اسلایدر حقوق بشر زنان

نامه‌ی سرگشاده‌ی جنبش زنان افغانستان برای برابری به سازمان ملل متحد

آقای آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد!

نامه‌ی دادخواهانه‌ی ذیل خطاب به شما و خطاب به همه‌ی اعضای محترم سازمان ملل متحد، از سوی مظلوم‌ترین طبقه‌ی اجتماعی افغانستان، یعنی زنان، ناظر به اسف‌بارترین وضعیت آن‌ها و خطرناک‌ترین موقعیت افغانستان نسبت به جهان نگاشته می‌شود. ما زنان، که به‌طور مطلق، از عرصه‌ی حیات اجتماعی افغانستان حذف شده‌ایم، مجدّانه تقاضامند و امیدواریم به خواسته‌های مسلّمِ انسانی‌مان گوش سپارید و اقدامات عمَلی را جهت اعاده‌ی حقوق بشریِ زنانِ افغانستان روی دست بگیرید.

جناب رئیس، توجّه شما را یک بار دیگر به دلایل و برخی مواد الزام‌آورِ اعلامیه‌ی جهانیِ حقوق بشر جلب می‌کنیم و با عزیمت از آن‌ها به خواسته‌های‌مان معطوف می‌شویم:

مگر نه چنین است که تصدیق و بازشناسیِ حرمت ذاتیِ انسان، حقوق برابر و سلب‌ناپذیرِ او بنیاد آزادی، عدالت و صلح در جهان دانسته شده است؟

مگر نه چنین است که تحقیر انسان و تضییع حقوق او از اعمال وحشیانه‌ی نشأت می‌یابد که انسان را به رنج می‌افکند و رهایی از آن یگانه آرزوی انسان به شمار می‌آید؟

مگر تصریح نکرده‌اید که آدمی باید به حفظ حقوق خویش از طریق حاکمیت قانون همّت گمارد، بدین معنا که جوامع مجبور نباشند به‌عنوان آخرین تدبیر به شورش علیه بیدادگری و ستمگری پناه ببرند؟

مگر سازمان ملل متحد به حقوق برابر زن و مرد متعهّد و مصمّم نشده تا حیات اجتماعی ارتقا یابد و وضعیت زندگی انسان در فضای آزادتری، بهبود یابد؟

جناب رئیس، همه‌ی این‌ها، دلایلی بنیادینی است که سطور نخست اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر اعلام می‌دارد و مبنای تقویمِ موادِ اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و اساس شکل‌گیری سازمان ملل متحد با همه‌ی شاخ و برگ‌هایش است. همین دلایل و مواد آن، که ذیلاً به آن‌ها ارجاع خواهیم داشت، سازمان ملل را متعهد و ملزم می‌دارد که در برابر آن‌چه بر زنان افغانستان می‌رود، اقدامات عملی و جدّی انجام دهد و همین دلایل ما را نیز ملزم می‌کند برای اعاده‌ی حقوقِ بشریِ خویش مبارزه نماییم.

دبیر کل محترم و اعضای مجمع عمومیِ سازمان ملل متحد:

از ۱۵ آگست ۲۰۲۱، که دولت جمهوری به هر دلایل و عللی، فروپاشید و دولت و ملّت افغانستان دست و پا بسته تقدیم رژیم طالبان گردید، گروهی که در رده‌ی اول گروه‌های تروریستی قرار داشت و هنوز هم برجسته‌ترین اعضای آن در لیست سیاه تروریستی قرار دارد، زنان افغانستان  به‌تدریج در معرض تبعیض و حذف قرار گرفتند.

رژیم تروریستیِ طالبان، از طریق صدور فرامینِ شِبه‌دینی ابتدا زنان را از ادارات دولتی و خدمات عمومی طرد کردند، که بسیاری از زنان در این وهله خانه‌نشین شدند. سپس زنان را از آموزش منع نمودند که نیمی از جمعیت آموزش و پرورش افغانستان از این طریق حذف گردید. به دنبال آن، زنان را از مسافرت بدون قیّم، ممنوع کردند. در ادامه زنان را از کار در کارگاه‌های خودگران، از ورزش‌گاه‌ها، آموزش‌گاه‌های هنری، حِرَف و فنون لازمه، به‌طور کلّی از تمام فضای کار، فعالیت و آموزش، حذف و طرد شدند. این حذف پرشتاب، سیستماتیک و جاهلانه‌ی توسط رژیم تروریستیِ طالبان، نه تنها آینده‌ی شُغلیِ زنان و خانواده‌ها را ویران کرد، نه تنها آینده‌ی فرهنگیِ زنان را از میان برد، و نه فقط از جامعه حذف‌شان کرد، بلکه ماهیت انسانی و کرامت انسانیِ آن‌ها را نیز آشکارا لگدمال کرد.

بدون تردید، زنان افغانستان نمی‌توانست این وضعیت اسف‌بار  را تاب آورد، فلذا در اولین وهله‌های ظهور رژیم تروریستی طالبان، به خیابان آمدند و دست به اعتراض زدند. اکنون از مبارزه و اعتراض زنان افغانستان، بیش از دو سال می‌گذرد،اما متأسفانه ندای مظلومانه و دادخواهانه‌ی آن‌ها نه در داخل و نه خارج از افغانستان شنیده نشده است.

طالبان اعتراضات زنان را سرکوب کردند، با معترضان با خشونت رفتار کردند، آن‌ها را زندانی کردند، به برخی از آن‌ها در زندان‌ها تجاوز صورت گرفته است و بعضی از آن‌ها را ترور کرده‌اند و…؛ اما شما چرا ساکت نشسته‌اید و فقط نظاره‌گر خونین‌ترین وضعیت و جاهلانه‌ترین اعمال ضدّ حقوق بشری هستید؟

پرسش ما از شما و همه‌ی اعضای سازمان ملل متحد این است که چرا طی این دو سال، هرگز صدای زنان افغانستان را نشنیدید و نمی‌شنوید؟! منتظر چه چیزی هستید تا صدای زنان محذوف افغانستان را بشنوید و علیه یک رژیم تروریستیِ تمام‌عیار اقدام نمایید؟!

اگر حقوق مصرّح در اعلامیه‌ی جهانیِ حقوق بشر، سلب‌ناپذیر است، یقیناً معامله‌ناپذیر هم هست و معنای آن این است که هرگز نباید با هیچ امتیازطلبیِ سیاسی، نژادی، جنسیتی، مذهبی و… مورد معامله قرار گیرد.

همه‌ی شما شاهد و واقف هستید که کردار طالبان با جامعه‌ی افغانستان و تبعیض جنیستی آن‌ها نسبت به زنان، نه ریشه در فرهنگ اسلامی دارد و نه تاریخ و فرهنگ مردم افغانستان. اعمال آن‌ها فقط بازتاب عنعنات قبیلوی، عادات بادیه‌نشینی و در جدیدترین صورت‌اش، اعمال و کردار نژادباورانه است.

آن‌ها به همان صورت که بی‌شرمانه به مردم افغانستان دروغ می‌گویند، به جامعه‌ی جهانی نیز دروغ می‌گویند.

نباید از یاد ببرید که ایجاد هزاران مدرسه‌ی سلفیه در افغانستان پرورش و تکثیر نسلی از تروریست‌ها خواهد بود که به‌زودی به فعالیت‌های تروریستی گماشته خواهد شد.

نباید فراموش کنید که طالبان، داعش، جبهه النصر، جنبش انصار الله، تحریک طالبان پاکستانی و ده‌ها گروه دیگر، در حقیقت یک خانواده‌ی تروریستی را تشکیل می‌دهند؛ بدین معنا که نه در ماهیت‌شان تفاوتی وجود دارد، نه در مبادیِ فکری و الاهیاتی‌شان، و نه در اهداف و مقاصدشان.

نباید فراموش نمایید که این خانواده‌ی بزرگ، دیر یا زود، از طریق بازی‌های سیاسی یا غیر آن، امنیت جهان و منطقه را به خطر خواهد انداخت و حتی در قلب کشورهای توسعه‌یافته اعمال تروریستی انجام خواهند داد.

از یاد نبرید که بازی‌های سیاسی، یا کشورگشایی‌های اطلاعاتی و استخباراتی و نیابتی‌ساختن و به بردگی‌گرفتن کشورها، همان اشتباه فاحشی است که حتی اگر به‌طور مقطعی هم به گروه‌های تروریستی مجال فعالیت بخشد و این خانواده‌ی تروریستی بتواند تحت قیمومیّت بعضی قدرت‌ها، قدرت سیاسی را به دست بگیرند، اما یقیناً در دراز مدّت، صلح، امنیت و قانون‌مندی را در سطح جهانی با خطرات جدّی مواجه خواهد ساخت.

نباید از یاد ببرید که طالبان جامعه‌ی افغانستان را به گروگان گرفته‌اند؛ لذا اگر می‌بینید که جامعه‌ی افغانستان نمی‌توانند به پا خیزند و اعتراض را ناممکن می‌بینند، دقیقاً به دلیل این است که آن‌ها به گروگان گرفته شده‌‌اند.

و هرگز نباید از یاد ببرید که مشروعیت رژیم تروریستیِ طالبان از سوی جامعه‌ی جهانی، ضمن آن‌که مسئولیت هر نوع جنایت، خشونت، کوچ اجباری، کشتار و تبعیض را به گردن آن‌ها خواهند انداخت، موجبِ خودمختاریِ طالبان گردیده، سایر اعضای این خانواده‌ی تروریستی را نیز جرأت و شهامت بخشیده و رفته رفته به معضل غیرقابل کنترل بدل خواهد کرد.

در امتداد تبیین و توضیح حقایق و واقعیت‌های مذکور، و  لزوم پای‌بندی به مفاد اعلامیه‌ی جهانیِ حقوق بشر و صیانت از حقوق و کرامت ذاتیِ انسان، ما زنان معترض افغانستان از شما مجدّدانه خواهانیم:

  1. هرگز نباید رژیم تروریستیِ طالبان به رسمیت شناخته شود، تا هم جامعه‌ی افغانستان و هم جامعه‌ی جهانی، گروگان پیامدهای خطرناک آن قرار گیرد.
  2. طبق مفاد ماده‌ی ۲ اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر، که بیان می‌دارد: همه‌ی انسان‌ها بی‌هیچ تمایزی، از هرسان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیده‌ی دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملّی، دارایی، تولد یا در هر موقعیت و جایگاهی که باشد، سزاوار تمامی حقوق و آزادی‌های مصرّح در این اعلامیه‌اند، و نیز براساس مواد ۳، ۴ و ۵، اقدامات عملی برای رفع تبعیض و خشونت علیه زنان افغانستان روی دست گرفته شود.
  3. طبق ماده‌ی ۷ اعلامیه، که برابری در برابر قانون بدون هیچ تبعیض و پاسداری و حمایت در برابر هرگونه تعبیض را اعلام می‌دارد، و طبق ماده‌ی ۸ که هر انسانی را محق به دسترسی مؤثر به مراجع دادرسی از طریق محاکم ذی‌صلاح در برابر نقض حقوق اولیه می‌داند، و نیز مفاد ماده‌ی ۹ و ۱۰، باید جلو خودسری‌های رژیم طالبان و محاکم بدوی آن‌ها، و جلو قتل و حبس و آزار مردم افغانستان به‌خصوص زنان در غیاب هرنوع قانونی، گرفته شود و دادگاه‌های بین‌المللی مستقیماً باید دخالت نمایند و از دادخواهی‌های حقوقی زنان افغانستان حمایت نمایند.
  4. همان‌طور که توضیح داده شد، رژیم تروریستی طالبان نیمی از جمعیت افغانستان، یعنی زنان را مطلقاً از تمامیِ عرصه‌ها حذف کرده است. لذا شدیداً خواهان این هستیم که رژیم طالبان به‌عنوان رژیم آپارتاید جنیستی و نژادی به رسمیت شناخته شود.
  5. از همه اعضای سازمان ملل متحد خواهانیم که ناظر بی‌طرف و خاموش وضعیت افغانستان نباشند، ندای معترضان را بشنوند و رژیم طالبان را ملزم به پیروی از اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر، ملزم به بازگشایی مدارس برای دختران، ملزم با اجازه‌ی فعالیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیِ زنان افغانستان نمایند.

خِرد، اخلاق، احترام به کرامت ذاتیِ انسان، امنیت و صلح جهانی و آینده‌ی امنِ جامعه‌ی جهانی ایجاب می‌نماید، پیش از آن‌که بحران از اندازه‌ی قابل‌کنترل فراتر رود، پیش از آن‌که رژیم تروریستی طالبان به خودمختاری و خودکفایی لازم دست یابد و افغانستان به کانون تروریستیِ غیرقابل‌کنترل بدل شود، در برابر خودسری‌ها و ستمگری‌ها و تعدّی‌های بی‌شمار این رژیم تروریستی علیه حقوق اقوام، زنان، کودکان ایستاد و سرسختانه مبارزه کرد

جنبش زنان افغانستان برای برابری

در مورد نویسنده

مدیر وبسایت

نظر بدهید

برای ایجاد نظر اینجا کلیک کنید