یافتههای هفتهنامهی جادهی ابریشم نشان میدهند که در سال جاری ۱۴۰۲ خورشیدی کوچیها در روستاها و قریههای هممرز با ولسوالی اجرستان ولایت غزنی؛ مانند برکر، اشتو، ندک و میرغلام باشندگان محل را مورد تاختوتاز قرار دادهاند و بدون توجه به حقوق باشندگان محل و رعایت اخلاق همجواری و همسایگی، چراگاهها و علفکنهای مردم را چریدهاند و همچنان میچرند. مردمان محل در بسیاری این مناطق با درنظرداشت وضعیت موجود و تسلط طالبان و حمایت بیقیدوشرط آنان از کوچیها، بیدفاع ماندهاند و با وجودی مراجعه به ادارهی ولسوالی میرامور ولایت دایکندی اما پاسخ و حمایت مناسبی دریافت نگرفتهاند و هنوز هم کوچیها دست از زورگویی و آزار مردم محل برنداشتهاند.
منبعی که نخواست از او نامی برده شود، به هفتهنامهی جادهی ابریشم گفت: «کوچیها امسال، با بیشرمی و پررویی تمام آمدهاند و خیمه و غژدی خود را نزدیک خانههای مردم محل برپا کردهاند و یا رمههایشان را به آنجاهایی آوردهاند که نباید میآوردند. رمههای خود را بالای علفکنهای ما یله کرده و آنقدر پایین آوردهاند که دیگر چیزی نمانده که پلوانها و زمینهای زراعتی مردم را هم بچرند.»
منبع دیگری گفت: «سالهای قبل، جرأت نداشتند که این قدر پایین بیایند و حتا علفکنهای مردم را هم یله کنند. فقط شبها به شکل پنهانی رمههای خودشان را در همان بالابالاها ـ کوتلی که مرز ولایت دایکندی و ولایت غزنی است ـ میآوردند و صبحها پیش از اینکه هوا روشن شود، پس میبردند. با این هم، مردم نمیگذاشتند که رمههایشان را پایین بیاورند، چون اگر میآمدند، همه جا را خاکباد میکردند و چیزی نمیگذاشتند که مواشی و چارپایان مردم محل بچرند.»
او افزود: «امسال بخش زیادی از علفکنهای مردم را هم چریدهاند. ما حیران ماندهایم که خوراک زمستانی گاوها و مواشی خود را چه کار کنیم و از کجا تهیه کنیم. از دست اینها که چیزی نمانده و نمیماند که بکَنیم و برای زمستان ذخیره کنیم. ده یا بیست روز دیگر اگر اینجا بچرخند، کوه و صحرا را خاکباد میکنند. آن وقت حتا در همین بهار و تابستان هم حیوانات ما گشنه میمانند و چیزی برای خوردن ندارند.»
تعدادی از موسفیدان و متنفذان این مناطق میگویند: «ما نامه فرستادیم به بزرگترانشان که بیایید باهم صحبت کنیم و از آنها بخواهیم که به مردم بیدست و پای ما چنین ناروایی نکنند؛ اما آنها نه نامهی ما را پاسخ دادند و نه حاضر شدند که بنشینند.»
یکی از متنفذان شکایتآمیز گفت: «اکنون که میبینند طالبان به اقوام دیگر توجهی ندارند، از الف تا یا دست خودشان است، با ما این کار را میکنند. اگر چنین نباشد، چگونه این قدر زورگویی کنند و حقوق مردم محل را نادیده میگیرند. حتا ولسوالی هم نتوانند کوچیها را متقاعد کنند که رمههای خود را بالای علفکنهای مردم یله نکنند.»
او افزود: «ما که مردم عادی هستیم و فعلاً رعیت طالب هم هستیم. نه مسلح هستیم و نه در برابرشان جنگیدهایم و نه میجنگیم، نباید بگذارند بر ما چنین ظلم شود. زندگی ما بر همین گاو و مال(مواشی) ما استوار است، دیگر درآمدی نداریم. اگر اینها نباشند، اگر اینها خوراک و علف نداشته باشند، ما هم گشنه میمانیم. آن وقت پنج شش هزار خانوار را کی نان میدهد؟ طالب میتواند به مردم کمک کند؟ طالبی که امروز از حقوق آنها محافظت نمینکند، چگونه چنین کمک میکند اهالی محل را؟ و الله اگر یک افغانی هم به مردم بدهد.»
جمعی دیگری نیز در جواب این سؤال هفتهنامۀ جادۀ ابریشم که: آیا به ادارهی طالبان مراجعه کردهاند یا نه؟ گفتند: «ما به ولسوالی هم رفتیم و عریضه کردیم. ولسوال که یک پشتون است، نامه فرستاد به کوچیها و از آنها خواست که بالا بروند و رمهی خود را بالای علفکنها و علفچرهای مردم یله نکنند؛ اما وقتی نامه را به کوچیها بردیم؛ اصلاً نامه را نگرفتند که ببینند چه هست یا نیست. این اوج زورگوییشان است. اما همچنان پایین پایین میآیند و علفکنهای مردم را یله میکنند [میچرند]. بار دوم که به ولسوالی رفتیم و این قضیه را به ولسوالی نقل کردیم، این بار چند عسکر فرستاد. هرچند به زور عسکر بالا رفتند؛ اما معلوم است که فردا که عسکر برود، آنها باز هم پایین خواهند آمد.»
منازعهی مردم محل با کوچیهای پشتونتبار در هزارهجات یک منازعهی باپیشینه است. هر سال بر سرِ چراگاهها و مراتع هزارهجات بین مردم هزاره و کوچیهای پشتونتبار جنجال بر میخیزد. در سالهای گذشته، این جنجالها و جنگها قربانیهای زیادی هم از مردم محل گرفتند. دولتها در هیچ دورهای تلاشی برای حل دایمی این منازعه نکردهاند. طی این دو سال که طالبان بر سر قدرت آمدهاند، میزان این منازعات بیشتر شده و مردم در مناطق مختلف هزارهجات از دست کوچیها شکایت دارند؛ اما به شکایت آنها توجهی صورت نمیگیرد و صدایشان شنیده نمیشود. حتا به گزارش رسانهها و صحبت مردم محل در بسیاری مناطق طالبان این دعواها را به نفع طالبان و بدون طی مراحل قانونیاش فیصله کردهاند.
کوچیها معمولاً مسلح هستند و همیشه با خودشان سلاحهای سبک و سنگین حمل میکنند. همچنین در گذشته، در جنگها و درگیریهایی که بین آنها و مردم محل صورت میگرفت، طالبان نیز از کوچیها حمایت میکردند.
کوچیها در حالی در مناطق مرزی دایکندی و غزنی مواشیشان را بر علفکنها و علفچرهای مردم یله میکنند که مرز مشترک بین آنها و مردم محل کوتلی است که غزنی را از دایکندی جدا میکند. براساس تقسیمات اداری، این کوتل خط فاصل است، از کوتل به آن طرف مربوط ولایت غزنی میشود و از کوتل به این طرف مربوط ولایت دایکندی. صحراها و محصولات کوهی و علفها و علفچرهای این مناطق نیز براساس همان تقسیمات، تقسیم شدهاند؛ لذا کوچیها حق آوردن رمههایشان را بر علفکنهای مردم محل ندارند.
اقتصاد مردم این مناطق اقتصاد زراعتی است و زندگیشان بر دو چیز استوار است؛ یکی زمینداری و زراعت و دیگر مالداری. همهی خانوادهها مالدار و زمیندارند. هر خانه تعدادی گاو و گوسفند نگه میدارند و بخشی از احتیاجات و ضروریات زندگیشان؛ مانند گوشت، روغن، دوغ، ماست، قروت، پنیر، قیماق و… هم از همین راه تأمین میشوند. همچنین، از درک فروش محصولات مالداریشان بخشی از ضروریاتهای دیگرشان را نیز تأمین میکنند.
کوهها و صحراهای این مناطق بین مردم محل تقسیماند و هر خانواده در اواخر فصل بهار علفها و گیاهان سهم خود را میکَند و برای غذای زمستانی حیوانات خود ذخیره میکند. در طول ماههای بهار، تابستان و خزان، حیواناتشان هم در همین کوهها و صحرا میچرند.
امسال کوچیهای پشتونتبار و پشتوزبان که همهشان طالب نیز هستند، بخشی از همین چراگاهها و علفکنهای مردمان محل را تا کنون یله کردهاند/ چریدهاند و همچنان به این کارشان ادامه میدهند. با توجه به زیاد بودن رمههای آنها، طی یکی دو ماه، چیزی برای مردم محل نمیگذارند که برای مواشی خودشان ذخیره کنند. حتا برای تابستانشان هم چیزی نخواهد ماند.
نظر بدهید