ادبیات اندیشه فرهنگ و هنر

یادمان روشنایان

 

هفته نامه‌ جاده‌ابریشم(سال اول، شماره ۱۰، ۱۳سنبله ۱۳۹۵)
نمی‌دانم چه قدر دقیق است، ولی شنیده ام که قرار است در تپه‌ی روشنایی، روی گور قربانیان جنبشَ روشنایی، به یاد روشنایی‌ان، یادمانی ساخته شود. برای ساختن یادواره، طرح‌هایی نیز ارسال شده‌اند. من طرف‌دار یادواره‌ی ساده و انتزاعی‌ام، شبیه یادواره‌هایی که مردمان دیگر برای قربانیان ساخته‌اند. شهر برلین پر از یادواره‌های انتزاعی است. یادواره‌های قربانیان جنگ، در شهر واشنگتن نیز دیواراند. یادمان‌های جدید در غرب انتزاعی و فاصله‌گیری از کاخ و کلیسا هستند.
طرح پیش‌نهادی من دو درخت انتزاعی است. سربریده و در آغوش هم. با قامت بلند ایستاده بر فراز تپه‌ی روشنایی و ناظر بر شهر. در اطراف درخت، بدن‌ها و اجساد به شکل انتزاعی در کنار هم‌اند. برای آن‌که ماجرا روشن‌تر بیان شود، یک دیوار کانتنری فروافتاده به شکل انتزاعی نیز در کنار اجساد ساخته شود. همان دیواری که دولت با کشیدن آن میان مردم و دولت مرز کشید.
درخت نماد زندگی است. ریشه در خاک دارد. با قطع‌کردن شاخه‌ها ریشه‌ها از بین نمی‌روند. درختان ایستاده در میدان اجساد؛ یعنی این‌که زندگی ادامه دارد. هیچ‌قدرت ستمگری نمی‌تواند ریشه‌های خواست عدالت را از خاک برکند و خواست برابری انسانی را ریشه‌کن کند. کنار هم چیدنِ این عناصر ساده، هم یک کار نو است، هم از نظر مالی کم‌هزینه و هم کشتار دهمزنگ را عمیق‌تر انعکاس می‌دهد. شکل اولیه و درخت و بدن‌های روی هم افتاده در این طرح آمده است. به‌نظرم، ساختن یادمان کلیشه، توان بیان حس زخمی مردم را ندارد و در ساختنِ یادمان‌ها تجدید نظر گردد. در یادمان‌های معاصر، فکر و ایده مهم‌تر از زرق و بر‌ق‌اند.

در مورد نویسنده

اسد بودا

نظر بدهید

برای ایجاد نظر اینجا کلیک کنید