ادبیات فرهنگ و هنر

کتاب فیلسوفانه است

گزارشی از برنامهٔ کتاب‌نامهٔ بلخ، با محوریت نقد کتاب «شعر هنر زبانی زیبا»

دوازدهمین برنامهٔ کتاب‌نامهٔ بلخ، با محوریت نقد کتاب «شعر هنر زبانی زیبا» اثر زنده‌یاد محمدناصر رهیاب، به تاریخ بیست‌وهشتم فروردین‌ماه ۱۴۰۳ خ، در تهران، در کافه و رستوران عمارت بلخ برگزار شد.
«کتاب‌نامۀ بلخ» سلسله‌نشست‌هایی دربارۀ آثار منتشرشدۀ نویسندگان افغانستانی است که با همت مسئولان عمارت بلخ، سه‌شنبه‌ها، هر دو هفته یک‌بار با حضور فرهنگیان ایران و افغانستان برگزار می‌شود. دوازدهمین برنامۀ این سلسله‌نشست‌ها، با صحبت‌های رضا عطایی، دبیر نشست شروع شد. او ضمن تشکر از نشر آمو و همکاری و هماهنگی دست‌اندرکارانش، نکاتی را در مورد زندگی و کارنامهٔ پژوهشی و ادبی مرحوم محمدناصر رهیاب یاد کرد و آثار منتشرشدهٔ وی را نام برد.

در نخست، قرار نبود من هم صحبت کنم؛ اما در آخرین ساعات قبل از برنامه بنا شد که به جای یکی از سخنرانان برنامه (جناب نادر موسوی، مدیر و مؤسس نشر آمو و مدرسهٔ فرهنگ) که از طرف نشر آمو صحبت می‌کرد، من صحبت کنم. وی با ناتن‌درستی دست‌به‌گریبان بود و نمی‌توانست به برنامه حاضر شود و انجام مسئولیت کند. چنین شد که من هم در این برنامه نکاتی را یادآور شدم.

تا اندک‌اندک جمع مستان سر رسیدند، برنامه اندکی دیرتر از حد انتظارم شروع شد. من، خانم دکتر نسرین فقیه ملک‌مرزبان، منتقد، عضو هیئت‌علمی و استاد ادبیات فارسی در دانشگاه الزهرا، و خانم مریم ظریف، منتقد و عضو هیئت‌علمی دانشگاه هرات، در جمعی از فرهنگیان و فعالان فرهنگی افغانستان و ایران دربارۀ کارنامه و پیشینۀ نشر آمو و کتاب «شعر هنر زبانی زیبا» صحبت کردیم.

صحبت در جمع، همیشه برایم سخت بوده است. نه این‌که این را به خودم تلقین کرده باشم، واقعاً صحبت در جمع برایم سختی می‌کند. قلمم در خلوت، بیشتر جولان دارد تا زبانم در جمع. به هر روی، در آن‌جا در مورد نشر آمو و سرگذشت چاپ کتاب «شعر هنر زبانی زیبا» اثر استاد محمدناصر رهیاب صحبت کردم. گفتم که نشر آمو در سال ۱۳۹۷ خ. با همت جناب نادر موسوی، مدیر و مؤسس نشر آمو و مدرسهٔ فرهنگ، تأسیس شد و به عنوان ناشر تخصصی ادبیات داستانی و شعر افغانستان به چاپ و نشر آثار ادبی افغانستان در ایران آغاز کرد. تا کنون بیشتر از ۱۲۰ عنوان کتاب از آثار نویسندگان، شاعران و قلم‌به‌دستان پیش‌کسوت و جوان افغانستانی را در ایران منتشر کرده و روانهٔ بازار کتاب کرده است. این آثار، گاهی به صورت کامل منتشر شده‌اند و زمانی از پیش آن‌ها توسط شاعران و شعرشناسان دیگر افغانستانی گزیده‌هایی ترتیب داده شده‌اند تا کار مخاطبانی را که یا به همهٔ آثار آنان دسترسی ندارند و یا فرصت و مجال خواندن تمام آثار آنان را ندارند، آسان‌تر کرده باشند.

یادآور شدم که نشر آمو در کنار توجه به آثار نویسندگان و شاعران پیش‌کسوت و شاعران و نویسندگانی که هنوز هم در قید حیات هستند و می‌آفرینند، توجهی هم به تازه‌قلمان داشته است. سعی کرده است بستر رشد و بالندگی را برای این تازه‌گامان فراهم سازد تا باشد که در آینده، گام‌های‌شان استوارتر و آثارشان فاخرتر شوند.

علاوه بر این‌ها، از بخش لاغرتر و نحیف‌تر ادبیات افغانستان؛ یعنی ادبیات کودک و نوجوان هم غافل نمانده است. در این زمینه هم تلاش کرده و بیشتر از ده‌پانزده عنوان کتاب کودک و نوجوان را منتشر کرده است. گفتنی است که در انجام همهٔ این کارها، دستی همواره یاری‌گر و راهنما بوده که کمتر دیده شده و حس شده است و آن همکاری کارشناسانه و دلسوزانهٔ جناب محمدحسین محمدی است؛ نویسنده و پژوهشگر معاصر افغانستانی و مؤسس نشر تاک، ناشر تخصصی ادبیات داستانی و شعر افغانستان در کابل، و اکنون در اروپا. هرجایی که هست، خداوند یارش باد و سرش به سلامت باد.

در ادامهٔ صحبت‌هایم به ضرورت تأسیس نشر آمو پرداختم. این‌که نشر آمو در راستای یک ضرورت بنیاد نهاده شده است؛ ضرورتی که نه‌تنها نشر آمو و همگنانش که فعلاً در بازار چاپ و نشر آثار افغانستانی در ایران حضور دارند و فعالیت می‌کنند؛ مانند نشر عرفان و نشر کلکین، بلکه با ده‌ها ناشر دیگر هم ناکامل خواهد ماند. آن ضرورت، فراهم کردن بستر شناخت این دو جامعه و این دو ملت (افغانستان و ایران) از همدیگر است تا با این شناخت، فضای همدلی و دوستی نزدیک‌تر و صمیمانه‌تری فراهم شود و از فراورده‌های فکری و اندیشگانی همدیگر سود ببرند. ادبیات زبان فارسی و فرهنگ فارسی‌زبانان این دو خطه را پربارتر و بارورتر کنند.

هم‌چنین، با شناخت بازار کنونی کتاب و با آگاهی از نرخ گران کاغذ و بازار فروش کتاب، ضمن بیان نگرانی‌هایم از ادامهٔ فعالیت این ناشران، اظهار امیدواری کردم که هم این ناشران بتوانند به کارشان ادامه دهند و هم ناشران دیگری پا در میدان بگذارند و بخش‌های دیگر میراث مکتوب افغانستان؛ مانند حوزهٔ تاریخ، سیاست، حقوق، فلسفه و.. را پوشش دهند و با چاپ و نشر آن‌ها به شناخت بهتر و واقع‌بینانه‌تری این دو ملت از همدیگر کمک کنند. از این طریق، همدلی و نزدیکی بیشتری بین آن‌ها پدید آورند.

بخش دیگر صحبت‌هایم در مورد سرگذشت چاپ کتاب «شعر هنر زبانی زیبا» بود. این‌که چگونه شد کتاب استاد رهیاب توسط نشر آمو در ایران منتشر شد. گفتم که این اتفاق پیش از آن که من همکار نشر آمو شوم، رخ داد. از طریق دوستم، جناب غلام‌رسول رحمانی، سردبیر مجلهٔ علمی دانشگاه غالب و پژوهشگر ادبی، کتاب استاد رهیاب را گرفتم. او گفت که کتاب «شعر هنر زبانی زیبا» کتاب پژوهشی و درسی است که در مقطع ماستری/ کارشناسی ارشد رشتۀ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه هرات تدریس می‌شود. بعد از مرور و ارزیابی اولیه، به نشر آمو معرفی کردم تا نشر آمو، بعد از ارزیابی خودشان، در مورد چاپش اقدام کند. خوش‌بختانه این اتفاق افتاد و نشر آمو یکی از آثار گران‌بهای استاد رهیاب را در دو جلد، چاپ کرد و به بازار کتاب عرضه کرد.

سخنران بعدی، دکتر نسرین فقیه ملک‌مرزبان، منتقد، عضو هیئت‌علمی و استاد ادبیات فارسی در دانشگاه الزهرا بود. وی دربارهٔ کتاب «شعر هنر زبانی زیبا» صحبت کرد.

دکتر فقیه، سخنانش را با شعری از سعدی آغاز کرد و از همان اول، مخاطبانش را به دنیای شعر کشاند تا بتواند بهتر حرفش را دربارهٔ کتاب زنده‌یاد محمدناصر رهیاب به کرسی بنشاند و عملی‌تر بگوید که استاد رهیاب در این کتاب چه کرده است، شیوه‌اش چه بوده، چگونه پیش رفته و چه چیزهایی را توضیح داده است. دکتر فقیه، به هر بخش کتاب درنگ کرد و شیوهٔ پژوهشی استاد رهیاب را توضیح داد.

به گفتهٔ وی، کتاب «شعر هنر زبانی زیبا» یکی از کتاب‌های بسیار پرارجاع است و همین باعث می‌شود که دشوارفهم نیز باشد. نه از آن جهت که درست پژوهیده نشده و واژگانش درست درهم تنیده نشده‌اند و مطالب آن درک و دریافت نشده و بعد، این درک و دریافت درست منتقل نشده است، بلکه از آن جهت که به کتاب‌های غربی و اسلامی، قدیم و معاصر، متن، فلسفه، عرفان، کلام، نقد و نظریه ارجاع می‌دهد. و از آن جهت که بحث‌های مطرح‌شده دشوارند و ذهن خواننده را در طول بیش از دو هزار و پنجصد سال، به سفر می‌برد. از نظریه‌پردازان غربی و شرقی، یونانی و اسلامی بهره می‌برد و نظریات و آرای آن‌ها را در مورد زیبایی، زیبایی‌شناسی، هنر، ادبیات و شعر پیشکش می‌کند و در کنار آن نظر خودش را نیز به شیوهٔ فیلسوفانه بیان می‌کند. وی افزود: «مطالب فشرده و به شدت درهم‌شده است. این کتاب تحقیق دو سه سال نیست. حتماً مدت طولانی نوشته است و هر بخش را چند بار مرور کرده و چند بار اصلاح کرده است. کاش بود که حرف مرا تأیید می‌کرد. مطمئنم که تأیید می‌کرد.»

به باور دکتر فقیه، کتاب «شعر هنر زبانی زیبا» دائماً مخاطب را بمباران اطلاعات می‌کند. از نظریهٔ افلاتون و ارستو دربارهٔ ادبیات و ادبیت و زیبایی و هنر تا نظریهٔ کانت و نظریه‌پردازان اسلامی و… آمده‌اند. مخاطب ضرورت دارد که هر بخش را بخواند، صبر کند و به ذهنش زمان بدهد که آن را هضم و حل کند و بعد، سراغ بخش‌های دیگر برود. وی افزود: «اما برای من خسته‌کننده نبود؛ چون این‌ها را درس می‌دهم. خیلی تعجب می‌کردم که همه چیزهایی که من به صورت پراکنده در جاهای زیادی می‌دیدم، همه را در یک جای آورده است. ازاین‌جهت، بسیار خوشحال شدم. کتاب فیلسوفانه است.»

دکتر فقیه در ادامۀ سخنانش فیلسوفانه بودن کتاب را توضیح داد. به گفتهٔ وی، رهیاب از همان اول پرسیده است که شعر و هنر و زیبایی آن‌ها از کجا می‌آیند. «در این فلسفه‌ای که رهیاب کار می‌کند، مهم این است، کسی که مطالعه داشته باشد، خواننده یا مخاطب خوبی هم برای هنر می‌شود؛ چون اگر هنر را درک نکنی، متوقف می‌شود و می‌ماند تا مخاطبی پیدا شود و آن را بخواند و درک کند…. بنابراین، این کتاب، کتاب مهمی است در شناخت هنر، هنرمند، ایجاد هنر، تعریف هنر و مخاطب هنر.»

دکتر فقیه در ادامهٔ صحبت‌هایش به اهمیت کتاب برای مخاطبان فارسی‌زبان اشاره کرد. وی پرسید، با وجود این همه کتاب، از نویسندگان غربی و شرقی، چرا مخاطب ایرانی و افغانستانی کتاب رهیاب را بخواند؟ به باور وی، ما هر جای دنیا که باشیم، بازهم ضرورت داریم که این کتاب را بخوانیم. وی افزود: «یک اتفاق خیلی خاص در این کتاب افتاده است که کتاب نویسندهٔ امریکایی، استرالیایی و اروپایی این مزیت را ندارد. ما دو نوع بلاغت داریم؛ یکی امور بلاغی‌ای که مبتنی است بر مقوله‌های انسان‌گرایانه که غرب به ما می‌گوید؛ این‌که انسان یعنی چه، شناخت یک یعنی چه، زیبایی و هنر یعنی چه و… شیوهٔ تفکر و تجربه و شیوه‌های ابراز چه‌اند؛ اما تاریخ بلاغی‌ای هم داریم که کاملاً ایدئولوژیک است. اصلاً نمی‌توانیم حذفش کنیم. هزار و چهارصد سال است که براساس آنچه وحی شده، ـ قبول کنیم یا نکنیم، مسلمان باشیم یا نباشیم‌ـ اتفاقی افتاده و آن این است که کتابی گفته که من معجزه‌ام و آدم‌هایی هم آمده‌اند و گفته‌اند که این کتاب چرا معجزه است. عده‌ای هم این حرف‌ها را رد کرده‌اند و اظهار داشته‌اند که باید به درستی اثبات کنند که چرا این کتاب معجزه است. بنابراین، این بلاغت هم توضیح می‌دهد که زیبایی، فضل، هنر، اخلاق، حماسه، چه حقیقت است، چه نیست. بالاخره این یک تاریخ است که من کاری به درست یا غلط بودنش ندارم؛ اما یک تاریخ فیلسوفانه‌ای در نوع تفکر بلاغی وجود دارد. این را رهیاب می‌داند و در کتابش هم می‌آورد؛ اما دانشمند غربی این را نمی‌داند.»

به اعتقاد خانم فقیه، در بسیاری از کتاب‌هایی که غربی‌ها و پژوهشگران ایرانی نوشته‌اند، تلفیق تفکر بلاغی غرب و شرق، به این خوبی اتفاق نیفتاده است: «این کتاب، در مفاهیم طبقه‌بندی‌شدهٔ فیلسوفانه هردو بعد را می‌بیند و به این دو بُعد می‌پردازد. بنابراین، این کتاب، از حیث خودش بی‌نظیر است.»

دکتر فقیه به زبان کتاب هم اشاره کرد و اظهار داشت که زبان، اصطلاحات و رسم‌الخط کتاب برایم جالب و خواندنی بودند. با وجود تازگی‌شان، برایم مفهوم بودند و به هیچ وجه بازدارنده نبودند.

به گفتهٔ دکتر فقیه، کتاب استاد رهیاب، به شدت فیلسوفانه است. ذهن نویسنده، کاملاً دنبال تحلیل، استدلال و بحث است. در بسیاری جاها از ضمیر من استفاده می‌کند و می‌گوید که من این مسئله را این‌طوری می‌دانم. فکر می‌کنم. و… به باور وی: «این اتفاقی است که در خیلی از کتاب‌های ما رخ نمی‌دهد. غالباً ما از دیگران نقل می‌کنیم و سعی می‌کنیم پشت ضمیر سوم‌شخص، مطلبی را ارجاع بدهیم. این‌جا اما رهیاب می‌گوید که من فکر می‌کنم. این‌طوری می‌بینم، انسان و جهان را این‌طوری می‌بینم و نکتهٔ شناختی را برای این‌که بخواهم توضیح بدهم، چرا شعر می‌گوییم و چرا شعر زیبا می‌گوییم، باید از این شناخت و هستی و انسان حرف بزنم.»

نکتهٔ دیگری که دکتر فقیه بدان پرداخت، این بود که با خواندن این کتاب، برای رسیدن به نتیجه و فهم موضوعات مختلف، می‌توان ردگیری مراجع و منابع هم کرد. یعنی، آن‌قدر ارجاع داده شده است که شما اگر مسئله‌ای را ندانید، می‌توانید به آن مرجع‌ها و کتاب‌ها هم مراجعه کنید و مسئله را کاملاً حل کنید.

دکتر فقیه، در ادامهٔ سخنانش به بخش‌های مختلف کتاب پرداخت و آن‌ها را معرفی کرد. به گفتهٔ وی، اولین بحثی که خیلی حساب‌شده مطرح‌شده و دریچهٔ مباحث بعدی است، بحث زیبایی است؛ این‌که زیبایی چیست، چه کاری می‌کند با مخاطب. به گفتهٔ وی، در همهٔ این مباحث، شیوهٔ کار رهیاب طوری است که اول سعی می‌کند تعریف کند و پیشینهٔ آن را بگوید و بعد به مسائل بعدی بپردازد و نظر خودش را بگوید.

مبحث دومی‌ای که رهیاب در کتابش مطرح می‌کند، شناخت است و بحث‌های شناختی. در این مبحث، به مسائل مختلف مانند شناخت و چیستی و کارآیی آن، گونه‌ها و مراحل شناخت، رابطهٔ واقعیت با زندگی و آثار ادبی و… می‌پردازد.

به گفتهٔ دکتر فقیه، بحث دیگری که در کتاب مطرح شده، هنر است؛ این‌که هنر چیست و ارتباط آن با واقعیت، احساس، خودآگاه و ناخودآگاه و غیره چیست. رهیاب، از هنر که می‌گذرد، به ادبیات می‌پردازد. وی ادبیات را گسترده‌تر مطرح می‌کند و ارتباط آن را با زبان و واقعیت واکاوی می‌کند.

پس از هنر و ادبیات، دایرهٔ بحثش را تنگ می‌کند و به شعر می‌رسد. در این مبحث، به مقوله‌هایی می‌پردازد که شعر را ویژه می‌کند و جایگاه آن را برتری می‌بخشد؛ مانند واقعیت، موسیقی، تخیل، عاطفه، تصور و… بحث الهام، ادراک احساسی و نوآوری را نیز مطرح می‌کند.

به گفتۀ دکتر، آخرین بحثی را که رهیاب مطرح می‌کند، گفتمان است. در این بخش، به باورهایی می‌پردازد که در حوزهٔ شعر، ادبیات، هنر، زیبایی و شناخت هستند، مرور می‌کند «و توضیح می‌دهد که چه سایه و هیمنه‌ای از تعاریف می‌سازند.»

سخنران دیگر برنامه خانم مریم ظریف، دانشجوی دکتری ادبیات فارسی و عضو هیئت‌علمی دانشگاه هرات بود. وی دربارهٔ زیبایی‌های زبانی کتاب «شعر هنری زبانی زیبا» درنگ کرد و نکاتی را یادآور شد. به گفتۀ وی، این کتاب به هفت بخش مجزا تقسیم می‌شود که عبارت‌اند از: چیستی زیبایی، چیستی شناخت، چیستی هنر، چیستی ادبیات، چیستی شعر و گفتمان و…

الف. خانم ظریف اولین ویژگی زبان کتاب «شعر هنر زبانی زیبا» را شاعرانه بودن آن دانست. به گفتۀ وی، زمانی که استاد رهیاب دربارۀ شعر صحبت می‌کند، کلام خودش هم شاعرانه و بازی‌گوش می‌شود. از زبان ادبی استفاده می‌کند و حرف خودش را می‌زند. وی به نقل از رهیاب، یادآور شد که مؤلف خود نیز بدین مسئله واقف بوده است و اعتراف کرده است که وقتی پای شعر در میان می‌آید، شاعرانگی پیشه می‌کند و به صورت ناخودآگاه، زبانش شاعرانه و بازی‌گوش می‌شود. به گفتۀ مؤلف، این شعر است که شاعرانه‌نویسی را به دوش او می‌اندازد و خلاف فضایی که او در آن قلم می‌زند(پژوهش علمی)، گام می‌گذارد و شاعرانه می‌نویسد.

ب؛ خانم ظریف، در ادامۀ صحبتش افزود که زبان استاد رهیاب، در این کتاب زبان ساده و پیش پای‌افتاده نیست، بلکه زبانی است تصویری، آهنگین و فشرده. مؤلف از امکانات ادبی به وفور استفاده کرده و زبان تصویری خلق کرده است. به گفتۀ وی، هرچند گفته می‌شود که زبان پژوهش نباید تصویری و آهنگین باشد؛ اما استاد رهیاب، به گونه‌ای از ابزارهای ادبی استفاده کرده است که معنا به هیچ وجه فدای لفظ نمی‌شود. لفظ و معنا، به توازن هم آمده است که ما شاهد حشو و زواید نیستیم.

ج. نکتۀ دیگری که خانم ظریف بدان پرداخت، ترکیب‌های ادبی موجود در کتاب استاد رهیاب بود. به گفتۀ وی ما در این کتاب، با ترکیب‌های مختلف ادبی؛ مانند ترکیب‌های تشبیهی، ترکیب‌های استعاری، ترکیب‌های اقترانی و… روبه‌روییم. این ترکیب‌ها گاهی به گونه‌ای کنار هم چیده شده‌اند که بین‌شان تناسبی هم خلق شده است.

د. نکتۀ بعدی‌ای که خانم ظریف بدان پرداخت، وجود لهجه‌واژه‌ها در کتاب است. به گفتۀ او، استاد رهیاب در کتابش از واژگان لهجه‌ای که در افغانستان به کار می‌روند، به خصوص لهجۀ هرات، نیز استفادۀ بیشتری کرده است. همان‌طوری که خانم دکتر فقیه هم یادآور شد، این لهجه‌واژه‌ها زننده و آزاردهنده نیستند، بلکه قابل فهم‌اند. به باور وی، این کار می‌تواند به غنامندی زبان کمک کند.

هـ. نکتۀ دیگری که ظریف بدان پرداخت، استفاده از پسوندها و پیشوند‌های موجود در زبان فارسی بود که استاد رهیاب برای ساختن ترکیب‌ها و واژگان تازه استفاده کرده است. این ترکیب‌ها و واژگان، معمولاً در جاهای دیگر نیستند. استاد رهیاب، خودش آن‌ها آفریده است؛ مثلاً وی از پسوند «ایک» و «ی» اسم‌فعل‌ساز یاد کرد که پسوند ایک در واژۀ «تاریک» هنوز مانده است و پسوند «ی» اسم‌فعل‌ساز مانند آهنگینی به جای آهنگین بودن. استاد رهیاب از این پسوندها استفاده کرده است و با آن‌ها ترکیب‌های مانند هستی‌شناسیک، زبان‌شناسیک، آهنگینی، فشردگی و… را ساخته است.

به گفتۀ وی استاد رهیاب، همیشه به دانش‌جویانش توصیه می‌کرد که زبان را این‌گونه به کار برند؛ یعنی از داشته‌های قدیمی و جدید زبان فارسی و هم از واژگان واردشده از زبان‌های دیگر، به صورت برابر استفاده کنند. داشته‌های قدیمی زبان را هرگز از دایرۀ کاربرد بیرون نیندازند. از تمام امکانات قدیمی و جدید زبان باید استفاده کرد. به باور استاد رهیاب، وظیفۀ اهالی ادبیات پالایش زبان است.
ازاین‌رو، خودش هم در پژوهش‌هایش همیشه رعایت می‌کرد. چنان‌که در این‌جا نیز رعایت کرده است وی افزود: «استاد رهیاب، یک فارسی‌نویس زیبا‌نویس بود. استاد نوآور که در کاربرد ساخت‌ها نو پرجرأت بود.»

زنده‌یاد استاد محمدناصر هیاب، در سال ۱۳۳۳خ. در روستای برناباد ولسوالی غوریان ولایت هرات به دنیا آمد. دورۀ مکتب را در برناباد و بعد در شهر هرات به پایان برد. دورۀ لیسانس و ماستری‌اش را در دانشگاه کابل، در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی خواند. وی از زمانی که از دانشگاه فارغ شد تا آخرین لحظه‌های عمرش در بخش‌های مختلف آموزشی و اداری کار کرد.

استاد تربیه معلم هرات (۱۳۵۶)؛ استاد تربیه معلم سید جمالدین (۱۳۵۷)؛ استاد مکتب متوسطۀ محمدایوب خان در کابل (۱۳۵۸)؛ عضو اکادمی علوم افغانستان (۱۳۵۹ تا ۱۳۶۹)؛ مدیرمسئول مجلۀ خراسان؛ استاد دانشکدۀ ادبیات فارسی دانشگاه هرات، معاون علمی دانشگاه هرات، مشاور علمی دانشگه غالب و سرانجام رئیس دانشگاه غالب، از جمله کارهایی بودند که استاد رهیاب در طول سال‌های عمرش انجام داد.

از ایشان آثار فراوانی (کتاب و مقاله) منتشر شده‌اند. کتاب‌های‌شان عبارت‌اند از: سپیده‌دم داستان‌نویسی، گره به باد مزن، سبک و سبک‌شناسی، سامان‌گرایی در نوشتار دانشگاهی، شعر هنر زبانی زیبا، نقد ادبی (در سه جلد) و…

کتاب «شعر هنر زبانی زیبا» که در این برنامه نقد و بررسی شد؛ در سال ۱۴۰۱خ. در دو جلد و ۷۷۲ صفحۀ وزیری، با شمارگان ۵۵۰ نسخه، از سوی نشر آمو در تهران منتشر شد. این کتاب، در سال گذشته (۱۴۰۲) در هجدهمین دور «جشنوارۀ بین‌المللی شعر فجر» در بخشِ دربارۀ شعر این جشنواره، از بین ۲۸۹ کتاب، به مرحلۀ پنج بهترین رسید و نامزد برگزیدۀ کتاب سال شد؛ اما در این مرحله برگزیده نشد و یکی از پنج کتاب دیگر (خاقانی‌نامه) برگزیده شد.