اسلایدر حقوق بشر نسل‌کشی هزاره‌ها

بازمانده‌ی فاجعه‌ی سیوَک دایکندی: طالبان جسد آن‌ها را با چاقو تکه‌تکه کردند!

گفت‌وگویی از عصمت الطاف

مقدمه: در بیش‌تر از یک سال‌ونیم گذشته، طالبان، شماری زیادی از باشندگان دایکندی را قتل عام، بازداشت، زندانی و شکنجه‌ کرده‌اند که هرگز در رسانه‌ها بازتاب نیافته است. کشتار جمعی در دره‌ی‌خودی که در آن سیزده نفر به شمول نُه نیروی امنیتی حکومت پیشین و چهار باشنده‌ی ملکی محل توسط جنگ‌جویان طالبان کشته شدند و رویداد دل‌خراش سیوک‌شیبر در مرکز دایکندی که در آن نُه تن به شکل بی‌رحمانه‌ای کشته‌اند، حالا از یادها رفته و تلاشی برای بازتاب چرایی ماجرا و وضعیت اندوه‌بار خانواده‌های شان دیده نمی‌شود. تا اکنون شش تن از بازماندگان کشته‌شدگان سیوک‌شیبر، در زندان‌های مخوف طالبان شکنجه می‌شوند؛ ولی هیچ نهادی در این زمینه اقدامی نکرده است. دفتر هیئت معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما)، در ابتدا هیئتی را به نیلی فرستاد و قول بررسی رویداد سیوک‌شیبر را داده بود؛ اما اکنون، هیچ گزارشی در این زمینه منتشر نکرده است.

سکوت نهادها و رسانه‌هایی که از ارزش‌های حقوق بشری و دفاع از آن دم می‌زنند، وضعیت را برای شهروندان افغانستان دشوار و امکان‌های پس‌گیری حقوق اساسی مردم را ناممکن کرده است.
وارونه‌جلوه‌دادن و تحریف رویدادهای جرمی‌ای که توسط طالبان انجام می‌شود، به وسیله‌ی رسانه‌های مزدور و وابسته به این گروه، جنایت مضاعفی است که بر شهروندان روا داشته می‌شود. شکل‌گیری نهادهای رسانه‌ای وابسته به طالبان، رشد چهره‌های مزدور در شبکه‌های اجتماعی برای دفاع از طالبان و تحکیم بنیادهای این گروه در افکار عمومی و حمایت رسانه‌های به ظاهر مستقل از عمل‌کرد طالبان با شگردهای تبلیغاتی، آهسته آهسته در ساختار اطلاع‌رسانی کنونی افغانستان جا خوش کرده است. یکی از نمونه‌های روشن، این دست از رسانه‌ها، تلویزیون شمشاد است که البته از ابتدا به منظور تحکیم بنیادهای فاشیزم قومی پایه‌گذاری شده بود؛ ولی در بیش‌تر از یک سال‌ونیم گذشته، همواره از طالبان و اعمال جنایت‌کارانه این گروه حمایت کرده است. تلویزیون شمشاد تا اکنون از هیچ کوششی در راستای تحکیم بنیادهای فاشیزم قومی طالبانی، فروگذار نکرده است.

تلویزیون شمشاد، چند روز بعد از رویداد سیوک‌شیبر، گزارشی از این رویداد تهیه کرد که کاملاً در دفاع از طالبان، تهیه شده است. در این گزارش، چند میل سلاح را در خانه‌ی یکی از کشته‌شدگان به نمایش گذاشته‌اند و با بازماندگان آن‌ها نیز، گفت‌وگوی مبهم و کوتاهی انجام شده است؛ اما اصل گفت‌وگو با کسانی انجام شده که به گونه‌ی مستقیم در این رویداد دست داشته‌اند و به طالبان گزارش داده‌اند که گویا در این خانه شماری از افراد مسلح مخالف این گروه، در حال توطئه و برنامه‌ریزی حمله بر مرکز دایکندی استند. بر اساس معلومات بازماندگان کشته‌شدگان، طالبان و آن‌هایی که کشتار فجیع در سیوک‌شیبر را به راه انداخته بودند، یک روز پیش از حضور خبرنگاران تلویزیون شمشاد، در محل رویداد در سیوک‌شیبر حضور یافته‌اند و رویداد را به دل‌خواه شان صحنه‌سازی کرده و چند میل سلاح را در خانه‌ی یکی از کشته‌شدگان گذاشته‌اند تا توسط گروه گزارش تلویزیون شمشاد فیلم‌برداری شود. هم‌چنان افراد طالبان، با تهدید و ارعاب به باشندگان محل دیکته کرده بودند که چه مواردی را باید با خبرنگاران بگویند.

در دو دهه‌ی گذشته، تهیه‌ی گزارش از بازماندگان رویداد سیوک‌شیبر، تنها موردی است که پای گزارش‌گران تلویزیون شمشاد را به دایکندی کشانده است. روشن است که تلویزیون شمشاد، می‌خواست با عادی جلوه‌دادن رویداد، کشته‌شدگان را مقصر اصلی این جنایت جلوه داده و به طالبان مشروعیت بدهد.

نیروهای طالبان در ۳ قوس ۱۴۰۱ باشندگان روستای سیوک از توابع مرکز دایکندی را تیرباران کردند/عکس: منابع محلی

بدون شک، به همان اندازه که جنایت طالبان در حق شهروندان افغانستان زشت و ناپسند است، تلاش برای سفیدنمایی چهره‌ی سیاه این گروه توسط رسانه‌ها و افراد مزدور نیز، زشت و ناپسند است؛ به همان اندازه که کوچ‌دادن اجباری مردم توسط طالبان، جنایت آشکار است، تحریف حقیقت از سوی رسانه‌ها نیز، جنایت به شمار می‌رود که به کمک فضای حاکم، با پررویی عملی می‌شود. ما اصل قضیه را با یک تن از بازماندگان قربانیان سیوک پی‌گیری کردیم تا واقعیت‌ها تحریف نگردد. قربانی سخن می‌گوید:

خیلی ممنونم که وقت تان را به هفته‌نامه جاده‌ی ابریشم دادید تا در مورد حادثه‌ی غم‌انگیز سیوک ولایت دایکندی صحبتی داشته باشیم. در نخست می‌خواهم بپرسم، شما شاهد قضیه‌ی سیوک از نزدیک بودید؟
-بلی، من شاهد صحنه بودم.

می‌شود بگویید که قضیه‌ی سیوَک چرا اتفاق افتاد؟ عوامل و اسباب آن چه بود؟

-اصل حادثه دعوای حقوقی بود، بین پسران هاشم خان و پسران محمدداد جعفری، با پسران حاجی غریب‌حسین بیگ، باشندگان همین منطقه[سیوک، ولسوالی مرکز ولایت دایکندی]. این‌ها از قدیم بین‌شان دعوای حقوقی داشتند. این دعوای حقوقی هم بر سر زمین بود. از سال‌ها قبل جریان داشت و حتا در سال‌های قبل، بین‌شان آدم نیز کشته شده بود.

در دوران جمهوریت به دولت مراجعه کرده بودند، دعوای‌شان جریان داشت. دو بار، محکمه‌ی ابتدائیه و سارنوالی به نفع پسران هاشم خان فیصله کرده بود. قرار بود محکمه نهایی هم فیصله‌ی خود را بکند و به این پرونده رسیدگی کند، اما دولت سقوط کرد و همه چیز بر باد رفت.

بعد از اینکه امارت اسلامی روی کار آمد، تقریباً هنوز یک ماه از حکومت امارت اسلامی نگذشته بود که یکی از پسران حاجی غریب‌حسین بیگ، به اسم نور محمد، در همین مدت ده بیست روز امارت اسلامی، به عنوان پولیس ایفای وظیفه می‌کرد و در مسیر راه توسط افراد ناشناس به قتل رسید. بعد از کشته شدنش، برادران او متهم کردند پسران هاشم خان و پسران محمدداد جعفری را. در امارت اسلامی عریضه کردند بر سر آن‌ها، و جلب کردند آن‌ها را و به ولایت خواستند؛ اما پسران هاشم خان و محمدداد جعفری، به دلیل دعوای حقوقی‌ای که بین‌شان وجود داشت، حاضر نشدند به ولایت بروند و در این مورد پاسخ‌گو باشند. حرف‌شان هم این بود که ما با پسران جعفری دشمنی داریم، او که اکنون با طالبان کار می‌کند، نمی‌توانیم اعتماد کنیم. این‌طوری امکان دارد ما را به دام بیندازد.

چندین بار هم موسفیدان پادرمیانی کردند، محمدعلی ارزگانی، معاون سابق والی ولایت دایکندی، با تعدادی از موسفیدان قدم پیش گذاشتند. تلاش کردند که موضوع موی‌سفیدی حل شود. متهمان حاضر شوند، و قضیه حل‌وفصل شوند، اما نتیجه‌ای نگرفتند؛ چون کسی نبود که آن‌ها (متهمان) را تضمین کنند.

در این فاصله، پسران محمدداد جعفری بیشتر به اداره امارت گزارش دادند، از سوی افراد دیگری هم بیشتر دامن زده شد به این قضیه. گفتند که این‌ها یاغی هستند، این‌ها افراد مسلح غیرمسئول‌‌اند، این‌ها مخالف امارت اسلامی هستند و با جنبش مقاومت پنجشیر ارتباط دارند، و صلاح و مهمات دارند و از این حرف‌ها؛ در حالی که این طوری نبود. این‌ها کاملاً نادرست بودند.

این‌ حرف‌ها باعث شدند که طالبان با بیشتر از ۱۰۰ نفر نیروی مسلح و مجهز، وارد عمل شوند. آن‌ها، به تاریخ… بعد از اذان صبح وارد منطقه شدند. مولوی فیضانی، معاون استخبارات ولایت دایکندی و باقی نیروهای طالبان وارد منطقه شدند. اولین خانه‌ای که این‌ها پشت دروازه‌اش رفتند، خانه‌ی پسران هاشم خان بود. با آن‌ها وارد گفت‌وگو شدند. قبل از این‌که خودشان وارد خانه شوند، دو نفر از موسفیدان همسایه‌ی متهمان را فرستادند تا از آن‌ها بخواهند که خودشان را تسلیم کنند و سلاح خود را به امارت بسپارند. قطعاً آنها یک مِیل سلاح با خودشان حمل می‌کردند. اما آن‌ها حاضر نشدند. دلایل‌شان هم همان دلایل قبلی بودند که به موسفیدان گفته بودند.

در همین زمان، احسان، پسر بزرگ هاشم خان، که طرف دعوای پسران حاجی غریب‌حسین بیگ نیز بود، در همین زمان به مامایش-کسی به نام امین‌الله مالی؛ یکی از شخصیت‌های پرنفوذ منطقه‌ی سیوک و شیبر و یک موسفید باعزت در منطقه‌-زنگ زده بود و جریان را برایش گفته بود و از او خواسته بود که به صحنه بیاید و در حل مسالمت‌آمیز قضیه تلاش کند. او قبول کرده بود و با موترسایکل پسر برادرش به منطقه‌ی سیوک آمد، پیش خانه‌ی هاشم خان.

امین‌الله مالی وقتی به منطقه می‌آمد، طالبان به او گفت که به خواهرزادگانت بگوی که تسلیم شوند و سلاح خودشان را بدهند و ما کارشان نداریم. همان گزارش‌هایی را که برای‌شان رسیده بودند، به آقای مالی می‌گفتند که این‌ها یاغی‌اند و افراد مسلح غیرمسئول هستند و با جنبش مقاومت ارتباط دارند. سرانجام، او خانه خواهرزادگانش رفت و دو تا از آن‌ها (احسان و رحمان) را متقاعد کرد که از خانه بیرون شوند. آن‌ها را تسلیم طالبان داد. طالبان آن‌ها را به ولایت انتقال دادند؛ اما یکی دیگرشان (ابراهیم) خودش را در کاهدان خانه پنهان کرده بود؛ گرچه، مالی مامایش هم از این قضیه خبر نداشت.

بعد از این، طالبان آقای امین‌الله مالی و محمدحیدر کاکای موسفید (هشتادوهفت ساله) مهتمان را به خانه‌ی پسران محمدداد جعفری (محمدعلم جعفری، شیرمحمد جعفری، امیر جعفری) فرستادند تا آن‌ها را متقاعد کنند، تا خودشان را به دولت امارت تسلیم بدهند و همان یک میل سلاحی را که داشتند، به دولت بدهند. این‌ها دو بار رفتند، اما پسران جعفری به دلایل فوق‌الذکر حاضر نشدند. می‌گفتند که ما با دولت امارت مشکل نداریم؛ اما با طرف مقابل چرا؟ در چنین شرایطی، ما از سلامتی خود در بیم‌ناکیم.
نیروهای طالبان هر لحظه بیشتر می‌شدند و چهارطرف را با سلاح‌های سبک و سنگین، محکم گرفته بودند. حلقه‌ی محاصره را تنگ‌تر کردند و سرانجام، آن‌ها را به شکل مظلومانه‌ای به رگبار بستند.
طالبان با کشتن این‌ها هم قانع نشدند. جسد آن‌ها را با چاقو تکه‌تکه کردند و سه کودک همان سه جان‌باخته را هم فجیعانه به رگبار می‌بندند.

طالبان بعد از کشتن این‌ها، خانه‌های‌شان را تلاشی کردند. در حین تلاشی، پسر دیگر هاشم خان را از کاهدان پیدا کردند. او را نیز به شکل فجیعانه به قتل رساندند. با پیدا کردندنش، طالبان به امین‌الله مالی نیز گفتند که چرا این خواهرزاده‌ات را پنهان کردی و چرا او را به ما تحویل ندادی؟ به نحوی با این‌ها دست داری و خائن هستی. او گفته بود که من خبر نداشتم. به من، برادران دیگرش گفتند که او در خانه نیست و فرار کرده است.

اما طالبان قبول نکردند این حرف‌هایش را. ‌زنده‌زنده، اول دست‌هایش را قطع کردند و بعد پاهایش را. او آن‌قدر فریاد می‌زد و آن‌قدر داد می‌زد که همان دره صدا می‌داد؛ اما کسی نبود که به داد او برسد. بعد از این کار، او که در حال جان دادن بود، با چاقو حلالش کردند. سپس، با تفنگ به سر و سینه‌اش ضربه کردند.
این بنده‌ی خدا به عنوان یک موسفید و میانجی به صحنه حاضر شده بود. بعدا وقتی که او را غسل می‌دادیم، سرش بیخی کفیده بود. اسناد و شواهدش هم نزد خانواده‌اش موجود است. از سرش، فقط مقداری پوست باقی مانده بود.

طالبان تا ساعت‌های پنج و شش عصر، اجازه‌ی دفن خاک ندادند؛ اما سرانجام، اجازه‌ی دادند که دفن کنیم.

می‌خواهم بپرسم، در تمام مدتی که طالبان وارد خانه شدند و جان جان‌باختگان را گرفتند، قربانیان آیا مقاومت کرده بودند تا این‌که مهمات‌شان تمام شد یا نه؟

-نه، آن‌ها در تمام همین مدت، یک فَیر هم نکردند. همینش هم نشان می‌دهد که آن‌ها یاغی نبودند؛ یاغی‌ای که با یک دولت طرف باشد، اولاً در خانه‌ی خود، بی‌خبر از دور و برش نمی‌نشیند و نمی‌خوابد و دوماً اگر برسرش حمله شود، از خودش دفاغ می‌کند. جان‌باختگان و قربانیان سیوک هیچ کدام این‌ها را نکردند.

در این حمله‌ی طالبان، در مجموع، چند نفر جان باختند؟

-جمعاً تعداد شهیدان هشت نفر می‌شود؛ سه تا از پسران محمدداد جعفری با سه تا پسر خردسال خود؛ یکی از پسران هاشم خان، و امین‌الله مالی، مامای پسران هاشم خان.

تعداد افرادی که اسیر گرفته شدند، چند نفرند؟ آن‌ها سرنوشت‌شان به کجا رسید؟

دو تا از فرزندان هاشم خان، یک نفر مهمان‌شان و دو نفر از پسران محمدحیدر را بازداشت کردند. پسران محمدحیدر به نام‌های بشیر -که ۴۷ ساله و معیوب و دهقان است -و محمود ۲۲ ساله و دانش‌آموز مکتب است‌ـ به جرم ارتباط فامیلی با متهمان بازداشت و بندی شده‌اند. اکنون همین پنج نفر در قید طالبان به سر می‌برند.

در عریضه‌ای که پسران حاجی غریب‌حسین بیگ کرده بودند، به خاطر قتل برادرشان، نام‌های پسران محمدحیدر هم شامل بودند؟

-نه، عریضه فقط بالای پسران هاشم خان و محمدداد جعفری بود. اسم این‌ها نبود. این‌ها اکنون با بی‌گناهی تمام در بند طالبان به سر می‌برند.

با اتفاق افتادن این قضیه‌ی غم‌انگیز، آیا دعوای حقوقی‌شان هم پیشرفتی داشته است؟

-نه، فعلا؛ چون از طرف مقابل پسران حاجی غریب‌حسین بیگ، هنوز هیچ کسی نیست. آن‌ها یا کشته شدند یا بازداشت.
سپاس‌گزارم از شما که در این باره صحبت کردید.
-خواهش می‌کنم، سپاس از شما که وقت گذاشتید.

یادداشت: نام و هویت گفت‌وگو شونده، به دلایل تهدیدات امنیتی نوشته نشده است.

برای دانلود پی دی اف این گزارش، روی جنایت خاموش کلیک کند.

در مورد نویسنده

عصمت الطاف

نظر بدهید

برای ایجاد نظر اینجا کلیک کنید