جدال جمهوریت و امارت و مذاکرات صلح دولت با طالبان پیوند مستقیم به نتیجه انتخابات آمریکا دارد که فعلا در گفتگوهای صلح نیز پیشرفتی دیده نمیشود. خشونتها و حملات گروه طالبان افزایش یافته و همه چیز در حالت تعلیق قرار دارد.
در صورتیکه ترامپ در کاخ سفید بماند به سود جبهه امارت تمام میشود. مدت زمانی ۱۸ ماهه که او برای مذاکرات صلح افغانستان تعیین کرده بود عملی خواهد کرد. به احتمال زیاد طالبان نیز پیروزمندانه وارد افغانستان میشود و ممکن جبهه جمهوریت خیلی چیزها را از دست بدهد.
به دلایل که ترامپ معتقد به ارزشهای جمهوریت، آزادی بیان و حقوق زنان در افغانستان نیست و کاری به ملت سازی و دموکراسی در این کشور هم ندارد. به هر قیمتی میخواهد نیروهای نظامیاش را بیرون کند و جنگ افغانستان را به نفع طالبان خاتمه بدهد.
تا کنون هیچ کسی به اندازه ترامپ به گروهتروریستی طالبان خدت و شفقت نکرده است. او یک گروه منزوی، مغارهشین، بدوی، متحجر که دست شان به خون هزاران انسان آلودهاند، متهم به قاچاق انسان و مواد مخدر و صدها نوع جرم و جنایت دیگرند، اما آنها را در سطح جهان بزرگ کرد و میخواست بار دیگر افغانستان را تسلیم تروریستها و بنیادگراهای اسلامی کند.
افزون بر این، ترامپ با فشار، ارگ را وادار به آزادسازی بیش از پنج هزار زندانی از جمله زندانیان خطرناک طالبان کرد. اغلب نیروهای آزادشدهی طالبان که سالها بدون محاکمه در زندانهای افغانستان به سر میبردند، بار دیگر به میدان جنگ بر علیه دولت برگشتند.
از سوی دیگر ترامپ برای حکومت افغانستان از این جهت مزیت داشت که کابل را در سیاستهای داخلی آزاد گذشته بود. در واقع مسایل داخلی افغانستان برای ترامپ بیاهمیت بود و او نیز با بیتفاوتی درباره رویدادهای افغانستان برخورد کرد.
این بیتفاوتی دولت ترامپ به ضرر افغانستان تمام شد. به بیان بهتر، کابل که متکی به کمکهای امریکا بود، پس از آمدن ترامپ دست خود در قبال مصارف را آزاد دید و همینطور در برخورد با اقوام افغانستان نیز خطر پرسش کاخ سفید را کمتر احساس کرد. از اینرو سیاستهای ارگ یکجانبهگرایی بود که با تقلب و تضعیف نهادهای دموکراسی به نفع یک قوم و ضرر سایر اقوام افغانستان تمام شد. در نتیجه، پیامد این رفتار حکومت افزایش بیثباتی و تنشهای قومی تا مرز درگیری جنگهای داخلی بالا گرفت و در نهایت طالبان از این وضعیت بیشترین نفع را برده است. چنانچکه با تضعیف روحیه وحدت ملی، جبههای طالبان علیه دولت در همه نقاط کشور افزایش یافته است.
حال که چیزی نمانده به پیروزی بایدن و ممکن است که به زودی پیروزی او به طور رسمی اعلام شود، بدون شک این پیروزی نفس تازه برای افغانستان خواهد بود. زیرا با توجه به ثبات بایدن در حرفه سیاسی طی سالیان متمادی سیاست خارجی او مبتنی بر واقعیتهای میدانی و برخلاف سیاستهای دمدمی مزاج ترامپ خواهد بود.
به بیان ساده بایدن که مثل ترامپ تاکید بر خروج نظامیان آمریکا از افغانستان داشته، این خروج بدون برنامه و سراسیمه نخواهد بود. بایدن قطعا با درنظر گرفتن واقعیتهای جنگ افغانستان اقدام به افزایش یا کاهش نیروهای آمریکا دست خواهد زد.
همچنان در مساله حکومتداری در افغانستان، بایدن حسابشده عمل خواهد کرد. او که بارها از شیوه مصرف کمکهای امریکا در افغانستان انتقاد داشته، کابل را بسیار بیشتر از گذشته مورد پرسوجو قرار خواهد داد. این امر میتواند به نفع مردم و جامعه مدنی تمام شود.
ضمنی این که بایدن بارها درباره ساخت دولت-ملت نظر متفاوتی داشته و طرحهای متفاوتی ارائه کرده است. اگرچه اظهارات او موجب نارضایتی ارگ بوده، اما طرحها و اظهارات بایدن در حوزه دولت-ملت نیز مبتنی بر واقعیت چندقومی و فرهنگی بودن افغانستان است. از این جهت او ارگ را بر تقسیم قدرت و توزیع متوازن منابع با همه گروههای افغانی تحت فشار قرار دهد. البته این موضوع بستگی به درایت رهبران و جامعه مدنی ما خواهد داشت که چه اندازه واقعبینانه در آوردن تغییرات در شیوه توزیع قدرت از سلسله مراتبی و عمودی به صورت سرزمینی و افقی نگاه و برخورد خواهد کرد.
بنابراین از آنجایی که کشور در آستانه گفتگوهای صلح و ساخت نظام سیاسی از نو قرار دارد، حضور بایدن در شکلگیری نظام جدید و نظام فعلی میتواند موثر تمام شد. بایدن با توجه به سابقه طولانی که در سیاست دارد دست بنیادگراها و گروه های تروریستی را محدود خواهد کرد. چنانچه که بارها او گفته که تنها برخورد نظامی با تروریستها کافی نیست، بلکه اقداماتی در جهت محدود کردن سرچشمههای تمویل این گروهها از طریق اعمال تحریمها و فشارها بر کشورهای کمک کننده تروریسم نیز صورت بگیرد. از این جهت قدرت مانور طالبان نیز محدود خواهد شد.
در نتیجه میتوان آمدن بایدن را به اقبال نیک گرفت که هم دوام جمهوریت و هم بحث توزیع و تقسیم قدرت به شیوه بهتری در گفتگوهای صلح رقم بخورد.
نظر بدهید