اسلایدر تحلیل جامعه و سیاست

تاثیر کرونا بر اقتصاد بازار آزاد

نویسنده: دیوید هاروی
مترجم: نجیبه زردشت
پاره‌ی دوم و پایانی
شرکت‌های بزرگ مانند «مکدونالد»، «استارباکس»، که فعالیت‌های گسترده‌ای در بازارداخلی چین داشتند، مجبور شدند برای مدتی درهای خود را ببندند، اما با آن هم به علایم کاهش تقاضا برای مصرف اهمیت داده نشد. وقوع هم زمان سال نو چینی با شیوع ویروس، اثرات آن را تا آخر ماه جون پوشانده بود. فکر می‌شد کاهش ارزش، محلی و مختص باشد نه سیستماتیک.
اخبار اولیه در مورد شیوع جهانی ویروس، گاه گاه از انتشار آن در کره جنوبی و چند نقطه دیگر مانند ایران خبرمی‌داد. اما ناگهان شیوع از ایتالیا سر برآورد و واکنش خشونت آمیز مردم را درپی داشت. سقوط بازارهای سهام در اوسط فیبروری شروع و تا اوسط ماه مارچ، منجر به ۳۰ درصد کاهش ارزش خالص در بازار سهام در سراسر دنیا شد. وضع نرخ بهره پایین از سوی بانک «فدرال» در مواجهه با ویروس برای جلوگیری از وایروس نه بلکه برای این بود که تاثیرات منفی وارد شده بر بازار را کاهش دهد. ادارات دولتی و سیستم‌های مراقبت‌های بهداشتی تقریباً در همه جا دچار بحران شدند.
چهل سال نئولیبرالیسم در سراسر آمریکای شمالی، جنوبی و اروپا مردم را در معرض خطر قرار داده و باعث شد مردم آمادگی کافی برای مقابله با بحران بهداشت را نداشته باشند. در بسیاری از کشورهای متمدن دولت‌های محلی و ایالتی (که همیشه خط مقدم دفاع را در شرایط اضطراری بهداشت عمومی تشکیل می‌دهند، به لطف سیاست‌های ریاضت اقتصادی که کاهش مالیات شرکت‌های بزرگ و ثروت‌مندان را تامین می‌کند) از نبود بودجه رنج می‌برند.
شرکت‌های بزرگ دارو سازی هیچ علاقه به تحقیق بدون مزد در مورد بیماری‌های عفونی (مانند خانواده کرونا که از سال ۱۹۶۰ بدین سود شناسای شده‌اند) ندارد. در زمینه پیش‌گیری به ندرت سرمایه‌گذاری می‌کند. زیرا پیش‌گیری از امراض باعث پایین آمدن ارزش سهام در کمپنی‌های دارو سازی می‌شود. همچنان علاقه چندانی به سرمایه‌گذاری در زمینه آمادگی برای یک بحران بهداشت عمومی ندارد و صرف عاشق طراحی درمان است. هرقدر بیمارتر باشیم، درآمد آن‌ها زیاد تر می‌شود. مدل تجاری موجود دربخش بهداشت عمومی، ظرفیت مازاد مقابله را که در موارد اضطراری نیاز است، از بین می‌برد. موضوع پیشگیری به اندازه کافی فریبنده‌ای نبود تا بتواند مشارکت بخش‌های دولتی- خصوصی را تظمین کند. رئیس جمهور ترامپ که قبلا تمام بودجه تحقیقاتی بشمول تغیرات اقلیمی راقطع کرده بود، با همان روحیه بودجه تحقیقاتی مرکز کنترول امراض را قطع و کار گروهی روی امراض همه‌گیر را در جلسه شورای امنیت ملی منحل کرد. اگر از دید انسان شناسانه به این موضوع بنگریم به این نتیجه می‌رسیم که ویروس کرونا انتقام طبیعت بخاطر بیش از چهل سال بدرفتاری و سواستفاده نظام خونخوارنیولیبرال است. کشورهای کم‌تر «نیولیبرال» مانند چین، کوریای جنوبی، سنگاپور و تایوان نسبت به ایتالیا از وضعیت خوبی برخورداربوده‌اند. هرچند این استدلال به عنوان یک اصل جهانی در مورد ایران صدق نمی‌کند. شواهد زیادی وجود داشت که چین در زمان انتشار ویروس سارس درست عمل نکرده بود. اما این بار رئیس جمهور چین برای تعیین معیارهای شفافیت در تست و گزارش دهی به سرعت وارد عمل شد. آنچه در چین قابل توجه است محدود کردن ویروس درایالت وهان و «هوبئی» بود. در «بیجینگ»، غرب و جنوب انتشار نکرد. قواعد و معیار‌های که برای محدود کردن ویرس از لحاظ جغرافیای وضع گردید خیلی سخت گیرانه بود. وضع چنین قواعدی به دلایل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در سایر کشورها تقریبا ناممکن است. گزارش‌های منتشر شده از چین حاکی از آن است که چین و سنگاپور قدرت نظارت انفرادی را تاحدی شدید کرد که اقتدارگرا و تهاجمی به حساب می‌آمد. اما در مجموع چنین قواعد سخت گیرانه موثر و موفق بود. تحلیل‌های ارقامی نشان می‌دهد که اگر اقدامات مقابله‌ای چند روز زود تر آغاز می‌شد، ممکن بود از بسیاری مرگ‌ها جلو گیری می‌شد.
اثرات اقتصادی ویروس اکنون چه در چین و چه در سایر کشورها از کنترول خارج می‌شود. اختلالات وارد شده در زنجیره ارزش شرکت‌ها، بخصوص در بعضی سکتورها بیش از آنچه تصور می‌شد سیستماتیک و گستره بودند. اثرات طولانی مدت آن ممکن است کوتا کردن یا تنوع بخشیدن به زنجیره‌های عرضه باشد. سیستیم‌ها و فورمول‌های تولید بیشتر متکی به تولید مصنوعی-هوشمند گردیده و بازار سیستم تولیدی متمرکز بر نیروی کار کم رنگ می‌گردد. اخلال در زنجیره‌های تولید منجربه اخراج کارگران می‌شود که این موضوع باعث کاهش تقاضای نهای می‌گردد. کاهش تقاضای مواد اولیه باعث کاهش ظرفیت‌های تولیدی گردیده و در نهایت باعث کاهش انباشت سرمایه می‌گردد. این تأثیرات در سمت تقاضا در نوع خود حداقل یک رکود اقتصادی خفیف ایجاد کرده است. اما بیش‌ترین آسیب پذیری درجاهای دیگر است. شیوه‌های مصرف‌گرای که پس از ۸-۲۰۰۷ رایج و به اوج خود رسیده بود سقوط کرده است. اساس چنین شیوه‌های مصرف‌گرای به کاهش زمان بازده مصرف تاحد نزدیک به صفر است. سرمایه گذاری‌ها روی چنین شیوه‌های از مصرف‌گرای ارتباط داشت با جذب حد اکثر افزایش تساعدی سرمایه به اشکال مصرف گرای که دارای کم ترین زمان بازده داشته باشد. بطور مثال جهان‌گردی بین المللی، بین سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۸ از ۸۰۰ میلیون به ۱٫۴ بیلیون نفر افزایش یافته است. افزایش آنی چنین شکل از مصرف‌گرای، ضرورت به سرمایه‌گذاری گسترده زیرساختی در فرودگاه‌ها، خطوط هوای، هوتل‌ها و رستورانت‌ها، پارک‌های تفریحی و برنامه‌ها ونمایشات فرهنگی نیاز دارد. این مجرای انباشت سرمایه اکنون مرده است. شرکت‌های هوای نزدیک به ورشکست است، هوتل‌ها خالی هستند و بیکاری گسترده‌ای در صنایع گردشگری ومهمانداری رخ داده‌است. امروزه غذا خوردن در بیرون فکر خوبی نیست و حتا بیرون برآمدن از خانه خطرناک است. در بسیاری از جاها رستورانت‌ها وشراب‌خانه‌ها بسته شده‌اند. کتله عظیم از کار گران در سکتور‌های مختلف در حال بیکار شدن است. هیچ نهاد و سازمانی از آن‌ها حمایت نمی‌کند. رویداد‌های مانند برنامه‌های فرهنگی، مسابقات فوتبال و بسکتبال، کنسرت‌ها ، نمایش‌های تجاری و حرفه‌ای و حتا اجتماعات سیاسی در انتخابات لغو شده است. به خاطر این موضوع درآمد حکومت‌های محلی کم و دانشگاه‌ها و مدارس در حال تعطیل شدن هستند. بخش بزرگ مدل سرمایه‌داری مصرفی معاصر درشرایط فعلی از کار افتاده است.
گرایش به سمت آنچه آندره گورز «مصرف‌گرایی جبری» توصیف می‌کند، کمرنگ گردیده است. در حالی‌که ۷۰ یا حتا ۸۰ درصد اقتصاد سرمایه‌داری معاصر متکی به مصرف‌گرای است.
اعتماد، احساسات و دیدگاه مصرف کننده طی ۴۰ سال گذشته به کلید اصلی بسیج تقاضای موثر تبدیل، و سرمایه به طوری فزاینده‌ای نیاز و تقاضا محور گردیده است. این مجراهای انرژی اقتصادی تاهنوز تحت تاثیر نوسانات جدی قرار نگرفته بود. اما ویروس کرونا نه یک نوسان جدی بلکه یک سقوط قدرت‌مند را در قلب شیوه مصرف‌گرای که در ثروت‌مندترین کشورها حاکم اند، پایه گذاری کرده است. مارپیچ انباشت بی‌پایان سرمایه از داخل در حال فروپاشیدن است. تنها چیزی که می‌تواند آن را نجات دهد مصرف‌ جمعی است که تو سط دولت تامین و از دولت الهام بگیرد. این امر مستلزم اجتماعی شدن اقتصاد است بدون اینکه آن را سوسیالیسم بنامیم.