گفتوگو از خالق ابراهیمی با حکیم شجاعی فرمانده محلی در ارزگان خاص
اشاره: ۳۲ سال جنگیده است. بیشتر در گمنامی و کمتر با شهرت و اعتبار. نام او در سالهای اخیر روی زبانها افتاده است، آن هم با ارزگان خاص. جایی که در وضعیت کنونی و پیش از آخرین جنگ، ۸۰فیصد در کنترول گروه طالبان بوده و ۲۰درصد آن را میتوان «منطقه آزاد» نامید. نه دست دولت به آنجا میرسد و نه طالبان میتوانند در آنجا حکم برانند. حکیم شجاعی و نیروهایش با حمایت و خواست مردم بدون برخورداری از امکانات و امتیازات، از مردم ارزگان در برابر طالبان دفاع میکنند. او تنها یک جنگجو نیست، مرد متنفذ مردمی در ارزگان خاص که از دعواهای ناموسی و قومی و حقوقی گرفته تا حل مسایل عمومی مردم هزاره دخیل است. از سال ۸۹ تا ۹۳ فرمانده پولیس محلی ارزگان خاص بوده، که در آن زمان برعکس امروز ۸۰درصد خاک آن ولسوالی در کنترول دولت بوده و ۲۰ درصد آن در گرو گروه طالبان بوده است. نام حکیم شجاعی از همینجا با ارزگانخاص گره خورده است. یک گره کور و مستحکم. مردی با چند پرونده بزرگ. در سال ۹۳ از سوی سازمان دیدهبان حقوق بشر افغانستان در کنار جنرال رازق، عطامحمد نور و اسدالله خالد متهم به جنایتهای حقوق بشری شده است، مردم اما او را سردار میگویند. در یک سال ۶۳ حمله تهاجمی طالبان بر ارزگان خاص را دفع کرده است. از چندین کمین طالبان جان سالم به در برده، آخرین مورد در جنگ آخر ارزگان که در آن معاون او فکوری، خانعلی معروف به وزیرجنگ شجاعی، عبدالخالق سرگروه جنگی او کشته شدهاند، خود او با پای زخمی خودش را از معرکه بیرون کشیده است. بیشتر در مورد خودش و آنچه اتفاق افتاده را در این مصاحبه بخوانید.
ابراهیمی: شجاعی کیست؟
شجاعی: شجاعی فردی ناتوان و ضعیف، مدافع مردم.
ابراهیمی: به لحاظ خانوادگی؛ پدر چه کاره بوده؟ شما چگونه رشد کردید؟
شجاعی: پدر من یکی از مردم نیمه غریب همین وطن بوده. در همین دیار به دنیا آمدهام، کلان شدهام. خانواده ما اینکه پرشور و ارباب بوده باشد هم نبوده. البته پدرها بوده.
ابراهیمی: تحصیلات شما در چه حد است؟ درس خوانده اید یا خیر؟
شجاعی: من درس رسمی نخواندهام فقط درس دینی خواندهام، آن هم بسیار کم.
ابراهیمی: چه شد که به جنگ روی آوردید؟
شجاعی: به خاطر مجبوریت و مظلومیت مردم و جنگهای تحمیلی که در آن دوره علیه مردم ما به راه انداخته میشد.
ابراهیمی: غیر از جنگ چه حرفهی دیگری بلدید؟
شجاعی: از جنگ که بگذریم، من از دهقانی تا خیاطی، موتروانی، مستری، و بعضی کارهای دیگر را در حد استادی بلدم.
ابراهیمی: سوابق فعالیت حزبی شما چگونه است؟
شجاعی: از سال ۶۷ به بعد که ما مسلح شدیم تا یک مدتی در گروههای انفرادی بودیم. بعد حزب وحدت تشکیل شد و تا زمان سقوط حزب وحدت در کنار این حزب بودهام.
ابراهیمی: شما عضو حزب اسلامی نیز بودید، درست؟
شجاعی: به مدت سه سال بله!
ابراهیمی: در آنجا پست شما چه بود؟ چه کاره حزب اسلامی بودید؟
شجاعی: من به عنوان یک سر گروپ محلی در حزب اسلامی فعالیت میکردم.
ابراهیمی: تا حال در کجاها جنگیده اید؟
شجاعی: شرایط افغانستان مشکلات زیادی دارد. در سطح کشور نقاط بسیار کمی مانده باشد که ما در آن نجنگیده باشیم. خصوصا در نوارمرزی مناطق هزاره نشین.
ابراهیمی: چه وقت وارد چوکات دولت شدهاید؟
شجاعی: من از وقتی که دولت موقت تشکیل شده تا سال ۸۷ درچوکات دولت بودهام که در ساحات دایچوپان، بولدک و اینجاها وظیفه داشتیم.
ابراهیمی: حدودا چند سال شد که در چوکات دولت به عنوان یکی از منسوبین دولت وظیفه اجرا کردید؟
شجاعی: از شروع دولت انتقالی تا سال ۹۳ در چوکات دولت بودهام.
ابراهیمی: در کل فعالیت های نظامی شما چند سال می شود؟
شجاعی: حدوداٌ ۳۲ سال می شود.
ابراهیمی: در ارزگان از کجا شروع کردید و به کجا انجامید؟
شجاعی: کار ما در ارزگان از زمانی شروع شد که گروه طالبان به خانهای کسی به نام عبدالعزیز تجاوز کردند. مردم از ما کمک خواستند، در کنار مردم خود ایستاد شدیم و تا حال در کنار همان مردم هستیم. حامی و پشتیبان آنها.
ابراهیمی: در خانه عبدالعزیز چه اتفاق افتاده بود؟
شجاعی: در خانهای عبدالعزیز از طرف طالبان و مخصوصا از طرف قومندانی ملا شاولی حمله صورت گرفته بود که یک دختر جوان عبدالعزیز را به عنوان گروگان برده بودند. مدت هشت یا نه روز دختر در گروگان آنها بود. بعداً توسط فشارهای که از سوی مردم منطقه بر طالبان وارد کردیم، توانستیم آن دختر را آزاد کنیم و با خود بیاوریم.
ابراهیمی: در آن زمان مسئولیت شما چه بود؟
شجاعی: همانطور که قبلا گفتم در آن زمان مسئولیت خاصی نداشتم فقط مسئولیت مردمی بود.
ابراهیمی: حکومت شما را مسلح غیرمسئول میخواند. جواب شما چه بوده؟
شجاعی: کاروکتار حکومت را من نمیدانم و نمیفهمم که دولت طبق کدام قانون افراد مثل من را یا خودم را مسلح غیر مسئول میداند. آنچه را من انجام میدهم چیزیست که مردم از من خواسته یا مردم مرا وادار میکنند که از آنان دفاع کنم. به همین دلیل تا آخر در کنار مردم ایستادم و مسئولیت خود را به درستی انجام میدهم. فکر میکنم که آنچه خواست مردم است، تبدیل به قانون شود. شخصا به این باورم که هرکس از مردم خود دفاع کند قانونیت رسمی همان دارد. دفاع از مردم!
ابراهیمی: بعد از آزاد کردن دختر عبدالعزیز فعالیت شما در ارزگان جنبه رسمی پیدا کرد، درست؟
شجاعی: بلی از همانجا شروع شد. در سال ۸۹ یک ماه بعد از آن قضیه آمریکاییها ما را خواستند و گفتند که پولیس محلی ایجاد شده. ما کارهای خود را با آمریکاییها شروع کردیم تا سال ۹۳ ادامه دادیم. در اوایل ۹۳ پستههای ما از طرف دولت منحل شد.
ابراهیمی: در آنجا چقدر تشکیلات داشتید و چند نفر نیرو داشتید؟
شجاعی: ۱۵۰ نفر داشتم.
ابراهیمی: این ۱۵۰ نفر چند پوسته میشدند؟
شجاعی: در مجموع ۹ پوسته در آن منطقه داشتیم.
ابراهیمی: چقدر محدوده جغرافیایی مسئولیت شما بود که امینتاش را بگیرید؟
شجاعی: تقریبا از منطقه کندلان شروع تا ناوه شالی و تا مرکز خود ولسوالی.
ابراهیمی: جمعیت این مناطق تقریبا چقدر است؟
شجاعی: چیزی در حدود ۱۰ هزار خانه است.
ابراهیمی: به لحاظ ترکیب قومی چگونه است؟
شجاعی: برای من ترکیب قومی فرق نمیکرد. دو قوم هزاره و پشتون در آن مناطق زندگی میکنند.
ابراهیمی: ادعاهایی که علیه شما می شود مبنی براینکه شما پشتونهای آن مناطق را اذیت کردید. خودتان چه میگویید؟
شجاعی: از حکومتیهای ارزگان و طالبان ارزگان به دور، یک تعداد مغرضی که در چوکات دولت به نام دولت کار میکنند دور، اگر از مردم عام آن مناطق بپرسید شاید آنها رضایت کامل از ما داشته باشند.
ابراهیمی: یعنی کسانی که شما را متهم میکنند اینها آدمهای مغرض و یا طالباند؟
شجاعی: بله! اینها یا پدر طالباند و یا حامیان طالباند. خود مردم عام از همین حالا هم از ما رضایت دارند.
ابراهیمی: با چه کسانی و یا چه گروهایی در آنجا جنگیدید؟
شجاعی: با هیچ کسی نجنگیدهام. دعوای شخصی با کسی نداشتهام. صرفا با گروه طالبان جنگیدهام.
ابراهیمی: چقدر جنگیدید؟
شجاعی: ولله وقتهایی بود که در سال ۷۰ تا ۷۵ عملیات طالبان را دفع کرده باشیم. عملیاتهای که از طرف دولت پلان میشد از ۲۰ تا ۲۵ و ۳۰ عملیات از طرف ما روی گروه طالبان انجام میشد. آن عملیاتها پلان دولت بود و ما نیروی زیرامر دولت.
ابراهیمی: غیر از دفع تهاجم طالبان چندبار کمین خوردهاید؟
شجاعی: چندینبار کمین خوردم.
ابراهیمی: این کمینها چگونه اجرا میشد؟
شجاعی: یک سفر بهاری که داشتم راه را گرفته بودند. ۱۰ اراده موتور سوخت. مدت سه تا سه و نیم ساعت جنگ شد، ما یک زخمی داشتیم و طالبان تلفات دادند و شکست خوردند. بار دیگر، راهها را ماینگذاری کردند. موتر من سر ماین برابر شد و انفجار کرد که فضل خداوند کدام مشکل پیش نیامد. بار سوم هم راهها را مین گذاری کردند که ما در آنجا ۲ زخمی داشتیم. معمولا راهم را ماینگذاری میکردند و خود منتظر میماندند که بعد از انفجار ماین نگذارند کسی سالم بیرون شود، هربار شکست خوردند.
ابراهیمی: در طول این جنگها تلفات شما چند نفر بوده؟
شجاعی: تلفات که در جنگ داشتیم حدود ۱۱ نفر بوده.
ابراهیمی: حملات و تهاجم طالبان بالای شما به چه میزان بوده؟
شجاعی: در قسمت حملات که آنها آنقدر موفق نبودند و ما تلفات نداشتیم.
تنها تلفات ما در انتحاری و ماینگذاری بود. در خود جنگ ما فقط یک نفر تلفات داشتیم.
ابراهیمی: گفتید در سال ۹۳ گروه شما منحل شد؟
شجاعی: البته گروه منحل نشد. پستهها منحل شد. من تا هنوز سر جای خود باقی هستم. گروههای ما هستند و مردم هم در کنار ما هستند.
ابراهیمی: چه چیزی باعث شده که ارتباط شما با مردم ارزگان قطع نشود؟
شجاعی: از یک طرف مردم ارزگان همیشه یک مردم ستمدیده بوده. در طول تاریخ، از دورانهای قدیم تا حالا. این جبر و جور زمان است که ما را به آن سمت کشاند که و از مردم فاصله نمیگیریم. از طرف دیگر یک دروازه بزرگ مردم ما ارزگان است. این دروازه باید حفظ شود.
ابراهیمی: جنگ آخر ارزگان از کجا شروع شد؟
شجاعی: از خود مرکز کندلان.
ابراهیمی: شما آنجا چه کار میکردید؟
شجاعی: ما برای یک جلسه رفته بودیم. مردم ما را در جلسه خواسته بودند.
ابراهیمی: جلسه روی چه موضوع بود؟
شجاعی: جلسه امنیتی بود. بعضی مشکلاتی که طالبان برای هزارهها ایجاد کرده بودند. من برای حل آن رفته بودم که موسفیدهای دو طرف را بخواهم برای این که حسن همجواری در آنجا حفظ شود. بعد آنها بر منطقه تجاوز کردند و جنگ آغاز شد.
ابراهیمی: مشکلاتی که طالبان برای مردم ایجاد کرده بودند، چه بود؟
شجاعی: عشر میخواستند و دعواهای ناق را بر مردم تحمیل میکردند.
ابراهیمی: ما با مردم صحبت کردیم، مردم به آنها عشر هم دادهاند، فقط شما مخالف عشر دادن بودید یا مردم نیز؟
شجاعی: شاید یک تعداد مردم به طور مخفی عشر داده باشند. اما ما مخالفت داشتیم و همین حالا هم مخالفت داریم. چون اینها یک گروهی هستند که فقط مردم را به شکلهای مختلف میخواهند تحقیر کنند. بسیاری از مردم را در پیش دروازههایشان رگبار کردهاند که کدام تجاوز و خیانت هم نداشتهاند. شاید در افغانستان کاری شود و شرایطی فراهم شود که جنایات آنها ثبت تاریخ شوند.
ابراهیمی: مردم به ما گفتند که محل جلسهتان به طالبان اطلاع داده شده و آنها حمله کرده اند. این درست است؟
شجاعی: اری آنها اطلاع یافته بودند. بعد از وسط کندلان عملیاتشان را آغاز کرده بودند. تعدادی از نیروهای ما در همان ساحات تیت و پراکنده بودند و آنها سر کوهها را گرفتند و جنگ آغاز شد. آنها نیروی مجهز بودند و ما که برای عملیات یا جنگ نرفته بودیم. برای جلسه رفته بودیم و نیروی کافی هم با ما نبود. با آن هم نیروها توانستند از خود فداکاری نشان بدهند و از خود دفاع کنند.
ابراهیمی: نیروی شما چند نفر تلفات داشتند؟
شجاعی: از نیروی مسلح خود ما ۴ نفر تلفات داشتیم.
ابراهیمی: کیها بودند و چه وظایفی داشتند؟
شجاعی: فکوری بود که معاون من بود. خانعلی غلامی که یکی از قومندان های نظامی من بود. معروف به وزیر جنگ بود. عبدالخالق هم یکی از سرگروههای ما بود که همان ساحات زیر نظر ایشان بود و از خود کندلان بود. عبدالخالق یکی از سربازهای ما بود که او هم شهید شد.
ابراهیمی: این جنگ چند روز دوام کرد؟
شجاعی: تقریبا شش روز که ما در صحنه جنگ بودیم. عملیاتهای ما موفقانه بود. دشمن تلفات زیادی هم داشت. بعد از آن که دولت دخالت کرد، به ما گفتند که ساحه را به ما تحویل بدهید که ما قانونی هستیم و شما غیر قانونی هستید. بعد از آنی که فرماندهی جنگ و پیشبرد جنگ را دولت گرفته است، تلفات نیروهای دولتی و مردمی هم بالا رفته است.
ابراهیمی: به نظر شما چرا دولت با دادن این همه تلفات نتوانسته پیشروی کنند؟ و شما بعد از این که جنگ را شروع کردید تا کجا پیش رفتید؟
شجاعی: نیروی من تا خانههای اول کندلان را وارد شده بود. بعد خود مقامات بالایی دولت به ما دستور دادند که نیروهای خود را جمع کنم که هواپیما میآید و آن مناطق را بمباران میکند. بعد از آن نیروهای من در ساحهای که جی پی اس شده بود جمع شدند. دوباره سراسیمهگی که نیروهای دولت به وجود آوردند، خصوصا تعدادی از وظیفهداران خاص باعث شکست شد.
ابراهیمی: چرا نیروهای دولت در آنجا پیشروی نتوانستند و شکست خوردند؟
شجاعی: کم کاریهایی وجود داشت. خلاصه یک هماهنگی مناسب را ایجاد نتوانست. به آن صورت که علاقهمند دفاع از این مناطق میبودند هم نبودند.
ابراهیمی: تا حال که ما بین مردم گشتیم و صحبت کردیم، مردم از کسی به نام اسدالله شجاعی که فرماندهی نیروهای دولتی در این جنگ را به عهده داشته شاکی اند. شما چه می گویید؟
شجاعی: شاهد صحنههای جنگ مردم بوده، مردم میفهمند. مردم شرایط را درک میکنند. زمانی که قمندان امنیه جاغوری بود و یا نیروهای مالستان بودند، یک هماهنگی خوبی میان این نیروها بود. زمانی که اسدالله شجاعی آمد، برای مردم هم چهره مشخص است و برای دولت هم شاید چهره اش مشخص شده باشد، یک ناهماهنگی را به وجود آورد که مردم دچار مشکل شد و تلفات هم بیشتر شد.
ابراهیمی: یک تعداد از شما گلایهمند بودند که جنگ با شما آغاز شده ولی بعدا جبهه را ترک کردید. دلیل اصلی ترک جبهه چه بود؟
شجاعی: ترک جبهه، مصلحت مردم به همین شکل شده بود. یک تعداد بزرگان از من خواستند که فاصله بگیرم. قمندانها و سرگروپهایم بودند تا این که آنها را شخصی به نام اسدالله شجاعی از صحنه کشید و این اتفاقات پیدا شد.
ابراهیمی: شما چقدر نیرو دارید و از کجا تمویل میشوند؟
شجاعی: نیروی من نیروی مردمی است و معاش ندارند.
ابراهیمی: کمک های مردمی به شما رسیده؟
شجاعی: کمک های مردمی بسیار کم رسیده که برای تهیه امکانات و مهمات به مصرف رسیده است.
ابراهیمی: بحث این که دولت میخواهد شما را بازداشت کند چقدر جدی است؟ تا به حال حکمی به دست کسی افتاده؟
شجاعی: در این مورد گزارش دقیق ندارم. کار دولت است و من چیزی گفته نمیتوانم. اگر روحیه مردم اینگونه باشد، ما در کنار مردم هستیم و با مردم همگام حرکت میکنیم.
ابراهیمی: اختلافاتی که بین مردم به وجود آمده اینها را ناشی از چه میبینید و پیامدش چیست؟
شجاعی: اختلاف هم به آن صورت بین مردم وجود ندارد. بعضی دلخوریهای هم که خواه ناخواه بوده، زیادتر روی حکومت بوده.
ابراهیمی: ما که دراین منطقه بودیم به این نتیجه رسیدیم که اختلاف روی صلح با طالبان بوده، بزرگان منطقه شیرداغ با طالبان وارد گفت و گو و صلح شدند، آیا شما از این صلح پشتیبانی کردید؟
شجاعی: من در جریان آن صلح نیستم. آن صلح مربوط چند شخص میشود. آن کار بیشتر یک کار سری و مخفیست. خلاصه، مربوط خود آن مردم میشود.
ابراهیمی: آینده جنگ در مناطق هزارهنشین چه خواهد شد؟ شما و مردم توانایی مقابله با طالبان را دارید؟
شجاعی: ما مجبوراً باید مقابله کنیم. از این که مردم دست بسته و پابسته در پیش دروازه خانههای شان قتل عام میشوند، بهتر این است که در سنگر و جبهه باید دفاع کنند.
ابراهیمی: شما با منطقه خاص ارزگان آشنایی دارید و احتمالاً از حضور افراد طالبان در آنجا آگاهید، به نظر شما در چند روز میشود ارزگان خاص را از وجود طالبان تصفیه کنند؟
شجاعی: در ارزگان آز طالبان آنقدر نیروی مقاوم نیست. به خاطر این که یک مقدار خودشان را اکمال کردهاند. دوربیندار و لایزر و وسایل دولتی، فعلا همین یک مقدار مشکل برای نیروی مردمی ایجاد کرده. دیگر این که آنها توانمندی خاص داشته باشند در تاریخ نداشتهاند و موفق نبودهاند.
ابراهیمی: در کابل از طرف بعضی افراد و رسانهها مساله حضور و بازگشت نیروی فاطمیون در مناطق هزارهنشین مطرح میشود. آیا شما از این مساله خبر دارید؟
شجاعی: مساله فاطمیون در این منطقه وجود ندارد. اینها یک دسیسه است. این را یک تعداد مغرضینی که از این نام برای بدنامی مردم ما استفاده کنند این حرفها را میگویند. در غیر آن در این منطقه فعلاً فاطمیونی وجود ندارد.
ابراهیمی: شما فاطمیون را بدنامی میدانید؟
شجاعی: به خاطر دخالت های بیرونی بله! همانطور که با طالبان جنگیدهام با فاطمیون نیز میجنگم.
ابراهیمی: آینده ارزگان چه خواهد شد؟ درکل برای تامین امنیت مناطق هزارهنشین راه حل چیست؟ آیا دفاع خودی، تشکیل نیروی مردمی یا خصوصی سازی جنگ به نفع است یا به ضرر؟
شجاعی: جنگ طالبان با دولت است. مشکلات آنها هم با دولت است. مردم ما اگر حالا زجر و رنج میکشند، دلیل اصلیاش این است که این ها همگام با دولت حرکت کردهاند و با قانون دولت کار میکنند. این مسئولیت دولت است که به این مناطق دقت کند و مردم را پشتیبانی کند.
نظر بدهید