اسلایدر تحلیلی

«باج‌دهی به طالبان وحشی خیانت ملی است»

لویه جرگه مشورتی صلح به پایان رسید. تمام کمیته‌ها به رهایی ۴۰۰ زندانی خطرناک طالبان رای داده‌اند. با رهایی زندانیان طالبان ظاهرا گفتگوهای بین‌الافغانی آغاز می‌شود. اما چیزی که پابرجا می‌ماند این است که گروه طالبان از جهاد به مثابه ماشین کشتار استفاده خواهند کرد. ضمانت‌های بین‌المللی نمی‌تواند «جهاد» را از ذهن و ضمیر طالبان حذف کند. جهاد به مثابه ماشین کشتار و «صنعت ترور» در خون و پست طالبان ریشه دوانده و آنان از کشتن آدم‌ها در سایه جهاد لذت می‌برند. شما نمی‌تواند مانع آواز خواندن یک هنرمند شوید. در هرگوشه و بیشه جهان دوتارش را به صدا در می‌آورد. اما ویرانی و کشتار و انتحار هنر گروه توریستی طالبان است. خواسته و نخواسته به کودکی، به مادری و به سربازی شلیک می‌کند. طالبان از صدای تفنگ، انفجار و انتحار آنقدر لذت می‌برند که حس می‌کنند در خانه خدا آذان می‌دهند و قرآن تلاوت می‌کنند.
از سوی دیگر طالبان آله‌دستی استخبارات کشورهای منطقه و قدرت‌های بزرگ جهانی قرار گرفته و از جهاد به‌ مثابۀ صنعت ویرانگری و تباهی استفاده می‌کنند. کشورهای اسلامی همسایه زیر عنوان جهاد از گرسنگی و فقر مردم و نادانی کودکان استفاده ابزاری می‌کنند و آنان را به جنگ علیه دشمنان شان می‌فرستند تا خون بریزند و ویرانه‌ها را روی هم تلنبار کنند.
پاکستان، امریکا و ایران بیش‌ترین سود سیاسی و اقتصادی را از «جهاد» در افغانستان بردند و با تشکیل گروه‌های سیاسی جهادی این کشور را ویران و به خاک و خون یکسان کردند. اینکه در مذهب حنفی کشتن اهل قبله جواز ندارد و در مذهب شیعه اعلام جهاد مربوطه به امام عادل است، حرف مفت و فریبی بیش نبوده است. مجاهد و طالب دو روی یک سکه‌اند. مگر شیخ آصف شیعه نیست که در دوران جهاد فرمان قتل و کشتار مردم بی‌گناه را صادر می‌کرد و مزاری را محارب می‌خواند. ملاعمر، حکمتیار، ربانی و سیاف نمی‌توانستند بگویند که پیرو مذهب حنفی نیستند، ولی فرمان کشتارهای خونین‌را صادر کردند. آیا‌ جبار‌تر، قانون شکن‌تر و یاغی‌تر از ملاعمر سراغ دارید که به جامعه آسیب‌ها و خسارات مالی و انسانی رسانده باشد؟ طالبان از نظر حقوق بشردوستانه مرتکب جنایات جنگی و نسل کشی در افغانستان استند. فرمان راکت‌های کور امیر عادل چقدر به شهر کابل آسیب رساند؟ فرمان کشتار دسته جمعی افشار را به جز تحصیل کردۀ الالزهر مصر دیگر کی صادر کرد؟ مجاهدین تحت نام «جهاد» فرمان گورهای دسته جمعی را در افغانستان ‌دادند ولی طرف مقابل آن‌ها نه کفار حربی بودند و نه غیر اهل قبله. همه مسلمان بودند. بی گمان این تعریف بیش‌تر با مفهوم جهاد که امروزه صورت می‌گیرد هم‌‍خوانی دارد: «جهاد به معنی خون گرفتن و خون دادن، خون دادن و خون گرفتن است».
وقتی به جنگ‌ها و فتوحات دنیای اسلام نظر اندازیم، به واقعیت جهاد پی می‌بریم: جهاد یعنی خون خویشتن را بخشیدن و بهای خون خویش‌را گرفتن. این گونه تعریف از جهاد مانیفیست جنگی گروه‌های اسلامی را می‌سازد؛ نوشیدن جام شهادت با شعار جهاد در راه خدا، در واقع نوشیدن پیک خون به‌منظور نابودی طرف مقابل است. گروه‌های جهادی و طالب آنقدر غرق نوشیدن جام شهادت‌اند که آرزو دارند چندین بار زنده شوند، خون بدهند وخون جاری کنند.
جهاد؛ حذف دیگر اندیشان
جهاد بامفهوم فرهنگی و اجتماعی که در کشور‌های اسلامی بنیادگرا مطرح شده است، قصدی به جز از حذف دگر اندیشان، زنان و بر اندازی نظام کثرت‌گرا را ندارد. در این میان جهادی‌ها و انتحاری‌ها، چونان گلادیاتورهای دوره‌باستان، در صحنه ظاهر می‌شوند و خون می‌ریزند.گلادیاتورها به خاطر نمایش و تفریح برده‌داران و اربابان شان خون می‌ریختند، ولی هریک ازآن‌ها ماسک یک نظام بودند. جهادی‌ها، در واقع امر، نیز به نحوی ماسک اند. عقب این ماسک ویرانی، خونریزی و حذف شده‌گی کمین گرفته است. کوتاه سخن، عقب این ماسک ایدئولوژی اسلامیستی خود را پنهان می‌دارد که بایستی آن را به بوته نقد بنیادین نشاند.
کسانی که امروز با شعار جهاد درکشورهای اسلامی تحت نام داعش، طالب، القاعده وگروها‌ی افراطی شیعه جنگ و انتحاری می‌کنند و بدین سان دست به ترور می‌زنند، در واقع امر گلادیاتورها و ماسک‌های یک نظام عقیدتی‌ و قدرت‌های بزرگ‌اند که در میدان نبرد از آن‌ها فقط به مثابه ابزار استفاده می‌شود، کشته می‌شوند و می‌کشند. استخبارات کشورها آن‌ها را آموزش می‌دهند و خرید و فروش می‌شوند. در صحنه‌های نبرد با شعار «الله اکبر» به‌منظور رسیدن حوران باکره بهشتی خون می‌دهند، خون جاری می‌کنند و ویران می‌کنند. از مهفوم «جهاد» به‌عنوان یک صنعت ویرانگر به منظور دست‌یابی به‌ مقاصد موهوم و کورشان استفاده می‌کنند که نتیجه آن چیزی جز کشتار و ویرانگری نیست، مهفوم امروزی جهاد در واقع امری به قتال، کشتار و خون‌ریزی است. گروه‌های که تحت عنوان مجاهد با شعار «جهاد» جنگ می‌کنند تا اکنون هدف نهایی جز قتل، کشتار و حذف دگر اندیشان را نداشته‌اند. جهاد خرد ستیز است و هر گونه منطق رادر در دنیای معاصر از پا در می آورد.
جهاد و مساله کافر و مومن
خاستگاه اصلی جهاد صحرا و دشت است که جهان را به کافر و مومن تقسیم می‌کند. یکی از شرکت کنندگان لویه جرگه بلقیس روشن را فاحشه، کافر و غربی خواند. چنین رفتارهای مشخص می‌کند که جهاد باتفکر کثرت‌گرا که ریشه در عقل دارد و یکی از عناصر مهم عصر جدید است، بیگانه و دشمن است. مجاهدین و اسلامیست‌های دو آتشه آشکارا خواهان حذف فزیکی دگر اندیشان‌اند. برتضاد‌ها و شکاف‌های اصلی اجتماعی خاک می پاشند و تضادهای دینی و مذهبی را تشدید می‌کنند. در زندگی و حوزه خصوصی مردم دخالت می‌کنند؛ زنان را مجبور به محجبه بودن می‌کنند، برای مردان ریش‌‌دراز تعریف می‌کنند، کتاب‌های به اصطلاح کفری را می‌سوزانند تا همه را مجاهد و مسلمان بسازند. اگر در برابر آنها مقاومت صورت گیرد، از هیچ گونه خشونتی پرهیز نمی‌کنند.
جهاد، راه رسیدن به قدرت
مجاهدین در حوزه عمل همواره تحت عنوان جهاد در پی غصب قدرت بوده‌اند. ولی اکثرا مدعی اند که مجاهد واقعی برای خدا جهاد می‌کند. واقعا نمی‌دانیم ‌مجاهد فی سبیل‌الله کیست؟ کدام گروه برحق است و کدام گروه باطل؟ بگذریم از اینکه گروه‌های شیعی و سنی درکشورهای خاور میانه مانند سوریه، عراق، الجزایر و در سایر کشور‌های اسلامی باهم می جنگند، اما درافغانستان نیز تا چشم به هم زنی فقط مجاهد به چشم می‌خورد، اما هدف شان رسیدن به قدرت است. طالبان پس از امضاء موافقت نامه صلح با آمریکا اعلان کرد که با نیروهای خارجی کار ندارد و با دولت افغانستان جنگ و جهاد می‌کنند،‌اما هدف نهایی آنها رسیدن به قدرت است. به خاطر رسیدن به قدرت از هیچ گونه ویرانی، تباهی و قتل عام دریغ نورزیدند. امروزه جهاد مبدل به کدی برای کشتار، خون ریزی و ویرانی برای گروه‌های تروریستی اسلامیستی مبدل شده است. گروه طالب شهرهای تاریخی افغانستان را ویران کردند و خون هزاران انسان بی‌گناه را به نام «جهاد» به زمین جاری کردند.
پیامد جهاد
جهاد خونین و ویرانگر است؛ نظم و ثبات را بر هم می‌زند. درسایه نا امنی و انارشی هرکاری نا ممکنی ممکن می‌شود: قتل، کشتار، چور و چپاول به سطح یک امر عادی ارتقا می‌یابد و مبدل به فرهنگ روزمره می‌شود. زیر ساخت‌های اجتماعی از بین می‌روند؛ علم، دانش و هنر زیر خرابه‌های جنگ و ترور دفن می‌شوند. دگر اندیشان و هواداران نظام مردم سالاری در زندان‌ها می‌پوسند و جان می‌دهند. به سخن دیگر، جهاد به عنوان یک صنعت ویرانگر تمام لایه‌های زندگی اجتماعی را تخریب و ویران می‌کند. گفتگوهای صلح نشان می‌دهد که احزاب جهادی هیچ مشکلی با گروه‌های ترویستی طالبان ندارند و به همدیگر مشروعیت سیاسی می‌دهند. رفتن گروه‌های جهادی در نشست «مسکو» چیزی جز اعتبار و مشروعیت بخشی به یک گروه تروریستی نبود. گروه که مرتکب نسل کشی و جنایات جنگی در افغانستان استند. رییس جمهور غنی در لویه جرگه ۱۳۹۸ کارت مخالف علیه طالبان بلند و برحفظ جمهوریت تاکید کرد، اما در برگزاری لویه جرگه ۱۷ سال جاری به طالبان مشروعیت داد و ۴۰۰ زندانی خطرناک طالبان را رها می‌کند که چنین کاری مصداق اعتراض بلقیس روشن، نماینده مجلس فراه است: باج‌دهی به طالبان وحشی خیانت ملی است.

در مورد نویسنده

محمد احمدی

نظر بدهید

برای ایجاد نظر اینجا کلیک کنید