نویسنده: دیپا اِم. اولپلی، پروفیسور و محقق در امور آسیای جنوبی و هند و چین در دانشگاه واشنگتن دیسی
مترجم: علی عالمی کرمانی
افزودن ژئوپلیتیک به این معادله
شوونیسم قطبی که مشخصه سیاستهای دولت بود از نزدیک با دیدگاه سینهالیها، که از آن بهعنوان «اکثریتی با مجموعهای از اقلیت»، توصیف شده، گره خورده بود. این مجموعه ریشه در ۶۰ میلیون تامیل در ایالت تامیل نادو هند و ترس اغراق آمیز از سلطه هند داشت. ناسیونالیسم قومی-مذهبی سینهالیها و محتوای ژئوپلیتیکی آن در حال حاضر در سیمای سیاسی به شدت فزایندهای برخی تشکلها، بهعنوان مثال، راهبان بودایی و حزب چپ ملیگراییJVP بازتاب داده میشود. موضع آنها برابر است با تقاضای تجزیه طلبان تامیل، با جاهطلبیهای هژمونیک منطقهای هند، همراه با این دیدگاه که تامیلیهای همسایه به دنبال سرزمین تامیلی در داخل سریلانکا هستند. هنوز، هیچ مشاهدهگر جدیای از سینهالیها وجود ندارد که برای حل و فصل چالشهای کشور، نقشی برای هند قایل شود. این واقعیت آمیخته، دولت سریلانکا را برانگیخته است تا به روشهایی به ظاهر متناقضی از تلاش برای بازیگران خارج از منطقه در یک اقدام ضد هند برای مقابله با مداخله مستقیم هند عمل کند.
ممکن است، حتی بدون سایه هند، کشور سریلانکا درگیر سیاستهای سرکوبگرانه علیه تامیلیها باشد. سیاست هویت تحت شرایط بسیار مختلفی در بسیاری از نقاط جهان به طرز وحشیانهای خشونت بار شدهاست. بههرحال، اشتباه خواهدبود که چگونگی نقش هندوستان در ساختار هویت دولت سریلانکا را نادیده بگیریم. در واقع، واکنش بیش از حد و دفاع همزمان دولت سریلانکا، نگهداری دوامدار مجموعه مخرب «اکثریت – اقلیت» و جهتگیریهای دوجانبه سیاستخارجی آن بدون در نظرداشت فاکتور هند، قابل توضیح نیست. برعکس، دولت هند دارای تناقضات خاص خود بود. شورشیان تامیل تا حدی منافع سیاسی داخلی را تأمین میکرد، جنبشهای ضد دولتی هند، اما، (بهویژه در دهه ۱۹۸۰ در پنجاب) و تعهد فلسفی آن به کثرتگرایی سکولار به عنوان یک ابزار بازدارنده عمل میکرد. در همان زمان، نقش روشن و فزاینده هند به عنوان مدیر منطقه این اطمینان میداد که مجبور است نقشی بازی کند؛نمیتوانست حاشیه نشینی خود را درککند. این وضعیت هند را در موقعیتی نامناسبی قرار دادهاست: از چشمپوشی پناهگاههای شبه نظامیان تامیل در جنوب هند گرفته تا تجویز آتشبس ببین دولت سریلانکا و شبه نظامیان تامیل (LTTE)؛ از مقاومت در برابر مداخله خارجی در سریلانکا گرفته تا اجازه دادن به میانجیگرهای نروژی برای رهبری صلح از سال ۲۰۰۲ تاکنون.
به منظور درک خط افراطگرایی از سایههای مختلف در سریلانکا، این کارهای ژئوپلیتیکی باید به این معادله اضافه شوند. ما، اما، ابتدا به حوزه داخلی و انحطاط سکولاریسم سیاسی رو میآوریم؛ زیرا، همانطوری که در بالا گفتهشد، تأثیر مهمی در تحریک ستیزه جویی داشتهاست.
ساختاهای داخلی و سکولاریسم سیاسی؛ اپیلاسیون و کمرنگشدن سکولاریسم
طبقه سیاسی در هنگام استقلال سریلانکا، یکی از منسجمترین و سکولارترین حزبها محسوب میشد و احزاب «قومی» قوی هنوز ظهرو نکرده بودند. به استثنای چند صدای به انزوارفته از دو طرف، این تصور که سینهالیها و تامیلها، روزی، احتمالاً، با هم برخورد بکنند، زیاد قابل تصور نبود. به نظر میرسید نخبگان چند قومی در مورد جهتگیری سیاست ملی، اجماع عملی دارند و عقبنشینی انگلیس بهصورت صلحآمیز انجامشد. برخی این موضوع را «برادری مشترک» در میان نخبگان دانستهاند. زبان مشترک انگلیسی و غرق در سنت لیبرال، نه سینهالیها و نه تامیلها در کنگره ملی سیلان، نگرانی زیادی در رابطه با کشمکشهای قومی در دولت جدید نداشتند. دوره مشروطیت به شکافهای بالقوه اشاره داشت، اما، بسیاری از تامیلها به طور ناموفقی برای حفظ خواستهای خود در برابر«رأی دهندگان قلمرویی»(بیش از نمایندگی کمونالی) ظاهرشدند، که ناگزیر این پروسه به اکثریت کرسیهای سینهالیها منجر گردید. سرانجام، قانون اساسی ۱۹۴۶سولبری، به راحتی بیان داشت که دولت نباید از یک جامعه یا دین نسبت به جامعه دیگر طرفداری کند. این که به نظر میرسید همین نخبگان روزی بهطور جدی با سیاست هویت طرد آلوده شوند، جدی گرفتهنمیشد.
دلایل خوبی برای فقدان خصومت آشکار قومی-مذهبی وجود داشتند. تامیلیها مانند دیگر اقلیتها در سایر کشورهای جنوب آسیا، سابقه طولانی زندگی مشترک و حتی مشارکت سیاسی با سینهالیها را داشتند. بهعنوان نمونه، یکی از مشهورترین حاکمان تامیل هند جنوبی، ایلارا، که در سال ۱۴۵ پیش از میلاد در سریلانکا به قدرت رسید، به دلیل عدالت و اداره بیطرفانهاش مشهور بود. علیرغم تلاشهای تجدیدنظرطلبانهای سینهالیها، برای نشان دادن خود به مورخان دیگر به عنوان نخستین ساکنین جزیره، بهصورت آشکارا، استدلالمیکنند که تامیلیها بعداً به عنوان مهاجمان و مهاجران وارد این کشور شدهاند. این مورخان، از جمله KM De Silva، که خیلی معتبر هم به حساب میآیند، اظهار میدارند که اگرچه تاریخ این شهرکها به طور قطعی قابل تشخیص نیست، ولی هر دو جامعه بیش از دو هزار سال در آنجا بودهو این کشور از همان اوایل تاریخ ثبت شده خود یک «جامعه چند قومی» محسوب میشدهاست.
اگرچه جنبش ضد استعماری، به اندازه هند طولانی و شدید نبود، ولی بسیاری از جوامع این شبه قاره را بیشتر در هم آمیخت. در سطح نخبگان سیاسی و اجتماعی، پیوندهای طبقاتی شدیدی بین جوامع وجود داشت که بخشی از طریق مؤسسات آموزشی مشترک و اخلاق فرهنگی کاملاً جهان وطنی باز در پایتخت، کلمبو، شکل گرفتهبود. اگرچه جمعیت تامیل در شبه جزیره شمالی جافنا متمرکز بود، ولی تعداد قابل توجهی در جنوب وجود داشت که در ساختارهای اصلی سیاسی و اقتصادی، از بروکراسیهای دولتی گرفته تا بانکهای تجاری، ادغام شدهبودند. نتیجه گیری دانشمند برجسته، تمبیه، مبنی بر اینکه «تنشها و درگیریهای سینهالی-تامیل، به صورتی که امروزه از آن شناخت داریم، تا حدی، اخیراً، زاده شدهاست»، بهطور گسترده ای از آن میشود پشتیبانی کرد.
بنابراین، تامیلهای سریلانکا، سهم آشکاری در این کشور داشتهاند و در چشمانداز این کتاب نیز،هیچ آرمانی بیشتر از یک کشور مستقل پان-تامیل، با محوریت مستقل از هند، وجود ندارد. با توجه به موجودیت ایالت تامیل نادو در هند، فقط ۲۲ مایل تنگه های کم عمق پالک از جافنا، نبود آشکار پیوندهای سیاسی بین تامیلها از هر دو طرف تعجب آور است. این بدان معنا نیست که روابط قوی نبوده، در حوزه فرهنگی، اما، محدود بودهاست. انسان شناسان در حال پژوهش در سریلانکا، با اشاره به جدایی فیزیکی که جدایی فزایندۀ اجتماعی را بهدنبال دارد، به ظهور یک هویت متمایزی در تامیل سریلانکایی اشاره میکنند. مذهب هندو نیز یک پیوند مشترک بود، ولی با توجه به تعداد قابل توجهی از مسیحیان در جامعه تامیل سریلانکایی، این فاکتور ارتباط اجتماعی نیز از حالت انحصاری خارج شدهاست. ممکن است یادآوری شود که در میان شبه نظامیان تامیل و سرسخت ترین حامیان آنها، تمایز چندانی برای هموطنان هندو و مسیحی وجود ندارد، در حالی که شباهتهای مسیحیان سینهالی و تامیلها اندک است، و این یکبار دیگر به ضعف توضیحی اشاره دارد که درگیریهای فعلی را کاملاً مذهبی میداند.
علیرغم رضایت نسبی رهبری لیبرالیسم اولیه، دو گرایش رقابتی کمونالیسم اولیه و سکولاریسم اولیه وجود نیز وجود داشت. گرایش کمونالیسم اولیه ابتدا برتریطلبی خود را در چهارچوب سیاست زبانی نشانداد: تقاضای بخشهای اکثریت برای امتیاز دادن به سینهالیها در سطح ملی. این سراسیمگی زبانی ازسطح تودهای مردم آغاز شد، طی یک دهه استقلال، اما، نخبگان سیاسی سینهالیها از این موضوع در جهت توسعه اهداف خود بهرهگرفتند. با توجه به این که کنترل تشکیلات و سازمانهای دولتی در دست همین رهبران بود، مداخله تدریجی، اما، فزاینده دولت در چنین مناقشات همگانی، ضربه قاطعی به سکولاریسم سیاسی وارد نمود. اولین جایگاه «رسمی» احساسات همگانی در سیاست زبان واقع شده بود با هویت ملی گستردهتر سینهالیها، اما، با دین، قومیت و «مجموعه اقلیت اکثریت» نیز ارتباطی جدایی ناپذیر را رقمزد.
[۱] This is a common assertion by analysts. See for example, S. J. Tambiah, Ethnic Fratricide and the Dismantling of Democracy (Chicago: University of Chicago Press, 1991), pp. 92–۹۳٫
[۲] For a background of the JVP, see Shelton Kodikara, ‘‘The Continuing Crisis in Sri Lanka: the JVP, the Indian Troops and Tamil Politics,’’ Asia Survey, 29.7.
[۳] See, for example, Jehan Perera, ‘‘Exploring the Solution to the Communal Problem,’’ in Committee for Rational Development (ed.) Sri Lanka: The Ethnic Conflict (New Delhi: Navrang Publishers, 1984), p. 105.
[۴] See for example, Neil DeVotta, ‘‘Ethnolinguistic Nationalism and Ethnic Conflict in Sri Lanka,’’ in Michael E. Brown and Sumit Ganguly (eds.) Fighting Words: Language Policy and Ethnic Relations in Asia (Cambridge, MA: MIT Press, 2003), p. 107.
[۵] See K. M. De Silva, A History of Sri Lanka (London: C. Hurst & Co., 1981), p. 13, and Manogaran, Ethnic Conflict, p. 21.
[۶] Tambiah, Ethnic Fratricide, p. 7.
[۷] One of the most important Tamil political figures was S. J. V. Chelvanayakam, a Christian who led the Tamil Federal Party.
[۸] The UNP’s break with its tradition of inter-communal cooperation and descent into language chauvinism was one of the most ominous developments. On the UNP’s shift, see Wriggins, Ceylon, p. 145.
نظر بدهید