ادبیات فرهنگ و هنر

گزارشی از برنامۀ «شب هرات»

شب بود و جنب‌و‌جوش زیاد. تعداد زیادی از اهالی فرهنگ و هنر و ادبیاتِ دو حوزۀ زبان فارسی (افغانستان و ایران) گردهم آمده بودند تا در برنامۀ «شب هرات» پای سخنان سخنرانان این برنامه بنشینند، سود ببرند و از شنیدن شعر و موسیقی لذت ببرند. این برنامه شامگاه بیست‌وششم دی‌ماه/ جدی ۱۴۰۲ خ، از سوی انجمن علمی مطالعات صلح ایران، انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان و موزۀ تصاویر معاصر در کافۀ تاریخ، در تهران برگزار شد.

وقتی خودم را به کافۀ تاریخ رساندم، پردۀ شام افتاده بود و برنامه آغاز شده بود. چوکی‌های طبقۀ دوم کافه پر بودند و تقریباً جایی برای نشستن نمانده بود. با عجله گوشی‌ام را به حالت پرواز درآوردم و ضبط صوتش را فعال کردم. آن را روی میزی گذاشتم که یکی پشتش نشسته بود و از سخنرانان فیلم‌برداری می‌کرد. شاید هم برنامه را به صورت آنلاین نیز پخش می‌کرد، نمی‌دانم. سپس در ردیف سوم، که شاید برای مهمانان ویژه خالی گذاشته شده بود، جایی را انتخاب کردم. از خبرنگاران و فیلم‌برداران گذشتم و در چهارمین چوکی نشستم؛ جایی که بتوانم به راحتی از سخنرانان عکس نیز بگیرم و مجبور نباشم دست به دامن عکاسان ببرم و کارم سخت‌تر شود.

در آن لحظه دختر جوانی، با چادر سیاه و بالاپوش خط‌دار محلی سرخ‌رنگ، کوبای و کفش سیاه‌رنگ، متنی را از روی کاغذ می‌خواند. در اول فکر کردم شاید سخنران است؛ اما وقتی که سخنانش تمام شد، گفت: «این هم بود پیام مترجم کتاب.» و به دنبال آن سخنران دیگر برنامه را دعوت کرد. تازه فهمیدم که او گردانندۀ برنامه است و پیام مترجم را خودش خوانده است.
پیش از من، در آغاز برنامه خانم دکتر ماندانا تیشه‌یار، رئیس هیأت‌مدیرۀ «انجمن علمی مطالعات صلح ایران» دربارۀ کتاب تاریخچه‌ای از هرات؛ از چنگیز خان تا تیمور، سخن گفته بود. به گفتۀ وی کتاب تاریخچه‌ای هرات؛ از چنگیز خان تا تیمور اثر شیوان ماهندراراجاه، نویسندۀ سریلانکایی است که پس از سفرهایی به مناطق شرقی ایران و مناطق غربی افغانستان، و پس از سال‌ها تحقیق و پژوهش در سال ۱۴۰۰خ. منتشر شد. این اثر در سال ۱۴۰۲خ. توسط علی محمودی سرچقایی، مترجم ایرانی ترجمه و منتشر شده است. هم‌چنین وی از استاد مهدی سیدی از مشهد، دکتر سید عسکر موسوی، دکتر داوود مرادیان و استاد سید مسعود حسینی از افغانستان نیز یاد کرد که پس از ترجمه، کتاب را بادقت بازخوانی کرده‌اند و نام جای‌ها و شخصیت‌ها را اصلاح کرده‌اند.

وی به نقل از مقدمۀ نویسنده گفت که این کتاب تاریخچه‌ای از شهر هرات است؛ شهر تاریخی‌ای در شرق جهان‌شاهی اسلامی در سده‌های میانه؛ شهری که توسط چنگیز خان مورد حمله قرار گرفت؛ اما به دست نوادگانش و یک سلسلۀ بومی (کَرتیان یا آل کَرت) که از کوه‌های غورِ ایران سرچشمه می‌گرفتند، احیا شد. وی افزود: «هدفِ این کتاب تحلیل نقش شهر هرات، مناطق کشاورزی آن و خراسان شرقی در درون قلمرو جهان‌شاهی مغول است. بنابراین، کتاب به بررسی تاریخ محلی یک کلان‌شهر مهمِ پارسی با اکثریت مسلمان می‌پردازد.»

به باور دکتر تیشه‌یار شیوان ماهندراراجاه در کتابش نه‌تنها تاریخ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم هرات و سرزمین‌های پیرامون آن را بازگو می‌کند، که به خواننده روش پژوهش در موضوع‌های تاریخی را نیز آموزش می‌دهد. او این دوران را آن‌قدر موشکافانه روایت می‌کند که گویی خود در این دورۀ صدساله زیسته است و همۀ حادثه‌ها و اتفاق‌ها را با چشم سر دیده و همۀ تلاش‌های کرتیان را برای احیای هرات ویران‌شده مشاهده کرده است. این نگاه دقیق و عمیق حاصل پژوهشی است که نویسنده پیش از نوشتن انجام داده است.

دکتر تیشه‌یار در ادامۀ سخنانش از سفرهایش به مناطق مختلف خراسان؛ مانند فریمان، باخرز، فرهادگرد، تایباد، خواف، گناباد، تربت حیدریه، تربت جام، و… نیز یاد کرد؛ سفری که به هنگام خواندن کتاب اتفاق افتاده تا بتواند کتاب را هرچه بهتر و خوب‌تر بخواند و ویرایش کند.

محمدکاظم کاظمی، شاعر، پژوهشگر و ویراستار از صف‌های پشت سر بلند شد و با لب‌تاپ کوچکش که بیشتر شبیه تبلِت بود تا کامپیوتر، به جایگاه آمد. جمپر آبی‌رنگ، پیراهن سفید و شلوار تکه‌ای چوبی‌رنگ به تن داشت. پس از خوش‌وبیش‌های معمول، به تاریخ ادبیات هرات نگاهی انداخت و دوره‌های ادبی این شهر فرهنگی و قدیمی را توضیح داد. او ادبیات هرات را در کل به دو دسته تقسیم کرد: الف. دورۀ قبل از تیموریان؛ ب. دورۀ تیموریان و پس از آن. به گفتۀ وی هرات که یکی از چند شهر مشهور و مهم خراسان بود، همیشه کانون شعر و ادب بوده و شاعران زیادی در این شهر می‌زیستند و شعر می‌سرودند؛ اما تا عصر تیموریان، شاعری به بزرگی شاعران دیگر که در شهرهای دیگر خراسان می‌زیستند، نداشت.

به گفتۀ کاظمی، با روی کار آمدن دولت تیموریان هرات، خیزش هنری، ادبی و فرهنگی‌ای در هرات رخ داد که باعث شد جمع بزرگی از شاعران، هنرمندان و فرهنگیان در این دوره ظهور کنند و شعر و هنر زبان فارسی که با فترت روبه‌رو شده بود، جان تازه‌ای بگیرد و این سنت ادامه پیدا کند. عبدالرحمان جامی، ناظم هروی، بنایی هروی و تعدادی از شاعران دیگر از این دست بودند.

بخش دیگر سخنان کاظمی در مورد شعر شاعران صد سال اخیر هرات بود. به گفتۀ وی شاعران این دوره، هم از نظر تعداد چشم‌گیرند و هم از نظر کیفیت کار. افراد شاخصی در این عصر زیسته‌اند که نه‌تنها در حیطۀ شعر که در سایر حوزه‌های دانش و پژوهش هم صاحب‌نام بوده‌اند. به گفتۀ وی وجود انجمن ادبی هرات و فعالیت روزنامۀ اتفاق اسلام و سایر نشریه‌ها نقش خوبی در این زمینه بازی کردند. وی افزود: «چنین است که شاعران و پژوهشگران برجسته‌ای از این شهر برمی‌خیزند؛ مثل عبدالحسین توفیق، میر غلام‌رضا مایل هروی، فکری سلجوقی، صلاح‌الدین سلجوقی، برات‌علی فدایی هروی و حاج محمداسماعیل، شاعر طنزسرای هرات.»

به گفتۀ کاظمی نسل اول این شاعران کلاسیک‌سرایند و در برابر نوگرایی محافظه‌کار؛ اما شاعران نوگرای هرات از دههٔ چهل و پنجاه وارد عرصۀ شعر می‌شوند که لطیف ناظمی، حمیرا نکهت دستگیرزاده از این شمارند. وی افزود: «در این نسل شاعران معروف دیگری نیز داریم؛ هم‌چون برات‌علی فدایی هروی، سعادتملوک تابش، عبدالکریم تمنا، سید ضیاءالحق سخا، فضل‌الله زرکوب و…»

بخش اخیر سخنان کاظمی در مورد شعر سی سال اخیر هرات بود که در دو حوزۀ مهاجرت و داخل کشور، آفریده شده است. به گفتۀ کاظمی حوالی دهۀ هفتاد نسلی از شاعران هرات در عالم مهاجرت ظهور کرد که از تحولات شعر فارسی در ایران پس از انقلاب اسلامی نیز متأثر بودند: «آصف رحمانی، عارف رحمانی، حسن حسین‌زاده، واسع حیدرزاده و جمعی دیگر، از این شمار هستند و در این میان به نظر من رفیع جنید را می‌شود از چهره‌های شاخص شاعران پرورده در محیط مهاجرت در ایران دانست.»

به گفتۀ کاظمی در دهۀ هشتاد شعر فارسی در داخل دوباره جان گرفت؛ شعری که هم تجربه‌های شعر مهاجرت را با خود داشت و هم فضای نسبتاً باز موجود را. «این بار شعر هرات نه در مهاجرت، که در داخل کشور یک تکان جدی می‌خورد و زایندگی و بالندگی بسیار در پی دارد که در دو دههٔ جمهوریت این را می‌بینیم.»

کاظمی در ادامۀ سخنانش ویژگی‌های شعر بیست سال اخیر هرات را بر شمرد و یادآور شد که قالب و زبان شعر در این دوره گسترش یافت و سبک و بیان گوناگونی پدید آمد. هم‌چنین از نگاه مضمون و محتوا نیز دچار تکثر شد.

وی افزود: «خصوصیت دیگر، حضور پررنگ زنان شاعر است. ما در نسل‌های قبل زنان شاعر داریم؛ ولی به ندرت؛ ولی در این دوره خانم‌ها پرشمارند و چهره‌های شاخص و آتیه‌دار بسیاری دارند.»

به دنبال آن مریم ظریف، دانشجوی دکتری ادبیات فارسی در دانشگاه الزهرا دوبیتی‌هایی را از مجموعۀ «پری‌جو» اثر سید ضیاءالحق سخا خواند؛ دوبیتی‌ها که به لهجۀ هرات سروده شده بودند. هم‌چنین خانمی نیز نکاتی را در مورد رباب و رباب‌نوازی در هرات و نقش آن در فرهنگ و هنر، و رسم و رسوم مردم هرات بیان کرد.

سخنران دیگر برنامه آقای کیانوش معتقدی بود که در مورد هنر کتاب‌آرایی در مکتب هرات و در دورۀ تیموریان و تأثیر مکتب هرات بر تاریخ هنر ایران صحبت کرد. به گفتۀ وی وقتی به تاریخ هنر ایران فرهنگی و جهان ایرانی نگاه می‌کنیم، در طول تاریخ حتا پیش از اسلام، جریانی را ساری و جاری می‌بینیم. هیچ گاهی این جریان هنری، ادبی و فرهنگی منقطع نبوده است و از جریان نیفتاده است.

به گفتۀ وی ویژگی اصلی هرات مرکزیت آن از نظر فرهنگ، هنر و معماری است و به طور مشخص هرات دورۀ تیموریان، به ویژه دورۀ بایسنقر میرزا فرزند شاهرخ درخشان‌ترین دورۀ تاریخ کتاب‌آرایی جهان اسلام است. بایسنقر میرزا وقتی به هرات رفت، این فرصت را داشت که مهم‌ترین اوراق تاریخ هنر ایران را رقم بزند و ثبت و ضبط کند. وی با سلیقه و علاقه‌مندی‌ای که داشت با هوشیاری و ذکاوتی، هنرمندان و تذهیب‌کاران و معماران زُبده و مجرب زمانه‌اش را گرد آورد و با حمایت او کارگاه هرات را پدید آورد. در دورۀ او است که مهم‌ترین کتاب‌ها، مهم‌ترین آلبوم‌ها و مهم‌ترین آلبوم خوش‌نویسی و تذهیب تولید می‌شوند.

وی در ادامۀ سخنانش به ویژگی‌های مکتب هنری هرات پرداخت. به گفتۀ وی مهم‌ترین ویژگی مکتب هنری هرات آغاز یک جریان جدید در سلیقه‌سازی کتاب‌آرایی است. به باور وی پیش از آن نیز ما در نقاط مختلف خراسان بزرگ شاهد هنر کتاب‌آرایی بودیم؛ منتها این سلیقه و این تفکر در هرات دورۀ تیموریان به اوج و پختگی‌اش رسید. او افزود: «خوش‌نویسی یا نستعلیق ایران که یکی از مهم‌ترین دست‌آوردهای جهان ایرانی است، در این دوره به اوج شگوفایی خود می‌رسد. هنرمندان بزرگی از نگارگر و خوش‌نویس و جلدساز و تذهیب‌کار کنار هم می‌آیند. به خاطری که بایسنقر می‌خواهد که مهم‌ترین آثار خلق بشوند. به خاطر این تصمیم تاریخ‌ساز او است که زیباترین شاهنامۀ همۀ زمان‌ها؛ شاهنامۀ معروف به بایسنقری تولید می‌شود. اگر منصف باشیم، به مراتب زیباتر از شاهنامۀ شاه طهماسب است که بعداً در تبریز پدید آمد. در حالی‌که شاه‌ طهماسب شانس بیشتر و بهتری داشت که بهترین شاهنامۀ تمام زمان‌ها را خوش‌نویسی و تذهیب‌کاری کند.»

وی به ویژگی‌های شخصیتی بایسنقر میرزا نیز پرداخت. به گفتۀ وی بر خلاف تصور امروز ما، بایسنقر مانند دیگر شاهزاده‌های هم‌دوره‌اش نبود. یکی از ویژگی‌های او این بود که دیدگاه‌ مذهبی نداشت. او مانند دیگر شاهان و شاهزادگان توجه ویژه‌ای به مذهب نداشت از همین رو هم، پیش از این‌که قرآن را خوش‌نویسی و نقاشی کند، شاه‌نامۀ فردوسی را می‌کند. وی افزود: «در طول این دوران باشکوه که کارگاه هرات کارهای مهمی را خلق می‌کند، می‌بینیم که توجه ویژۀ به زبان فارسی است. تک‌تک کتاب‌هایی که در این دوره خلق می‌شوند، می‌شود گفت که مهم‌ترین کتاب‌های ادبیات فارسی هستند، در حوزه های جغرافیا، تاریخ، و…»

به گفتۀ معتقدی بر خلاف رسم زمانه او حامی استنساخ هیچ نسخۀ قرآن نمی‌شود و در این کار همت نمی‌گمارد. در حالی که در جاهای دیگر اول این اتفاق می‌افتاد. وی افزود: «شگفتی اصلی شگوفایی و هماهنگی بین نگارگری، خوش‌نویسی و تذهیب است و هرات در این دورۀ کوتاه و باشکوه زیباترین‌ها را خلق می‌کند.»

وی افزود که ما امروزه در ایران این چانس را داریم که تعدادی از نسخه‌های منحصربه‌فرد این دورۀ باشکوه را داشته باشیم. وی از شاهنامۀ بایسنقری، شاهنامۀ دیگری که به انضمام کتاب دیگری است، اوراقی در استان قدس رضوی و… یاد کرد.
به باور وی مهم‌ترین دستاورد هرات، کتاب خانۀ هرات و بایسنقر به عنوان مهم‌ترین حامی هنر، پدید آوردن مفهوم تازه‌ای در هنر کتاب‌آرایی و شکل دادن به چیزی به اسم مرقع است. به گفتۀ وی مرقع یا آلبوم تا پیش از این دوره وجود داشته؛ اما نه با کیفیت مرقعات هرات. این کار بایسنقر در حالی صورت گرفت که تا آن زمان و در آن زمان چیزی به نام موزه نداشتیم؛ اما او با پدید آوردن این آلبوم‌ها و با خلق این موقعیت، فرصت تازه‌ای را پدید آورد و تاریخ را به پیش و پس از آن تقسیم کرد.
معتقدی در پایان سخنانش اظهار داشت که از این دوره به بعد است که شاهان و شاهزادگان در هر نقطۀ تاریخی و جغرافیایی ایران تاریخی سعی می‌کنند حامی کتاب باشند. از این دوره به بعد تمام پادشاهان ایرانی تلاش می‌کنند شاهنامه‌ای را تولید کنند که به نام آن‌ها ماندگار شوند و بدین‌سان خودشان را نیز ماندگار کنند.

سخنران دیگر برنامه دکتر رنجبر بود. او در مورد مکتب هنری هرات و ارتباط آن با مکتب هنری تبریز صحبت کرد. وی در نخست یادآور شد که برای فهم و درک مکتب هنری هرات و پیوند آن با مکتب ادبی تبریز نیازمند نظریه‌ای هستیم که بتواند شهرهای ایران‌شهر را توضیح بدهد. اگر چنین نظریه‌ای را فراهم کنیم، می‌توانیم به شکل بهتری این دو شهر مهم ایران‌شهر یا کشور ایران را بشناسیم و رابطۀ بین این دو شهر را تبیین کنیم.

عکاس: مریم شایگان

به گفتۀ وی ما در ایران‌شهر ده‌ها شهر داریم که هر کدام به اندازۀ کشوری اهمیت علمی، تاریخی و هنری دارد و هر کدام در دوره‌ای در حیطۀ ادبیات و فرهنگ و هنرِ حوزۀ زبان فارسی نقش‌آفرینی کرده‌ است. در قرن نهم، شهر هرات نقش محوری را به عهده داشت.

به گفتۀ وی شهر ایران تجلی اندیشه، فلسفه، شعر و فرهنگ ایرانی است و با شهریور و شهریار ارتباط معنایی دارد. برای فهم شهر، به فهم این دو نیز ضرورت داریم و مهم‌ترین ویژگی شهر ایرانی زبان فارسی است؛ زبانی که اندیشه و فلسفه و فرهنگ و ادب این شهر با آن خلق شده و در طول تاریخ تداوم پیدا کرده است.

دکتر رنجبر از استاد کمال‌الدین بهزاد، به عنوان شخصیت اسطوره‌ای هنر ایران نام برد و او را نماد پیوند این شهر دانست که نخست در شهر هرات زیست و آثار منحصربه‌فرد و بی‌نظیری را خلق کرد و سپس در شهر تبریز رفت و به هنرش ادامه داد و سبکی را به کمال رسانید و در نهایت هم در این شهر آسمانی شد که اکنون مقبرۀ این استاد بزرگ در تبریز موجود است. سلطان‌حسین بایقرا به او لقب مانی دوم داد.

دکتر رنجبر در ادامۀ سخنانش به آثار استاد کمال‌الدین بهزاد و ویژگی‌های آن پرداخت. به گفتۀ وی انسان‌گرایی در محور کارهای بهزاد قرار دارد. بر خلاف باور جمعی که فکر می‌کنند انسان‌گرایی محصول اندیشۀ غرب است و از غرب وارد فرهنگ ما شده، در خود این فرهنگ و در دل این فرهنگ وجود داشته است. آثار بهزاد سرشار از انسان‌گرایی‌اند و سرشار از حضور مردم‌. تابلوهای بهزاد به خوبی نشان می‌دهند که هنر ایران جدا از مردم نبوده است.

وی هم‌چنین اظهار داشت که در آثار بهزاد ما پیوستگی فرهنگ ایران را می‌بینیم. بهزاد در کنار این‌که کاخ خورنق را به تصویر می‌کشد، براق که نماد مذهبی است، نیز به تصویر می‌کشد. درهم‌آمیختگی این فرهنگ‌ها را در آثار شاگردان بهزاد در تبریز نیز می‌بینیم؛ مثلاً حضور هم‌زمان دربار گیومرث یا کیومرث و به معراج رفتن پیامبر اسلام.

به باور وی وقتی کمال‌الدین اسماعیل بهزاد را به تبریز برد، بر فکر و هنر بهزاد لایۀ دیگری افزوده شد. بدین‌سان کار بهزاد این بار در تبریز تداوم پیدا کرد و مکتب تبریز پدید آمد، بدون این‌که با مشکلی روبه‌رو شود. این‌که بهزاد با همان راحتی‌ای که در هرات آثار هنری می‌آفرید، در تبریز هم می‌آفریند، دلیلش یک عنصر مهم و مشترک است و آن هم زبان فارسی است. زبان فارسی است که به بهزاد امکان می‌دهد تا به کار هنری‌اش تداوم ببخشد.

دکتر رنجبر در پایان سخنانش نقش مغولان را در پرورش و بالش هنر و ادب و فرهنگ ایران تاریخی انکار کرد و اظهار داشت که تساهل مذهبی شاهان مغولی و تیموری از سر آگاهی نبود، بلکه از سر ناآگاهی بود. درست است که هنر و ادب و فرهنگ فارسی در دوران آنان رشد کرد و ما شاهد شگوفایی در این زمینه‌ هستیم؛ این به خاطر رفتار فرهنگ‌پروری، حمایت بی‌دریغ آن‌ها از فرهنگ و ادب و هنر، و شاعران و هرمندان و آغوش باز آن‌ها نسبت به هنر و ادب و فرهنگ نبود، بلکه آن‌چه این هنر را می‌ساخت، فرهنگ ایرانی بود.

در ادامۀ برنامه پیام عزت‌الله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری جمهوری اسلامی ایران به مناسبت رونمایی از کتاب تاریخچه‌ای از هرات؛ از چنگیز خان تا تیمور توسط خانم دکتر مریم جلالی دهکردی، معاون صنایع دستی این وزارت‌خانه خوانده شد. خانم دهکردی با صدای رسا و ریتم زیبا پیام را خواند و واژه‌واژۀ آن را در ذهن مخاطبان ته‌نشین کرد. وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری جمهوری اسلامی ایران ضمن اظهار خرسندی و امتنان از برگزاری چنین برنامه‌ای، به طرح پرسش‌هایی دربارۀ پیوند ملت ایران و افغانستان با گذشتۀ تاریخی، فرهنگی و تمدنی مشترک مطرح کرد و افزود: «یکی از آن‌ها می‌تواند، مفهوم و گفتمان «ایران‌شهر» باشد و بزرگ‌داشت از یکی از شهرهای پرشکوه اما رنج‌دیدۀ ایران‌زمین و افغانستان عزیز ما؛ هرات جان فرصت خوبی است برای گفت‌وگو دربارۀ چیستی ایران‌شهر. بدون شک مانند هر ابرگفتمانی این گفتمان هم دیدگاه‌های گوناگون را به همراه دارد.»

وی در ادامۀ سخنانش به مفهوم ایران‌شهر بیشتر پیچیده بود و برداشتش را توضیح داده بود. به باور وی ایران‌شهر ویژگی‌هایی دارد. در این مفهوم، ایران و شهر چارچوب جغرافیایی دارند که محتوای آن بیشتر مهم است و این در ذات خود تمدنی است، نه امپراطوری.

وی تنوع و هم‌زیستی و تعادل نیازها و نهادهای گوناگون فردی و‌گروهی را ویژگی دوم ایران‌شهر دانست. به گفتۀ وی تمدن ایرانی همواره دین‌دار بوده؛ اما دین هیچ‌گاه نیازمندی‌ها و نهادهای دیگر را انکار نکرده است.

دکتر ضرغامی ویژگی دیگر ایران‌شهر را ‌فراقومی، فرازبانی و ‌فرامنطقه‌ای بودن آن دانست و زبان فارسی را ستون اصلی این تمدن عنوان کرد که توانست از کاشغر‌ تا آلبانی گروه‌های مختلف قومی و نژادی را وصل کند. به گفتۀ وی هرات آیینه‌ای از ایران‌شهر بود که مکتب هنری آن، الهام‌بخش و مکمل مکتب‌های هنری تبریز و اصفهان شد.

وی در ادامۀ سخنانش از شخصیت‌های برجستۀ دورۀ تیموریان نام برد که کارهای ماندگاری در زمینۀ فرهنگ و هنر و ادب فارسی انجام دادند و تلاش کردند که سهم ارزنده‌ای در این راستا داشته باشند.

دکتر ضرغامی با اشاره به گذشتۀ مشترک و چالش‌های کنونی که سد راه مردم ایران و افغانستان هستند، افزود: «گذشتۀ مشترک‌، امروز هم سرنوشت ما و افغانستان و دیگر کشورها و گروه‌های همسایۀ ما در منطقه بستر مناسبی برای همکاری و همدلی و هم‌افزایی فراهم آورده است. هم فرصت‌های ما در منطقه مشترک است و هم تهدیدها. منابع گستردۀ بشری و طبیعی در منطقۀ ما در یک بستر و چارچوب گروهی و منطقه‌محور‌ زودتر و ‌بهتر ‌به ثمر ‌می‌رسند. افراط‌گرایی، تهدیدهای محیط‌زیستی، توسعۀ نامتوازن؛ تهدیدهای مشترکند که فقط با همدلی و ‌همکاری می‌توان ‌بر آن‌ها چیره شد. افغانستان و ایران به عنوان بخشی از وارثان تمدن غنی ایرانی و خراسان فرهنگی‌ می‌توانند و ‌باید الگو‌ و ‌راهبر‌ تعامل و همکاری و هم‌افزایی در حوزه‌های گوناگون باشند.»

وی در پایان سخنانش رونمایی از کتاب تاریخچۀ هرات را ایستگاهی فرخنده‌ای برای فردای بهتر دانست و اظهار داشت: «زنان و دختران هنرمند ایرانی و افغانستانی بی‌تردید می‌توانند بار دیگر هنرهای دستی منطقۀ ما را به اوج جلوه‌گری برسانند.»
سخنران دیگر برنامه دکتر بهمنی قاجار بود که در مورد تایخ هرات، ایران‌شهر و پیوند هنر هرات با مکاتب قبل و بعد از آن صحبت کرد. به گفتۀ دکتر قاجار، هرات و ایران‌شهر داستان یگانه‌ است؛ زیرا این دو، پیوند جدایی‌ناپذیری دارند. صحبت کردن از هرات، در واقع صحبت کردن از ایران‌شهر است. هرات حتا از دوران اسطوره‌ای در تکوین هویت ایرانی نقش داشته است و یکی از شانزده سرزمین مقدسی است که در اوستا ذکر شده است. همین‌طور در اسطوره‌ها هم رد پای هرات را داریم. این حضور و تداوم نشان می‌دهد که این شهر چقدر مهم بوده و چقدر پیشینۀ تاریخی و فرهنگی دارد.

وی در ادامۀ سخنانش رد پای هرات را در کتیبه‌ها و سنگ‌نوشته‌های دوره‌های بعدی نیز بیان کرد. به گفتۀ او هرات در دوران اشکانیان جایگاه ویژه‌تر به خود می‌گیرد؛ چون در این زمان هرات مرکز مبارزه با اقوام بیابان‌گرد و مهاجر است.

هم‌چنین در دوران ساسانیان و پس از آن هم هرات مرکزیتش را از دست نداد. این بار یکی از نخستین زادگاه‌های شعوبیه بود. این بار جریان شعوبیه به عنوان جریان مبارز علیه اشغال‌گران جدید زاده شد. هراتیان علَم مبارزه برافراشتند تا از فرهنگ و هویت ایرانی صیانت کنند و نگذارند مغلوب فرهنگ متجاوزان جدید شود.

آقای قاجار از مبارازتی یاد کرد که در تاریخ ثبت شده‌اند؛ مثلاً نهضت سیس بادغیسی و… وی اظهار داشت که قدیمی‌ترین شعر فارسی هم از یکی از شاعران همین حوزه؛ حنظلۀ بادغیسی باقی مانده است.

به گفتۀ دکتر قاجار نخستین حکومت مستقل ایرانی نیز در هراتی‌ها بنیان‌گذاشته شد، توسط طاهر فرزند حسین فوشنجی یا پوشنگی. او از ولسوالی زنده‌جان هرات برخاست و سلسله‌ای را بنیان‌گذاری کرد که بعداً به نام طاهریان یاد شد. این روحیۀ مقاومت و مبارزه بعدها در وجود فرزند دیگر خراسان تبلور یافت؛ کسی که سیادت معنوی خلافت را پایان داد. او کسی نبود جز خواجه نصیر طوسی. خواجه نصیر با بهره‌گیری از هلاکو خان سیادت معنوی خلافت را نقطۀ پایان گذاشت.

به باور دکتر قاجار بعد از خواجه نصیر تغییراتی را در حیطۀ فرهنگی و مدنی ایرانی شاهدیم که باعث شد مکتب هنری اول تبریز پدید آید؛ مکتبی که بعداً در هیأت مکتب هنری هرات ادامه پیدا کرد و با بهره‌گیری و تغذیه از فرهنگ و هنر سمرقند و بخارا فربه شد و به شگوفایی رسید. مکتب هنری هرات پس از سقوط تیموریان در هیأت مکتب هنری دوم تبریز و اصفهان و قزوین ادامه یافت.

آقای قاجار در مورد انسانی‌سازی هنر در هرات دورۀ تیموریان نیز سخن گفت. به باور وی، این رویکرد هنر، در هنرِ اسلامی وجود نداشت. در دوران مغولان و تیموریان است که چهرۀ انسان زنده و چهرۀ حیوان زنده نگارگری می‌شود. می‌شود گفت که هنر انسانی می‌شود. وی افزود: «اهمیت مکتب هرات در این است که ترکیب و تلفیق چند تمدن است؛ ترکیبی است بین تمدن چینی‌مغولی و تمدن ایرانی، ترکیبی است بین مغولی و اسلامی، ترکیبی است بین ترک و تاجیک، ترکیبی است بین ایرانی و اسلامی؛ ولی تأکید بیشتر روی عناصر هویتی ایرانی است. بایسنقر میرزا چه آثاری را سفارش می‌دهد؟ شاهنامۀ فردوسی، خمسۀ نظامی، کلیله و دمنه و گلستان سعدی. این‌ها بزرگ‌ترین کتاب‌های مصوری‌اند که بایسنقر میرزا با عشقی که داشته، سفارش داد و به صورت مصور تدوین شدند.»

به گفتۀ او سرزندگی و تحرک در تمام این آثار دیده می‌شود. رنگ‌های شاد و خاص ایرانی، مانند فیروزه‌ای در این‌ها وجود دارد: «مکتب هرات را رهایی هنر نگارگری ایرانی از بند چینی‌مآبی می‌گویند. در واقع هنر ایرانی بروز و ظهورش در مکتب هرات اتفاق می‌افتد.»

وی به دورۀ صفویان نیز اشاره کرد و شاه اسماعیل صفوی را برخاسته از فرهنگ هویتی هرات دانست و یادآور شد که پس از تصرف هرات، استاد کمال‌الدین بهزاد را همراه دیگر نگارگران به تبریز برد و بدین‌سان مکتب هرات در تبریز ادامه یافت.
وی در پایان سخنانش به توطئه‌های استعمارگران و در رأس آن انگلیس، برای جداسازی هرات نیز پرداخت که خوش‌بختانه این دسیسه‌ها موفق نبودند و در نتیجه هرات با سرنوشت مرو روبه‌رو نشد و از خراسان بزرگ و تاریخی جدا نشد: «الآن هرات نقش معنوی و حیثتی خود را دارد. مرو را از دست دادیم؛ اما هرات هم‌چنان هست. هرات اکنون برای ما صرفاً هرات نیست، هرات مرو است، هرات بلخ است، هرات سیستان است، هرات میراث‌دار این تمدن بزرگ است و هرات خود ایران‌شهر است.»
سخنران دیگر برنامه دکتر رجایی، دستیار و مشاور وزیر امور خارجۀ ایران و سرکنسول سابق ایران در بامیان بود. وی نیز نکاتی را در مورد تمدن زبان فارسی و ادبیات فارسی مطرح کرد. به گفتۀ وی زبان فارسی آن‌قدر قدرت داشته که غاصبان افغانستان الآن شدیداً در تلاش نفی زبان فارسی‌اند. به باور وی این از قدرت زبان و ادبیات فارسی است که دشمنانش همواره از قدرت آن ترسیده‌اند و سعی کرده‌اند که آن را نفی و نابود کنند.

آقای رجایی به تحولات اخیر افغانستان نیز اشاره کرد و گفت که تحولات دو سال اخیر هم به مردم افغانستان ضربه زده است و هم به دلیل مهاجرتی که در سراسر دنیا اتفاق افتاده، شگوفا کرده است.

وی به خدماتی که دولت جمهوری اسلامی ایران برای مهاجران افغانستانی ارائه کرده نیز اشاره کرد و از آسیب‌هایی که میزبانی مهاجران افغانستانی به دولت جمهوری اسلامی ایران وارد کرده است، نیز سخن گفت. «ما هم هزینۀ تحریم را می‌دهیم و هم هزینۀ ترور و هم مردم افغانستان را کوچ می‌دهند. با این اتفاقاتی که رقم خورده‌اند، افغانستان در آیندۀ نه‌چندان دور مجدداً به دست شهروندانش می‌افتد. علتش چه است؟ علتش غیرت‌شان است و تأکید و کرار بودن‌شان نسبت به کشورشان است.»

حسن ختام «شب هرات» اجرای موسیقی توسط گروه موسیقی مهدی افشار بود؛ گروهی که اشتراک‌کنندگان را به هرات و کوچه‌پس‌کوچه‌های این شهر تاریخی بردند. با آهنگ سیاه‌موی و جلالی، یادی از آن عشق افسانه‌ای کردند و عشق و افسانه و موسیقی را درهم آمیختند و خیال‌ها را به پرواز آوردند. با آهنگ «پلِ مالان» دل‌ها را به شور آوردند و به تن‌ها شور و به چشم‌ها برق تازه‌ای بخشیدند.

در مورد نویسنده

عصمت الطاف

نظر بدهید

برای ایجاد نظر اینجا کلیک کنید