اسلایدر حقوق بشر زنان نسل‌کشی هزاره‌ها

تبعیدیان غریب؛ طالبان دختران معترض هزاره را زیر نام رافضی و کافر شکنجه می‌کردند

عبدالرحمان، تنها مردان هزاره را قتل عام نکرد، به زنان و دختران هزاره نیز رحم نکرده و هزاران زن و دختر هزاره را به ‌عنوان کنیز و برده در بازارهای برده‌فروشی به فروش رساند. نیروهای او، هزاران آبادی، صدها جوی و هزاران هکتار زمین و درخت را غصب کرده و به آتش کشیدند. همین رفتار نسل‌کشانه توسط گروه طالبان در دور نخست حاکمیتش و اکنون نیز دنبال می‌شود. البته این سیاست‌های بدوی نژادپرستانه در همه‌ی حکومت‌ها بر هزاره‌ها اعمال شده است. در ۲۰ سال رژیم جمهوری نیز، زنان و دختران هزاره رنج بی‌شمار و کشتار فراوان را متحمل شدند. تبعیض ساختارمندی از سوی نظام ساقط‌شده‌ی جمهوری علیه زنان و دختران هزاره وجود داشت. به‌ طور نمونه، یکی از دادستان‌های نظام جمهوری در گفت‌وگویی با جاده‌ی ابریشم، گفته بود که در زمان ریاست‌جمهوری حامد کرزی، درون نهاد دادستانی کل، به زن هزاره تجاوز جنسی صورت گرفته است.

وزار‌ت تحصیلات عالی حامد کرزی، در اسد ۱۳۹۳ نزدیک به ۱۸ پسر و ۵ دختر هزاره را برای یک سال از دانشگاه کابل محروم و به ولایت‌های دیگر تبعید کرد. تنش از جایی شروع شده بود که مسئول خوابگاه به دانش‌جوی دختر هزاره مربای شکسته داده بود و این دختر از گرفتن آن خودداری کرده بود؛ ولی مسئولان خوابگاه دانشگاه کابل، این دختر را دشنام‌های قومی داده و او را لت‌وکوب کرده بودند. اخراج دختران هزاره از دانشگاه کابل باعث واکنش تند کاربران شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های آزاد شده بود. علی امیری، استاد پیشین دانشگاه ابن‌سینا در آن زمان، با نوشتن مقاله‌ای زیر نام «تبعیدیان غریب»، گفته بود: «وزارت تحصیلات عالی، به‌ دنبال غایله‌ای که یکی از کارمندان آن وزارت‌خانه در خوابگاه دخترانه به وجود آورده بود، اکنون پنج دختر دانش‌جو به نام‌های آسیه، شریفه، ریحانه، نجیبه و شکیلا را از دانشگاه محل تحصیل‌ شان به دانشگاه‌های دیگر تبعید کرده است. این حکم خلاف قانون است. وزارت حق ندارد هیچ دانش‌جویی را خودسرانه تغییر یا تبدیل کند. تبعید خود یک مجازات است و تنها محکمه‌ی باصلاحیت می‌تواند آن را بر کسی تحمیل کند.»

در زمان حکومت اشرف غنی، در ۱۷ عقرب ۱۳۹۴،گروه‌ تروریستی حاکم، دختر ۹ساله‌ی هزاره را با هفت نفر از غیرنظامیان در مسیر کابل-زابل سر بریدند که سه تن آن‌ها، زن بودند. در ۲۰ عقرب همان سال، صدها هزاران تن، هفت جسدی که سرهای شان را بریده بودند، از دشت‌برچی تا دروازه‌ی ارگ ریاست جمهوری بردند. مظاهره کنندگان با گلوی بریده‌ی شکریه، بزرگ‌ترین جنبش داد‌خوهی در تاریخ افغانستان را رقم زدند که از آن به عنوان «جنبش تبسم» یاد می‌شود. تبسم برگرفته از لب‌خند دختری است که در زابل سربریده شد.

در عقرب ۱۳۹۶ یک دانش‌جوی دختر هزاره به نام زهرا خاوری، علیه نابرابری در دانشگاه کابل دست به خودکشی زد. در آن زمان، رسانه‌ها گزارش داده بودند که دلیل خودکشی زهرا تنها رد مکرّر پایان‌نامه‌اش نبوده است؛ بل که سوء‌استفاده‌ی ‌جنسی از او، ممکن به این کار مجبورش کرده است. همین ‌طور در حمله‌ی مرگ‌بار ۱۸ ثور ۱۴۰۰بر مکتب دخترانه‌ی سیدالشهدا در دشت‌برچی کابل، نزدیک به ۵۰ دختر هزاره کشته و بیش از ۱۰۰ دختر هزاره زخم برداشتند. پیش از آن، در انفجارهای مراکز آموزشی کوثر و موعود در غرب کابل نیز، دختران هزاره قربانی شدند.

طالبان در دور دوم حاکمیت‌ شان، در کنار ترورهای هدفمند زنان و دختران هزاره، سرکوب جمعی آنان را از حمله به مرکز آموزشی کاج شروع کردند. در هشت میزان ۱۴۰۱، انفجاری خونین در مرکز آموزشی کاج رخ داد که بر اساس گزارش‌های سازمان ملل متحد، در این حمله، ۵۴ دانش‌آموز کشته شده و ۱۱۴دانش‌آموز دیگر زخمی شد. طبق گزارش یوناما، ۵۱ تن از قربانیان این حمله‌ی مرگ‌بار را دختران تشکیل می‌دهد؛ اما منابع مردمی، می‌گویند که در انفجار خونین کاج در غرب کابل، ۵۸کشته و ۱۲۶ تن زخمی شده است. گفته می‌شود که دو فرد مهاجم در صنفی که ۴۰۰ دانش‌آموز سرگرم سپری‌کردن کانکور آزمایشی بودند، وارد شده و خود شان را میان دختران منفجر کردند.

شماری از دختران در ۱۰ میزان ۱۴۰۱، در صحن دانشگاه کابل در پیوند به انفجار هول‌ناک در مرکز آموزشی کاج، تظاهرات کردند؛ اما آن‌ها دچار مسمومیت غذایی شدند. گفته می‌شود که دانش‌جویان دختر از اقوام غیرهزاره مسموم نشدند؛ اما طالبان دستور داده بودند که فقط دختران هزاره را مسموم کنند. در نتیجه‌ی این مسمومیت، ۱۲ دانش‌جوی دختر هزاره راهی شفاخانه شد. به دنبال آن، طالبان بیش از صد دختر هزاره را از دانشگاه کابل، دانشگاه طبی کابل و دانشگاه تعلیم ‌و تربیه منفک یا از خوابگاه این دانشگاه‌ها اخراج کردند که بیش‌تر ‌شان دختران هزاره بودند. مرضیه -نام مستعار- به هفته‌نامه‌ی جاده‌ی ابریشم، گفته بود: «شب غذا نخورده بودم، چاشت که غذا خوردم مسموم شدم. در شفاخانه علی‌آباد بعد از تزریق آمپول دو ساعت فلج شده بودم، بسیاری را اخراج کردند، هم‌صنفی‌هایم را از صنف بیرون کردند. من شنیدم که یک لیست صدنفره دارند و اسم من هم آن جا است. در داخل اتاق ما دوربین گذاشته و به ما اخطار داده ‌اند که اگر با کسی صحبت کنیم، ما را می‌کشند.» منبعی در آن زمان به جاده‌ی ابریشم، گفته بود: «در اول، تعدادی از دختران از اقوام تاجیک و پشتون نیز در میان اخراج‌شدگان بودند؛ اما، آن‌ها دوباره از طرف وزیر تحصیلات عالی اجازه‌ی ورود به دانشگاه را گرفتند؛ اما دختران هزاره، کاری نتوانستند».

پس از این رویداد، طالبان با دختران معترض هزاره در خیابان و زندان نیز، برخورد دوگانه و نژادپرستانه داشته و آن‌ها را رافضی، کافر و فاحشه خطاب کرده اند. نیروهای طالبان، بیش‌ترین اطلاعات را از دختران هزاره گرفته و آن‌ها را بی‌رحمانه‌تر از دیگران شکنجه کرده اند. یکی از معترضان دختر هزاره که زندان طالبان را تجربه کرده، می‌گوید که بیش‌ترین کم‌مهری در حق معترضان زن هزاره روا داشته شده و هیچ نوع توجه و هم‌کاری با آن‌ها نشده است. او، می‌گوید که در زندان طالبان به‌ عنوان یک هزاره و شیعه‌، رافضی خطاب می‌شده و وقتی برای خواندن نماز، مُهر می‌خواسته مورد تمسخر قرار می‌گرفته است. او می‌گوید که زندانیان هزاره، آشکارا مورد تبعیض نژادی، خشونت‌ها و کینه‌توزی‌های قومی طالبان قرار دارند. طالبان دایره‌ی خشونت را توسعه می‌دهند؛ به همین جهت، حتا به خانواده‌های دختران زندانی هزاره اجازه نمی‌داده که با آن‌ها در زندان ملاقات کنند؛ در‌حالی‌که خانواده‌های دیگر اقوام، یک بار در هفته اجازه می‌یافتند تا با زندانیان ‌شان دیدار کنند. این پرونده، به معترضان دختر هزاره اختصاص یافته که به طور ظالمانه توسط طالبان زندانی و شکنجه شده و غریبانه از کشور تبعید شده اند.