اسلایدر خبری زنان

دادخواهی با پاهای شکسته؛ سمیه شیرزاد از اعتراض علیه طالبان دست بر نمی‌دارد

 

طالبان یکباره به همه خبرنگاران و زنان دادخواهی که در حال عکس‌گیری و تصویربرداری بودند، هجوم بردند. با جنگ‌افزارها و کیبل‌های دست‌داشته‌ی شان آغاز کردند به لت‌وکوب کردن و گرفتن و بازرسی کردن دوربین‌ها و مبایل‌های خبرنگاران و زنان معترض. معترضان پراکنده شدند و هر یک به سویی دویدند و شماری هم در معرض ضربه‌های قنداق تفنگ و کیبل‌ها ماندند، شماری به زمین خوردند و شماری پا به فرار گذاشتند.
در این میان سمیه شیرزاد، معترض جوان از ضربه‌ی یک شبه‌نظامی طالب به زمین می‌خورد و شدت درد را در تمام وجودش حس می‌کند. او را به زحمت به شفاخانه می‌رسانند و داکتران پس از معاینه تشخیص می‌کنند که پاهای او از چند جا شکسته و شدیدن آسیب دیده است. مدتی در شفاخانه می‌ماند و پس از آن‌که مرخص می‌شود و همه‌روزه به خاطر معاینات و مداوایش نزد داکتر مراجعه می‌کند و این رفت‌و آمد و معاینه‌ها هزینه‌ی هنگفتی را بر دوش خانواده‌اش می‌گذارد.
تاریخ ۱۷ سنبله‌ی سال روان بود، روزی که زنان شهر مراز شریف از نارضایتی در برابر رویکرد و عمل‌های طالبان در مقابل شهروندان و به گونه‌ی ویژه زنان به جاده‌ها ریختند که موسوم به قیام ملی یاد شدد. آن روز ضمن کسان دیگر پاهای سمیه شدیدن زخمی شد و ناچار شد نزد داکتر برود و با هزینه‌ی گزاف به درمان پای زخمی‌اش بپردازد. روزهای پیش از آن، تاریخ ششم و هفتم سنبله نیز راه‌پیمایی‌های گسترده در شهر مزار شریف و دیگر بزرگ‌شهرها شکل گرفت. در هفتم سنبله در شهر مزار شمار زیاد خبرنگاران و جوانان معترض توسط طالبان به جاهای نامعلومی انتقال داده شدند که برخی از آنان پس از دادخواهی‌های پیهم دیگر در دنیای مجازی آزاد ساخته شدند و شماری دیگر تا بعدها از سرنوشت شان خبری نشد.

سمیه پیش از فروپاشی نظام پیشین در یک دفتر خارجی کار می‌کرد و همواره در گردهمایی‌های اعتراضی شرکت می‌کرد و زمانی که نظام برانداز شد، دفتر بسته شد اما باز هم در حرکت‌های دادخواهانه شرکت کرد تا این‌که پاهایش زخمی شد و مدتی منتظر ماند تا پاهایش بهبود بیابد. پس از اندکی بهبودی در پاهایش دوباره در جمع دختران معترض پیوست و در دادخواهی‌ها سهم گرفت‌. او به هدفش متعهد است و آگاهانه به راهش ادامه می‌دهد. خانواده‌اش او را حمایت می‌کنند و مادرش برایش می‌گوید: « شما صدای ملت و صدای چهارده میلیون زن دیگر استید، اگر امروز شما خاموش باشید در حقیقت ظلم در حق مان است و باید به دادخواهی مان ادامه بدهیم. کسی که ساکت و راکد است در حقیقت خیانت کرده و این سکوت و رکود به معنای پذیرفتن ظلم ظالم است.»
او هرچند در کارش ثابت‌قدم بود و در برابر بی‌عدالتی، خشونت و ظلم صدا بلند می‌کرد و به گفته‌ی خودش:« دادخواهی من و دوستانم برای دست‌یابی به حقوق بشری ما و همه بانوان افغانستان است. این روزها آزادی، تحصیل، کار و انتخاب‌های فردی از ما گرفته شدند و فقر و بیکاری بیداد می‌کند و حتی بعضی خانواده‌های نادار رو آورده به فروش فرزندان خردسال شان.»
او و همراهانش در سازمان‌دهی برنامه‌های دادخواهانه می‌پرداخت که ناامنی‌ها در بلخ اوج گرفت و همه‌روزه در کوچه‌ها و پس‌کوچه‌ها جسدهای دختران و پسرهای جوان یافت می‌شدند که بیشتر کسانی بودند که در اعتراض‌ها شرکت می‌کردند و فعالیت‌های مدنی داشتند. او در اوج ناامنی‌ها و قتل‌های هدفمند و مرموز در شهر مزار شریف از خانه‌اش به خانه‌ی یکی از خویشاوندانش در ساحه‌ی دورتری رفت و مدتی برای مصئونتیش آن‌جا ماند ولی سختی‌های ماندن در خانه‌ی دیگران وادارش کرد دوباره به خانه برگردد و با هراس فراوان روز و شب زندگی‌اش را سپری کند.
طبق گفته‌های خانم سمیه در هشتم سنبله: « طالبان حدود هشتاد نفر از دختران و پسران را که در اعتراض با ما همراه بودند، با خود بردند که هفت نفر شان طی چند روز آزاد شدند و متباقی تا بعدها نزد شان اسیر بودند و خانواده‌های شان در مورد سرنوشت شان چیزی نمی‌دانستند.»
او با آسیب دیدن پاهایش، از رفتن در این راه باز نایستاد و باز هم متعهدانه به راهش ادامه داد اما در وقت‌های پسین خانم سمیه از شماره‌های ناشناس و حساب‌های فیسبوکی ناشناس مورد تهدید قرار گرفته است. تا جایی که اقارب و آشنایانش نگرانش استند، چنان‌چه خودش می‌گوید: « این روزها دوستانم برایم زنگ می‌زنند تا باید فیسبوکم را پاکسازی کنم. می‌گویند فیسبوکت پر از پست‌های سیاسی است. پیام‌ها و تماس‌هایی دریافت می‌کنم که مشکوک استند و مرا تهدید می‌کنند و حالا از ترس زیاد تماس‌ها را پاسخ نمی‌دهم».

او از سال ۲۰۱۰ تا کنون به گونه‌ی رضاکارانه در کارهای بشردوستانه، خیریه و دادخواهی‌ها و راه‌پیمایی‌ها  کار کرده است. پس از شرکت در دادخواه‌های ضد رویکرد طالبان در برابر زنان نیز شدیدن مورد تهدید بوده است، پاهایش در راه شدیدن آسیب دیده است( هرچند در حال بهبود است) اما از ادامه‌ی راه رفتن به سوی حق‌خواهی پا پس نکشیده است و هنوز برای دست‌یابی به برابری، آزادی و عدالت تقلا می‌کند.

در مورد نویسنده

عادله آذین

نظر بدهید

برای ایجاد نظر اینجا کلیک کنید