؛ و از سفیر خواهش کرد تا میکانیزم را که در نتیجهی آن صدور کالاهای تجارتی به افغانستان و همچنان از افغانستان آغاز گردد، پیشنهاد نماید.
سفیر گفته بود که در زمینه منتظرهدایت رهبری خود باقی میماند. در عین حال، عزیز احمد از وزارت امور خارجهی امریکا خواهش کرد تا سفیر «بائیرود» نیز پیشنهادات خود را برای حل بحران بوجود آمده ارایه نماید.(۶)
ارزیابی موضعگیری حکومت پاکستان نشان میدهد که موضع اتخاذ شده غیر عقلانی بوده، منجمله به خاطر آنکه پاکستان خود مبتکر و محرک بروز بحران در روابط اش با کشور همسایه بود. دلچسپتر آنکه کراچی در عین حال سعی مینمود تا نقش متهم کننده را نیز بازی نماید.
موازی با فشارهای که بالای حکومت پاکستان بخاطر باز نمودن دوبارهی نمایندگیهای تجارتی افغانستان در آنسوی خط دیورند صورت میگرفت، واشنگتن سعی میکرد تا صدراعظم افغانستان را نیز معتقد بسازد که بر مفتوح شدن دفاتر قنسولی و تجارتی بیش از حد پافشاری ننماید و طی یک تفاهمنامهی با آغاز مجدد مناسبات تجارتی موافقت کند.
«بائیروود» سفیر امریکا در کابل به تاریخ ۱۳سپتمبر ۱۹۶۱ ملاقاتِ نهایت ارزشمندی را با صدراعظم افغانستان محمد داوود انجام داد. سفیر محتوای پیام «باواولس» معین وزارت امور خارجهی امریکا را به صدراعظم افغانستان رساند. بخاطر جلوگیری از نزدیکی بیش از حد افغانستان با اتحاد شوروی، مخصوصا در بارهی امور مرتبط به ترانسپورت و انتقالات، سفیر به محمد داوود خبر داد که حکومت امریکا امکان ایجاد مسیر جدید ترانسپورتی را از طریق قلمرو ایران و استفاده از بنادر اینکشور را مورد بررسی قرار میدهد.
«باواولس» همچنان یاد آوری کردکه ایالات متحده امریکا در نظر دارد کمکهای تازه را به افغانستان مبذول بدارد، لیکن مشروط به آنکه مسیر اساسی تامینات واردات قطع نگردد.
محمد داوود به سفیر «بائیروود» گفته بود:«به نظر میرسد که واشنگتن از محتوای موضوع بخوبی آگاهی ندارد. تشنج کنونی ریشه در لاینحل ماندن مساله اصلی دارد. محمد داوود پیشنهاد نمود تا «واشنگتن مساعی خویش را برای حل مساله مرکزی میان افغانستان و همسایهی شرقی آن، یعنی رفع معضلهی پشتونستان متمرکز سازد.» صدراعظم افغانستان در ادامه گفت:
«پاکستان به آن باور است که هرگاه دستانش باز باشد، در این صورت میتواند معضلهی پشتونستان را با توسل به زور یک طرفه بسازد. منحیث یک دوست صادق ایالات متحدهی امریکا میخواهم خاطر نشان بسازم که هرگاه پاکستانیها به روش فعلی خویش ادامه دهند، در این صورت خطای بزرگی را مرتکب خواهند شد. سرتنبهگی آنها برای داوم پالیسی کنونی در قبال مساله پشتونستان، منجر به وقوع فاجعهی هولناک در تمام منطقه خواهد شد.»
صدراعظم افغانستان خطاب به «بائیروود» همچنان غرب را متهم ساخت که در بارهی مسالهی پشتونستان سکوت اختیار کرده و جهان مشکل اساسی و موضعگیری حکومت افغانستان آگاهی عینی ندارد. معلومات اندکی هم که انتشار میابد، معمولا نمایانگر موضعگیری حکومت پاکستان است. صدراعظم تاکید مینمود که حکومت افغانستان هیچگاه چیزی را که در تضاد با اصول منشور سازمان ملل متحد و پالیسیهای امریکا قرار داشته باشد نخواسته است. محمد داوود ضمن دفاع از موضعگیری خویش به اعلامیهی«جان کینیدی»، رییس جمهور امریکا در بارهی حق خود ارادیت ملل اشاره کرده علاوه نمود:«افغانستان به امریکا منحیث کشوری که از حقوق، آزادیها و حق خود ارادیت ملتهای مستضعف دفاع مینماید، مینگرد.»
محمد داوود سپس به معضلهی پشتونستان طوری تماس گرفت، که زمینه را برای گفتگوهای بعدی باز نگه میداشت. او ضمنا اظهار نظر کرده بود:«پاکستان تاکید دارد که پشتونها تحت شرایط حاکم در آنسوی دیورند احساس خوشبختی مینمایند. حکومت افغانستان اصرار میورزد که این مساله واقعیت ندارد. یگانه هدف حکومت افغانستان – حق ابراز نظر آزاد پشتونها میباشد. هرگاه به اثبات برسد که پشتونها میخواهند تحت حاکمیت پاکستان زندگی نمایند، او (محمد داوود) به سفیر قول میدهد که حکومت افغانستان این تصمیم باشندگان آنسوی دیورند را به رسمیت خواهند شناخت.» (۷)
این بدان معنا بود که باید در مورد یک «فورمول همهپرسی» در میان نخبههای پشتون آنسوی خط دیورند اندیشید و مسالهی پشتونستان را حل کرد.
اما «بائیروود» به این موضوع تماس نگرفت، معکوسا تلاش کرد مغلق بودن مساله را از دیدگاه ایالات متحده امریکا به هم صحبت خود توضیح دهد. «بائیروود» ضمنا یاد آور شد:«امریکا از اصل عمومی خود ارادیت ملل حمایت مینماید، ولی ایالات متحده از کشوریکه بخواهد این اصل را در کشور دوست امریکا عملی نماید حمایت نخواهد کرد.» سفیر همچنان سخنان خود را که به محمد نعیم گفته بود، تکرار کرد:« ایالات متحده امریکا علایم و آثاری را در دست ندارد که بیانگر استقلال طلبی در میان پشتونهای آنسوی خط دیورند باشد.» این گفتهی سفیر واقعیت داشت. اما این جمله به چه معنا بود؟ به آن معنا بود که پاکستان بدون احساس کدام خطری میتوانست به یک نحوی همهپرسی را در میان پشتونهای سرشناس آنسوی خط دیورند به راه بیاندازد، و به این ترتیب راه را برای رفع یگانه و شاید هم اساسیترین مانع میان افغانستان و پاکستان باز نماید.
صرف نظر از عدم دسترسی به نتایج مثبت، واشنگتن به مساعی خود به خاطر رفع بحران میان دو کشور ادامه داد. ایران نظر به مساحت دومین کشور بزرگی بود که پس از امریکا در مساعی صلح آمیز ذیدخل بوده و فعالیتهایش در تبانی و هماهنگی کامل با واشنگتن قرار داشت.(۸)
برنامهی اقدامات ایالات متحده امریکا بسیار ساده بود: حذف مساله پشتونستان از مناسبات افغان- پاکستان، تمرکز بالای از سرگیری روابط تجارتی میان دو کشور و ترانزیت کالاها و بارهای افغانستان از طریق پاکستان. در عین حال، برخی از جزئیات دلچسپ اند : بحران را پاکستان تحریک نموده بود، لیکن فشار اساسی را امریکا بالای افغانستان وارد میساخت. علت این مساله را میتوان به شرح ذیل توضیح داد : صرف نظر از نو آوریها در سیاست خارجی امریکا، موقف پاکستان منحیث متحد امریکا هنوز تغییر نیافته بود. با آنکه پاکستان برای ادارهی «کینیدی» دیگر از اهمیت خاصی که قبلا حین ادارهی رییس جمهور «ائیزینهاور» در منطقه داشت، از دست داده بود.
پاکستان بر حفظ تجارت، لیکن بدون دفاتر قنسولی و تجارتی افغانستان در آنسوی خط دیورند تاکید میکرد. امریکا به فعالیتهای خویش شدت میبخشید و کوشش میکرد تماسهای خود را با اعلیحضرت محمد ظاهرشاه بیشتر بسازد. از آنجاییکه ظاهرشاه موضعگیری نرمتر داشت، این مورد واشنگتن را امیدوار میساخت که بالاخره به کدام تفاهمی خواهند رسید. امریکاییها حین گفتگو با پادشاه بر دوستی صادقانهی واشنگتن با کابل تاکید میوزیدند، از منابع عظیم مالی و دیپلوماتیکی که برای رفع بحران سال ۱۹۵۵ به مصرف رسیده بود یاد آوری مینمودند. هدف امریکا از منابع مالی عبارت از هزینههای بود که آنگاه برای تامین انتقال سریع کالاها (بارها) به افغانستان و از افغانستان به خارج به مصرف رسیده بود. واشنگتن به خاطر آورد که انعقاد موافقتنامهی مورخ۲۹ می ۱۹۵۸ در رابطه به ترانزیت یک حادثهی تاریخی بود، و ایالات متحده امریکا با تخصیص مبالغ هنگفت مالی برای توسعهی ظرفیتهای بنادر، امکاناتِ راه آهن در قلمرو پاکستان و تقویهی ظرفیتهای جادههای موتر رو در افغانستان و پاکستان عملا از تطبیق آن حمایت مینمود. سفیر امریکا همچنان یاد آوری کرد:«حکومت ایالات متحده صمیمانه امیدوار است که پادشاه و حکومت افغانستان موافق اند که اینهمه سرمایه گزاریهای نهایت عظیم و مساعی انجام شده به هدر نخواهند رفت. (۹)
سفیر امریکا حین ملاقات با پادشاه یاد آوری کرد:«پاکستان، مانند افغانستان دوست ندارد وقتی از کمکها به مثابهی ابزار فشار سیاسی بالای آن استفاده مینمایند. بنابرین، نظریهی کنترول امریکا بالای پاکستان معقول به نظر نمیرسد.» سفیر به پادشاه اطمینان داد که واشنگتن هیچگونه اطلاعی از قبل، در بارهی برنامهی مسدود ساختن قنسولگیریهای افغانستان نداشته است. و دفعتا یک بار دیگر هُشدار داد که تلاش بخاطر به دریافت کمکها از اتحاد شوروی برای استقلال افغانستان، منجمله در عرصهی ترانسپورت و مواصلات خطرناک تمام خواهد شد. (۱۰)
وزیر امور خارجهی ایالات متحدهی امریکا «دِن راسک» به سفیر خود در کابل وظیفه سپرد تا به رهبری افغانستان پیشنهادات معینی را پیرامون پروسهی عادی شدن مناسبات با پاکستان ارایه نماید. محتوای اساسی «طرح عادی شدن مناسبات» عبارت از آن بود تا به مامورین بانکی افغانستان اجازه داده شود که در آنسوی خط دیورند حضور یابند و بالای اسناد مربوط به انتقال کالاها کار نمایند. گفته میشد که حتی اتباع کشورهای سوم نیز اجازه خواهند داشت در تنظیم و ترتیب اسناد متذکره همکاری نمایند. این پیشنهاد ظاهرا کاملا عملی به نظر میرسید. درنتیجهی تطبیق آن، به تدریج، امکان انتقال کالاهای افغانستان از طریق پاکستان بدون بگو و مگوهای زاید سیاسی- تبلیغاتی مهیا میگردید.
لیکن درجهی تشنج مناسبات میان دو کشور به حدی بالا بود که اعلیحضرت با موضعگیری صدراعظماش، یعنی محمد داوود کاملا همصدا شده بود.(۱۱)
اسناد وزارت امور خارجهایالات متحده امریکا بیانگر آن است که واشنگتن در سپتمبر ۱۹۶۱ در استقامت افغانستان نهایت فعال شده بود. پالیسی امریکا در قسمت پاکستان نیز فعالتر به نظر میرسید. اما هرگاه اقداماتِ امریکا را در استقامت افغانستان و پاکستان مقایسه نمائیم، پاکستان بیشتر در عطف توجه واشنگتن قرار داشت. ایالات متحده امریکا با رییس جمهور پاکستان نرمتر، محتاطتر برخورد مینمود، در حالیکه باید برعکس میبود.
هرگاه مطالب نشر شده در رسانهها و اسنادی را که قبلا مُهر محرم داشتند ملاک قضاوت قرار دهیم، درمیابیم که طی ماههای سپتمبر – اکتوبر ۱۹۶۱ سفیر امریکا در پاکستان صرف یک بار رهنمود و هدایت ملاقات با ایوب خان را برای ارایهی موضعگیری ایالات متحده امریکا به دست آورده بود. در تلگرام مورخ ۱۷ سپتمبر ۱۹۶۱ «دِن راسک»، عنوانی سفیر امریکا در پاکستان هدایت داده شده بود تا هرچه زودتر با ایوب خان ملاقات نموده و مسایل آتی را با او مطرح سازد:
۱٫ رییس جمهور عمیقا از چگونگی انکشاف اوضاع نگران میباشد. اخبار و وقایعی مربوط به مناسبات افغان- پاکستان را با دقت تمام تعقیب مینماید. ایوب خان اطمینان داده است که تجارت ترانزیتی میان پاکستان و افغانستان در حالت عادی خود باقی خواهد ماند و امریکا از اینکار استقبال نموده، آنرا نور نوید بخشی برای سایر موارد تاریک مناسبات بین دو کشور میداند.
۲٫ جانب پاکستان موافقت نموده تا تصمیم عدم مخالفت کشور شما برای حفظ روابط ترانزیتی با افغانستان را امریکا به افغانها خبر دهد. ما از اعتماد پاکستان اظهار امتنان مینماییم. رییس جمهور «کینیدی» به پادشاه افغانستان نامهای ارسال خواهد داشت، و ضمن آن نگرانی خود را در بارهی وقایع ابراز خواهد نمود و اکیدا خاطر نشان خواهد ساخت که پاکستان علاقمند حفظ روند انتقال بارها (کالاها) میان دو کشور بوده، و همچنان تاکید خواهد کرد که واشنگتن حاضر است همکاری حُسن نیت خود را بخاطر رسیدن به آشتی به جوانب متنازع پیشنهاد نماید. حکومت امریکا همچنان، توجه پادشاه را به عواقب خطرناک برای توسعهای اقتصادی افغانستان و تطبیق سایر برنامههای همکاری نسبت مسدود شدن سرحد معطوف خواهد داشت.
رییس جمهور در نامهاش عنوانی پادشاه افغانستان تصریح خواهد کرد که برداشتن گامهای عملی برای احیای حمل و نقل عادی کالاها میان دو کشور موجب بهتر شدن روابط در کُل بین آنها خواهد شد.
۳٫ ایالات متحده امریکا ملتفت است که میان پاکستان و امریکا اختلافات تکتیکی وجود داشته، لیکن حکومت امریکا مطمین است که اهداف واشنگتن و کراچی در استقامت افغانستان یک سان بوده، و عبارت از حفظ استقلال افغانستان و جلوگیری از مداخلهی اتحاد شوروی میباشد. حکومت امریکا در حال حاضر مایل نیست تبصرهای در مورد تشدید تشنج از جانب افغانستان داشته باشد، لیکن حکومت ما معتقد است که تداوم توقف مناسبات باعث برهم خوردن اهدف مشترک ما میشود.
جهان آزاد همین اکنون درگیر یک بحران جدی با بلاک کمونیستی گردیده که محور آنرا «بحران برلین» تشکیل میدهد. این تشنج احتمالا اوج خواهد گرفت. در عین حال، امکان آن نیز میرود که کمونیستها موقع را مساعد دانسته، دست به انجام اقدامات خرابکارانه در سایر مناطق جهان بزنند. جهان آزاد شاهد جعل و مبالغهی اتحاد شوروی با یونان در رابطه به مانورهای ناتو است؛ مسکو با نمایش اسناد مربوط به پیمان «سنتو» در دفتر قنسولی شوروی در استانبول تلاش مینماید ترکیه را در وضعیت نامطلوب قرار دهد؛ ایران را بخاطر عضویتاش در پیمان «سینتو» با اقدامات شدید دیپلوماتیک مورد تهدید قرار داده است. و بالاخره، هیچ تردیدی وجود ندارد که کمونیستها از بُن بست در مناسبات پاکستان و افغانستان استقبال نموده از آن به سود خود استفاده خواهند کرد.
۴٫ در خاتمه، سفیر وظیفه داشت به رییس جمهور پاکستان (ایوب خان) یاد آوری نماید: «طوریکه تجربهی و حوادث سال ۱۹۵۵ نشان میدهد، افغانها به علت عزت نفس بلندی که دارند میتوانند کاملا به دام شوروی بیافتند. ایالات متحده امریکا در برابر هرنوع تلاش افغانستان یا کشورهای دیگر به هدف تخریب مناسبات امریکا و پاکستان با تمام قاطعیت ایستادگی خواهد کرد. به نظر حکومت ایالات متحده امریکا، بهترین شیوه برای دسترسی به هدف مشترک، احیای ترانزیت و تجارت عادی میان اسلام آباد و کابل در زودترین فرصت میباشد.
Add Comment