Slide Show

نگاهی به ماهیت و کارکرد تنوع زبان

(به بهانه‌ی گرامی داشت از ۲۱ فبروری، روز بین المللی زبان مادری)
زبانها علاوه بر اینکه به عنوان وسیله‌ای برای برقراری ارتباط بین افراد و گروه‌ها عمل می‌کنند، به مثابه‌ی وسیله‌ای برای پویایی، نگهداری و غنای فرهنگ‌ها، حافظه‌ی جمعی و ارزش‌های بشری شناخته می‌شوند و مؤلفه‌های اساسی هویت و ظرفیتی برای تنوع و میراث زندگی ما استند.
زبان‌ها به جهت برقراری پیوند نزدیک با هویت، ارتباطات ، ادغام اجتماعی ، آموزش و توسعه از اهمیت استراتژیک برخوردار هستند. این باور هرروز بیش از گذشته تقویت می‌شود که زبان‌ها نه تنها در تضمین تنوع فرهنگی و گفت‌وگوهای بین فرهنگی، بلکه در دستیابی به آموزش با کیفیت برای «همه» و تقویت همکاری، تولید و فراگیری دانش، حفظ میراث‌های فرهنگی و در بسیج کردن اراده‌ی سیاسی و استفاده از مزایای علم و فناوری برای توسعه‌ی پایدار سهم بزرگ دارند. همه‌ی این‌ها، به نحوی به «تنوع زبان» بستگی دارد، زیرا تنوع زبان‌ها به نوبه‌ی خود، یک فرایند پویا و همواره در داد و ستد میان زبان‌ها را نشان می‌دهد.
تنوع زبان چیست؟
تنوع زبان بشر یکی از جذاب‌ترین ویژگی‌های آن است و طی یک دهه‌ی گذشته محققان از چندین رشته به این علاقه‌مند شده‌اند که الگوهای تنوع زبانی ممکن است در مورد گذشته‌ی انسان برای ما بگوید و شاید هم نقشه‌ی راه آینده‌ی توسعه را به ما نشان بدهد. تنوع زبان، اغلب از سه چشم‌انداز با هم مرتبط – اما نه لزوما همبسته – قابل مشاهده می‌باشد. رویکرد نخست عبارت از تبیین گونه‌ای تنوع زبان بوده که به تعداد زبان‌های مختلف در یک منطقه‌ی جغرافیایی معین اشاره دارد. این رویکرد در واپسین سال‌های قرن بیستم توسط یک زیست‌شناس و رفتارشناس انگلیسی (دانیل نتل، متولد ۱۹۷۰) مطرح گردید که امروزه از آن به نام «غنای زبانی» نیز یاد می‌شود. اصطلاح «غنای زبان» دو نکته را در بر می‌گیرد: اول اینکه، فرم‌های متمایز گفتاری ما را هدایت می‌کند تا زبان‌ها را به عنوان زبان‌های گسسته طبقه‌بندی کنیم، با وجود دشواری‌های شناخته شده در تشخیص زبان‌ها از لهجه‌ها و دوم اینکه، این زبان‌های گسسته قابل شمارش هستند. آمارهایی که تا حال در مورد تعداد زبان‌های جهان و نیز انقراض زبان‌ها به دست آمده است، به همین برداشت از مفهوم تنوع در زبان‌ها استوار بوده است.
دیدگاه دیگر در مورد تنوع زبان، تنوع فیلوژنتیک یا تغییر بالاتر از سطح زبان‌ها است، مانند تعداد رسم الخط‌های مختلف زبان‌های موجود در یک منطقه. گروه‌های فیلوژنتیک را می‌توان در بسیاری از سطوح خانواده‌های زبان شناسایی نشان داد. از این چشم‌انداز، منطقه‌ای که تعداد بیشتری از زبان‌های نزدیک به هم تکلم می‌شوند، از غنای زبانی بیشتری برخوردار است اما تنوع فیلوژنتیکی کمتری نسبت به زبان‌هایی دارد که تعداد کمتر زبان متعلق به چندین خانواده‌ی مختلف است. باید تنوع زبان از تنوع فیلوژنتیک زبان‌ها به وضوح متمایز شود، این موضوع مربوط به تعداد خانواده‌های مختلف زبان‌ها یا شاخه‌های خانواده‌های زبانی است. گاهی اوقات، دو نوع، ممکن به هم برسند، با این حال، هیچ ارتباط لازم بین آنها به مشاهده نرسد و اختلافات زیادی نیز وجود داشته باشد. به عنوان مثال، آفریقای مرکزی صدها زبان مختلف دارد و به همین دلیل از نظر تنوع زبان نیز بسیار زیاد است. اما تقریباً تمام این زبان‌ها بسیار وابسته و متعلق به خانواده «بانتو» استند. بنابراین این منطقه در درجه‌ی بسیار پایین تنوع فیلوژنیتیکی قرار دارد. در جهت مقابلِ مثال یاد شده می‌توان از آمریکای لاتین نام برد که در آن تنوع زبانی نسبت به بخش‌های قابل مقایسه با آفریقا و آسیا بسیار کم است، در حالی‌که، همین زبان‌های آمریکای لاتین متعلق به ده‌ها خانواده مختلف است، بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که تنوع فیلوژنتیکی و قومی این قاره زیاد است.
دیدگاه سوم که اغلب مورد استفاده قرار می‌گیرد و باید از آن دو دیدگاه دیگر متمایز شود، تنوع ساختاری است. این تنوع در بین ساختارهای درون زبان‌ها و در پارامترهای اساسی نحوی و مورفولوژیکی، مانند مورفولوژی ، ترتیب کلمه، واج‌شناسی و غیره قابل مشاهده است. تنوع ساختاری صرفا در برخی از پارامترهای زبانی قابل رؤیت است. به عنوان مثال ، اجزای اصلی (نهاد، فعل و متمم گزاره) زبان از چند فرمل مشخص در قسمت چیدمان آن اجزا، پیروی می‌کنند. برخی از چیدمان (نهاد – فعل – متمم = SVO) پپیروی می‌کند؛ برخی دیگر از نوع چیدمان (نهاد – متمم – فعل = SOV)؛ و تعدادی هم از ساختار (فعل – نهاد – متمم = (VSO و غیره. اگر بسیاری از دستورات مختلف در بین آنها نشان داده شود ، مجموعه‌ای از زبان‌ها از تنوع ساختاری بالایی در ترتیب کلمه برخوردار هستند. تنوع ساختاری تمایل به ارتباط با تنوع فیلوژنتیک خواهد داشت، زیرا در آنجا که خانواده‌های مختلف زیادی وجود دارند، اغلب انواع ساختاری مختلف زبان وجود خواهد داشت. با این حال، اتصال بین این دو رویکرد یک امر ضروری نیست، زیرا چندین نوع ساختاری در یک خانواده، یا، بدیهی است، چندین خانواده با همان نوع ساختاری وجود دارد.
تنوع زبان ها با بشر چی کرده است؟
از نظر تاریخی، مواجهه‌ی ما با زبان از چشم‌انداز “تنوع” بدون چالش نبوده است. اکثرا پدیده‌ی تنوع زبان‌ها خود به عنوان ابزاری برای ستم و به مقصد ایجاد و تداوم سیستم‌های سلطه‌گری و خلق سلسله مراتب میان گروه‌ها استفاده شده است که به مرور زمان و در نهایت به فرادستی برخی گروه‌ها و سوق دادن گروه‌های دیگر به فرودستی انجامیده است. یکی از جمله پدیده‌هایی که به عنوان مثال، آمریکایی‌های بومی را به عنوان “وحشی” و “بدوی” در مقایسه با مهاجران اروپایی به عنوان “متمدن” معرفی کرده بود، همین زبان بود و یا در کشور خود ما نیز زبان و تنوع زبان‌ها کمتر در راستای غنامندی زبان‌های رایج از راه تعامل سازنده عمل کره است؛ بیشتر اما، ابزاری بوده است که در خدمت سیاست قرار داشته و محرک تنش‌های اجتماعی و فرهنگی بوده است. از این رویکرد اگر به تنوع زبان‌ها دیده شود، در می یابیم که زبان به طور منظم و سیستماتیک برای تهدید گروه های خاص و توجیه الگوهای محرومیت، بدرفتاری و استثمار کمک کرده است.
اگر تنوع در زبان اینقدر بی‌رحمی و ستم را برای بشر روا می دارد، چی دلیلی وجود دارد که جهان نگران زبان مادری – به عنوان عنصر سازنده‌ی تنوع – و تنوع زبان‌ها باشد و آن را پاس بدارد و نگران آن باشد؟ ارج نهادن و پاس گذاشتن به زبان مادری، با گرایش متعصبانه و نژاد پرستانه، همان چیزی است که در پاراگراف قبلی از آن سخن رفته است. اما، خدماتی را که بشر از ناحیه زبان‌های مادری و تنوع زبان دریافت می‌کند به یک موضوع کاملا متفاوت که علمی نیز است ارتباط می‌گیرد. برای پی بردن به این زاویه، ابتدا لازم است به چند تا از رخدادهای مهم که از ۱۹۷۰ میلادی به این سو بر زبان اتفاق افتاده‌اند، اشاره کرد:
مطالعاتی که مبتنی بر تیوری گرینبرگ تحت عنوان “شاخص تنوع زبانی” (Linguistic Diversity Index – LDI) انجام شده است نشان می‌دهد که از سال ۱۹۷۰ الی ۲۰۰۵ یعنی در طول ۳۵ سال، در سطح جهانی تنوع زبان‌ها ۲۰% کاهش داشته است و در سطح زبان‌های بومی، کاهش ۲۱ درصدی دیده شده است. از نظر منطقه‌ای، تنوع زبان‌های بومی بیش از ۶۰% در آمریکا ، ۳۰% در اقیانوس آرام (از جمله استرالیا) و تقریباً ۲۰٪ در آفریقا کاهش یافته است. البته باید به خاطر داشت که این کاهش ۲۰ درصدی در تنوع زبان‌ها هرگز به معنای انقراض بیست درصد از زبان‌های بومی و مادری در جهان نیست، بلکه این کاهش نشان می‌دهد که گویندگان برخی از زبان‌ها در طول آن ۳۵ سال، کاهش چشمگیری داشته و در عوض به زبان‌هایی که غالب به حساب می‌آیند (مانند انگلیسی) ادغام گردیده‌اند. با این حساب، فقط تعداد انگشت‌شمار از موارد انقراض زبان شاید اتفاق افتاده باشد، درحالی‌که تعداد قابل توجهی از زبان‌ها به شدت گویندگان شان را از دست داده و به زبان‌های بسیار کوچک‌تری تبدیل شده‌اند. این نکته مهم است بدانیم که بیشترین سرعت کاهش بین‌سال‌های ۱۹۹۸ الی ۲۰۰۵ اتفاق افتاده است! پرسش جدی که در این‌جا می‌توان مطرح ساخت این است که آیا اگر سرعت کاهش به این تناسب بلند باشد که در ۳۵ سال ۲۰ درصد از گویندگان زبان‌های کوچک به زبان‌های بزرگ و غالب مدغم شده‌اند، در صد سال آینده‌ی بشر به جامعه‌ی یک یا چند زبانی خواهد رسید؟ پاسخ کوتاه این است که این روش مطالعه دیموگرافیک زبان فقط گذشته نگر است و هیچ‌گونه پیش‌بینی در مورد سرنوشت و آینده‌ی زبان‌ها ارایه نمی‌دهد.
یکی از برآیند‌های این روند کاهش روزافزون تنوع زبان‌ها این است که براساس یافته‌های یونیسکو، امروزه ۴۰ درصد از دانش‌آموزان در سطح جهان دسترسی به آموزش به زبان‌های مادری‌شان را ندارند و به تبع آن، این دانش آموزان در نهایت از سطح کیفیت پایین خدمات آموزشی بهره می برند. از جانب دیگر، حذف زبان ها چه از روی عمد به دلایل سیاسی- فرهنگی یا هر دلیلی دگر باشد و یا چه در یک فرایند طبیعی صورت بگیرد، در هر دو حالت، در کنار حذف زبان حذف فرهنگ و ارزش ها نیز اتفاق می افتد؛ زیرا کسان یا گروه هایی که زبان شان را از دست داده اند در واقع به دیگرانی تبدیل شده‌اند که دارای زبان و ارزش های دیگری هستند. دشواری ادغام به دیگری از لحاظ جبران زبانی را که از دست داده است اگر در حد یک نسل زمان ببرد اما ادغام فرهنگ و ارزش ها با گذشت چندین نسل نمی تواند در سطح کاملا نرمال برسد و طبعا آثاری از خود بیگانگی و غربت و انزوا می توانند برای مدت های طولانی ادامه یابند.
روی‌هم‌رفته، علاوه بر آنچه از نگرانی‌هایی در مورد کاهش تنوع زبان‌ها توضیح داده شد، تنوع زبان‌ها یک پدیده‌ی ذاتی برای گویندگان/بشر است – پدیده‌ای که باید از آن محافظت شود و مورد حمایت قرار گیرد – زیرا، هر زبان به سهم خودش مخزن دانش عظیمی است که طی قرن‌ها تولید، توسعه و استفاده شده است و همین‌گونه زبان مادری که بشر به صورت رایگان و بی‌هیچ هزینه‌ای آن را در اختیار دارد، باید پاس داشته شود. باید به خاطر بسپاریم که فلسفه‌ی تجلیل از روز زبان مادری، گسترش آگاهی از تنوع زبانی و فرهنگی و مهمتر از آن ترویج چند زبانی می‌باشد؛ بنابراین، در کنار حفظ و حمایت زبان مادری برای جهانیان، به بهانه‌ی گرامی‌داشت از روز زبان مادری، توصیه شده است که زبان بیاموزند و چند زبانه شوند.

About the author

امین جویان شارستانی

امین جویان شارستانی

Add Comment

Click here to post a comment