آیا امیدی برای پایان یافتن جنگ طولانی در افغانستان وجود دارد؟پیش از شروع گفتگوهای صلح در دوحه، مخالفین داخلی و خارجی رییس جمهور غنی اتهاماتی وارد میکردند که گویا حکومت سنگی در راه صلح میگذارد و نمیخواهند که گفتگوها آغاز گردد.
در حالیکه حکومت برای تامین صلحپایدار،گامهای اساسی برداشته است. چند ماه پیش، رییس جمهور غنی به خاطر آغاز هرچه زودتر مذاکرات بینالافغانی، لویه جرگه را دعوت کرد و حدود پنجهزار زندانی خطرناک گروه تروریستی طالبان را آزاد کرد. به دنبال آن رییس جمهور غنی هیئت مذاکره کنندهاش را تعیین کرد. هیئت همهشمول و متشکل از تمام احزاب سیاسی و اقوام مطرح کشور عنوان شده است.
حکومت همچنان اعلان کرده است که خواهان ختم جنگ چهل سالهی افغانستان از طریق گفتوگوهای صلح است که در آن باید قانون اساسی، نظام جمهوری، آزادی بیان، حقوق زنان و در کل دستاوردهای دو دهه مردم افغانستان حفظ گردد.
با تمام گامهای مهم که از جانب طرفین درگیر در جنگ برای تامین صلح برداشته شدهاند، اما با این حال، اکنون نیز چشمانداز صلح در افغانستان همچنان تاریک و مبهم اسـت. حملات مرگبار طالبان در هلمند، میدان وردک، غور و تخار و سایر نقاط کشور نشان میدهد که صلح به زودی ممکن نیست. در این نوشته به عوامل متعددی اشاره میگردد که هرکدام میتواند گفتگوهای صلح را از خط منحرف سازند:
طالبان دست از جنگ بر نمیدارد
طالبان به بهانهی تطبیق شریعت و رویای احیای امارت، اما تصمیم گرفتهاند که سیاست کنند. این سیاست بدون جنگ ممکن نیست و بدست نمیآید. این گروه تروریستی در کنار جنگهای دینی مذهبی، اکنون سیاست و قدرت میخواهند. این را علمای طالبان میداند که جنگ شان در افغانستان جواز شرعی ندارد. به همین خاطر طالبان به گروهای متعدد تقسیم شدهاند که باید همزمان جنگ و صلح را پیش ببرند. اگر ملا برادر و استانکزی و انس حقانی پشت میز مذاکرهی صلح در دوحه نشستهاند، اما شبکه حقانی و شورای کویته عملا مدیریت را جنگ را بدست گرفتهاند.
طالبان منابع تمویل جنگ را در اختیار دارند
منابع مالی و تجهیزات نظامی طالبان ممکن بیشتر از نیروهای حکومتی باشد. دو منابع بزرگ مالی و تسلیحاتی در اختیار طالبان قرار دارد کـه بـه دورنمای نظامی شان خوشبین اند و برای تداوم جنگ هزینه دارند: گروه تروریستی طالبان حامیان بیرونی نیز دارند که برای شان پناهگاه و حمایتهای مادی فراهم میکنند. رهبر مذهبی این گروه در پاکسـتان و گاها در ایران پناهگاه دارد. حمایـت مالیشان را از روسیه و القاعده و برخی کشورهای عربی دریافـت میکنـد.
طالبان بـه اقتصاد جرم و غارت دسترسی دارند: تجارت مـواد مخدر، استخراج معاون، عشرگیری در شاه راهها و آدمربایی همچنان بهعنوان منبع درآمد هنگفت بـه آنها کمک میکند. در نتیجه: تا زمانیکـه پشـتیبانی کشورها و منابع اقتصادی جرم، غارت و غیرقانونی بـه طالبان امید پیروزی بخشد، تمایلی بـه تداوم مذاکره و گفتگو وجود ندارد و دوام نخواهد کرد.
طالبان و تحلیل شکست آمریکا در جنگ افغانستان
پس از امضای موافقتنامهی طالبان-آمریکا، اما بسیاری از اعضای این گروه تباهگر و تروریست معتقدند کـه آنها شانس پیروزی در تداوم جنگ دارند و ایالات متحده در جنگ افغانستان شکست خوردهاند. فکر میکنند که میتوانند حکومت کابل را نیز با جنگ شکست دهند. با چنین تحلیلی طالبان همزمان با آغاز مذاکرات بینالافغانی، سطح خشونتها را در کشور افزایش دادهاست.
طالبان و تامین منافع کشورهای بیرونی
طالبان با چین، روسیه، ایران و پاکستان ارتباط دارند و نفوذ این کشورها را در افغانستان تامین میکند و دیدگاه ناسیونالیستی نظامیان پاکستانی را به چالش نمیکشد. بنابر این منافع تمام این کشورها در تداوم گفتوگوهای صلح تامین نمیشود. یکی از جناحهای ناراضی ممکن تلاش کند که پروسه صلح را با به کارگیری خشونت از خط خارج کند. از طریق راهاندازی یک حملهی بـزرگ در مرکز و ولایتها و یا ترور یک رهبر ارشد طالبان میتواند گفتگوهای صلح را به چالش بکشد.
جناحهایی در درون طالبان، برخی سیاستمداران افغان، پاکستان، هند، روسیه، ایران، القاعده و دولـت اسلامی (داعش) استند که منافع متضاد در مورد چگونگی پایان یافتن جنگ دارند و بنابراین میتوانند روند صلح را به خطر مواجه کنند و باعث شوند که مذاکرات بـه شکست بخورد.
طالبان به حکومت رییس جمهور غنی ادغام نمیشود
طالبان در صورتی گفتگوهای صلح را ادامه میدهد که مبنای مذاکرات بینالافغانی باید توافقنامه که این گروه با آمریکا امضا کردهاند باشد. بر اساس این توافق، برایند گفتگوهایبین الافغانی بایستی تشکیل حکومت اسلامی جدید است. در بخش از توافقنامه آمده است:
ایالات متحده و امارت اسلامی افغانستان -که توسط ایالات متحده بهعنوان دولت شناخته نمیشود و بهعنوان طالبان شناخته میشود- به دنبال روابط مثبت با یکدیگر هستند و انتظار دارند که روابط بین ایالات متحده و حکومت اسلامی جدید پسا توافق که توسط مذاکرات بینالافغانی تعیین میشود، مثبت باشد.
حتی اگر توافقاتی که برای همه قابل قبول باشد، به میان آید، متعهد ماندن به شرایط صلح مانع مهمی بر سر راه توافق است. طرفهای متخاصم نگرانند که جانب دیگر ممکن است شرایط صلح را پاس ندارد. شورشیان طالب نگرانند که نیروهای دولتی ممکن است پس از خلع سلاح، بـه آنها آسیب برسانند.
از سوی دیگر هرگونه خواست تقسیم قدرت از سوی طالبان منازعهآمیز خواهد بود. طالبان نگرانانـد کـه اگر آنها بدون تشکیل حکومت موقت و اسلامی و به دست آوردن سهمیهی قابل ملاحظه در دولت، به صلح بپیوندند، دولت افغانستان شرایط مـورد توافق را عملی نخواهد کرد. همانگونه که غنی توافقنامهی سیاسی را با عبدالله نیز عملی نکرده است.
آیا جنگ داخلی به افغانستان باز میگردد؟
حمدالله محب، مشاور امنیت ملی کشور چند روز قبل گفته بود که با خروج نیروهای آمریکایی ممکن است کشور به طرف جنگهای داخلی برود. این جنگ از جهت قابل پیش بینی است:
یکم-در صورتیکه ترامپ تا کرسمس نیروهای شان را از افغانستان خارج کنند، اما طالبان هرگز به تعهدات شان پابند باقی نمیمانند و در کنار جنگ با حکومت، دست به تصفیه حسابهای قومی و مذهبی نیز میزنند. در آن صورت برخی رهبران جهادی آمادگی جنگ را دارند.
دوم-در صورتیکه نیروهای آمریکایی و ناتو از افغانستان خارج شود، حکومت اسلامی جدید با محوریت طالبان و رهبری ملاهیبتالله آخند زاده شکلبگیرد، اما در چنین حکومتی مشارکت سیاسی تمام اقوام تامین نمیشود و جناحهای قومی رانده شده از قدرت کشور را به تهدید جنگ داخلی مواجه میکنند.
بنابر این بهترین گزینه این است که رییس جمهور غنی باید آمریکا، چین، روسیه، سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و کشورهای منطقه را قانع سازد که بالای طالبان فشار وارد کنند تا این گروه قانون اساسی و نظام جمهوری را بیپذیرند و در سایهی یک نظام جمهوری وارد رقابتهای سیاسی شوند.
در صورتیکه طالبان بر طبل جنگ و خشونت کوبید، قتل و کشتار مردم ملکی را ادامه داد، رییس جمهور غنی باید به طالبان پاسخ متقابل بدهد و از کشورهای که با تروریسم مبارزه میکنند، کمکهای نظامی و تسلیحاتی بخواهد. در کنار آن اجماع داخلی و ملی برای مقابله و مبارزه با تروریسم به وجود بیاورد. به تنهایی بازندهی میدان خواهد بود نه برنده.
نظر بدهید