علی ضحاک
در دو انفجار مرگبار در بدخشان، شمار زیادی از افراد ملکی به شمول فرماندهان و نیروهای طالبان، کشته و زخمی شدند. روزنامهی هشت صبح، نوشته که در انفجار مسجد نبوی در شهر فیضآباد، مرکز بدخشان روز (پنجشنبه، ۱۸ جوزا)، دستکم ۱۷ تن کشته شده و ۵۷ تن زخم برداشته است. طالبان تلفات قربانیان این انفجار را ۱۱ کشته و ۳۰ زخمی اعلام کرده اند. رزاق مامون، در چینل «جمهوری پنجم» به نقل از منابع محلی خود در بدخشان، گفته است که در این انفجار، ۲۳ تن کشته شده و ۷۳ تن زخمی شده است.
انفجارهای بدخشان، باعث واکنش برخی رهبران سیاسی و فرهنگی افغانستانی شدند که در این گزارش، شماری از آنها گرد آوردهایم.
۱: رزاق مامون، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در واکنش به دو انفجار هدفمند در بدخشان، میگوید که طالبان با برداشتن مهرههای پیشین حزب جمعیت اسلامی به رهبری برهانالدین ربانی، تلاش دارند تا زمینهی داعشسازی و پشتوننیزهکردن بدخشان را فراهم کنند. او، میگوید که بیشتر طالبان بدخشان، فرماندههان پیشین جمعیت اسلامی استند؛ چیزی که مایهی نگرانی رهبری طالبان است. به باور مامون، طالبان بدخشان، نیروی مستقل نیستند؛ نیروی نیابتی در میان طالبان پشتون استند که برای تصفیهی همدیگر شان استفاده میشوند.
مامون، گفته که طالبان بدخشان، میان دو جناح طالبان کندهاری به رهبری هبتالله آخوندزاده و شبکهی حقانی، به رهبری سرجالدین حقانی تقسیم شده اند.
الف: قاری فصیحالدین، رییس کل ستاد ارتش طالبان، مولوی امانالدین، نجیب راغی، قاری واصل، جمعه دروازی و… با شبکهی حقانی رابطه دارند.
مامون، میگوید که قاری فصیحالدین، کاندیدای رهبری آیندهی داعش در شمال افغانستان است که پایتخت فرضی آن، بدخشان گفته شده است. مامون به این باور است که شبکهی حقانی، تلاش دارد تا ناقلان پاکستانی را در بدخشان جابهجا کند و در آینده، بدخشان به پایتخت داعش بدل شود.
ب: مامون، میگوید که چهرههایی مانند قاری دینمحمد حنیف، سرپرست وزارت اقتصاد طالبان، مولوی شمسالدین، مولوی قهار دروازی، مولوی نثاراحمد احمدی و صفیالله صمیم، با جناح کندهاریها به رهبری ملا هبتالله رابطه دارند. از این میان، مولوی نثاراحمد احمدی و مولوی صفیالله صمیم که در انفجارهای چند روز گذشته در بدخشان، کشته شدند، با جابهجایی ناقلان پاکستانی در شمال، داعشسازی و پشتوننیزهکردن بدخشان مخالف بودند؛ هر دو ایستادگی کردند و هر دو چهرهی معتدل بودند. در گذشته، این دو، از فرماندههان نظامی جمعیت اسلامی به رهبری ربانی و یفتلی بودند. دو فرماندهی دیگر طالبان در بدخشان که به همین جناح رابطه داشت، در ۲۰۲۲ کشته شد: مولوی عبدالفتاح، رییس معادن بدخشان، در نتیجهی یک حمله انتحاری در اپریل ۲۰۲۲ کشته شد و مولوی عبدالحق، فرماندهی پیشین پلیس بدخشان، در دسمبر ۲۰۲۲ کشته شد. هر دو سابقهی جمعیتی داشتند و از یفتل بودند.
ج: طالبان پشتون، طالبان تاجیکتبار بدخشان را به نیروهای نیابتی محلی تبدیل کردند، تا از این طریق همدیگر شان را مهار کرده و از بین ببرند.
تنگ بالا، یفتلها و غرب کوکچه، مناطق طالبخیز بدخشان استند که چهار فرمانده کشتهشدهی طالبان این ولایت (مولوی عبدالفتاح، مولوی عبدالحق، مولوی نثاراحمد احمدی و مولوی صفیالله صمیم) از یفتل، از زادگاه ربانی و همچنان از فرماندهان پیشین نظامی جمعیت اسلامی بودند. به باور مامون، طالبان یفتلی تقریباً تصفیه شده اند. مولوی امانالدین که از فرماندهان مهم طالبان بدخشان و مهرهی شبکهی حقانی است، از تنگ بالای بدخشان است. همین طور مولوی عبدالغنی و پهلوان شمسالدین از غرب کوکچهی بدخشان استند.
۲: صبغتالله احمدی، سخنگوی جبههی مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود، در رشتهتویتی نوشته است که طالبان پشتونتبار، در تلاش ازبینبردن طالبان غیرخودی استند. به باور آقای احمدی، برخی از طالبان بدخشانی که در این ولایت قدرت و نفود داشتند، مانع جابهجاسازی قبایل جنوبی و پاکستانی در شمال افغانستان بودند. احمدی نوشته است: «مولوی فصیحالدین و مولوی امانالدین، شدیداً با جمعی که مولوی صفیالله آنها را رهبری می کرد و در داخل بدخشان قویتر بودند، اختلاف داشتند؛ رهبران کابلنشین طالبان، از این اختلافها برای ازمیانبرداشتن مولوی صفیالله استفاده کردند.»
سخنگوی جبههی مقاومت ملی، میافزاید که مولوی صفیالله برای کابل و کندهار، از طالبان غیرخودی هوشیار محسوب میشد. احمدی، دلیل ترور مولوی صفیالله صمیم را برنامهی جابهجاسازی قبایل جنوبی و پاکستانی در شمال افغانستان و تصفیهی طالبان غیرخودی (تاجیکتبار) عنوان کرده است. «مولوی صفیالله آدم نترس بود و بارها در مجالس رسمی طالبان، از برخوردهای قومی این گروه در افغانستان به ویژه در ولایات شمالی انتقاد کرده بود.»
آقای احمدی میگوید که «بدخشان چون از لحاظ جغرافیایی و بافت اجتماعی، راهبردیترین ولایت حوزهی ضدطالبانی است، نقاط ورَمکردهی آن باید پیش از آن که به چالش تبدیل شود، مهار یا کلاً نابود شود.»
سخنگوی جبههی مقاومت ملی، هشدار داده است که انفجارهای بدخشان، زنگ خطری جدی برای قاری فصیحالدین، امانالدین و دیگر طالبان غیرخودی را نیز به صدا در آورده است. احمدی، نوشته که طالبان غیرخودی، بیشتر از دو گزینه ندارند؛ «یا راهی برای ایستادگی در برابر طالبان بیابند؛ یا منتظر اعدام با بمبهای ساعتی قبایلی زیر نام داعش باشند.»
۳: اسد بودا، نویسنده و جامعهشناس افغانستانی، بر این باور است که ساخت اجتماعی بدخشان، ضدطالب است و طالبان از این بافت اجتماعی، ترسی عمیق دارند. «چندین دهه است که بدخشان صدای اعتراض علیه نابرابری است. تلاش برای همنوانمایی مردم بدخشان با طالب، ناشی از ترس عمیق طالب، از ساخت اجتماعی بدخشان است. برخی فریب تبلیغات طالب را خورده و ناخواسته به این همنوایینمایی دامن میزنند.»
۴: صلاحالدین ربانی، رهبر حزب جمعیت اسلامی نیز، در واکنش به انفجار در مسجد نبوی شهر فیضآباد، گفته است که هر گونه اقدامی که که افراد ملکی را هدف قرار میدهد، ظالمانه و غیراسلامی و انسانی است. او، همچنین افزوده است: «حوادث اخیر در بدخشان که هدفمندانه و فرافکنانه به داعش نسبت داده میشوند، ادامهی خصومتهای درونگروهی طالبان برای حفظ قدرت است. این رویدادها، با هدایت افراد بیگانهی مرکزنشین گروه طالبان، توسط عناصر مزدور برجستهی داخلی آن در بدخشان، عملی میشوند.»
ربانی از شهروندان افغانستان به شمول باشندگان بدخشان، خواست که با درک عمیق از ماهیت طالبان، تا جای ممکن برای حفظ جان و مال شان در برابر این گروه با تدبیر عمل کنند و در جنگ درونگروهی بر سر قدرت، از آنها دوری کنند.
۵: فوزیه کوفی، نمایندهی مردم بدخشان در پارلمان دولت جمهوری، در برگهی فیسبوک خود نوشته است: «من مطمئن استم که در سایهی طالبان، دامنههای ناامنی و پرورش گروهای جنگی با منافع متضاد، گسترش خواهد یافت. درهی خستک و درههای خوابیده و دوردست بدخشان، سالها مهد پرورش این گروه از کشورهای همسایه بود. حالا همان گروها ابزار خوبی برای استفاده استند.»
او، افزوده است که؛ واقعیت این است که طالبان در تلاش پشتوننیزه کردن افغانستان استند. آنها در حال حاضر، دو روش را در پیش گرفته اند؛ یک: داعش خیالی میسازند تا با بمبها و جلیقههای انتحاری آنها، نشانههای تمدنی و تاریخی گروههای قومی غیرپشتون را ویران کنند، چهرههای ضدطالب آنها و زبان فارسی را نابود کنند؛ دوم: طالبان میکوشند که ساختار اجتماعی غیرپشتونها را تغییر بدهند. آنها میخواهند که پشتونها را از جنوب به شمال و بخشهای مرکزی افغانستان منتقل کنند تا سرزمین غیرپشتونها را غصب و صاحبان زمینها را آواره کنند.
نظر بدهید