ادبیات اسلایدر اندیشه فرهنگ و هنر

«فروش کتاب‌های ممنوعه، جریمه و زندان دارد»

محمدحسن شریعتی، مدیرمسئول انتشارات عرفان در کابل

گفت‌وگویی از عارف وفایی با محمدحسن شریعتی، مدیرمسئول انتشارات عرفان در کابل

آقای شریعتی خوشحالم که فرصت فراهم شد تا با شما در مورد بازار کتاب در کابل صحبت کنیم. انتشارات عرفان یکی از مراکز مهم فرهنگی در افغانستان است که در حوزه‌ی چاپ و نشر کتاب، کارهای ماندگاری انجام داده است. به عنوان نخستین سوال اندکی در مورد چه‌گونگی آغاز فعالیت انتشارات عرفان به ما بگویید؟

بنیان‌گذار و مدیر انتشارات عرفان، برادرم محمدابراهیم شریعتی است که فعلاً در ایران حضور دارد. او، حدود ۲۳ یا ۲۴ سال پیش، در ایران انتشارات عرفان را پایه‌گذاری کرده و در آن ‌جا فعالیت را شروع کرد. ما از ۱۳۸۲، در زمان دولت مؤقت، حدود ۱۰ الی ۱۲ عنوان کتاب را چاپ کردیم و به افغانستان آمدیم. از آن زمان تا اکنون، من مسئول انتشارات و کتاب‌فروشی عرفان در کابل استم و فعالیت داریم.

آقای شریعتی، در انتشارات و کتاب‌فروشی عرفان، کدام نوع کتاب‌ها را چاب و نشر می‌کنید؟

انتشارات عرفان، بیش‌تر کتاب‌های تاریخ و ادبیات افغانستان را چاپ و نشر کرده و چند عنوان نیز، در بخش سیاست چاپ شده است. کتاب‌هایی را که ما در ۱۹ سال از ایران وارد کردیم، تقریباً ۹۰ درصد آن‌ها کتاب‌های دانش‌گاهی؛ در بخش اقتصاد، علوم سیاسی، روابط بین‌الملل، حقوق، جامعه‌شناسی، فلسفه و ادبیات است. در بخش دینی نیز، کتاب داریم؛ ولی حقیقتاً زیاد نیست؛ چون بیش‌ترین مشتری ما در بخش کتاب‌های دانش‌گاهی بوده است.

آیا جز از ایران، از کشورهای دیگری هم کتاب وارد می‌کنید؟

نخیر! بیش‌ترین کتاب‌ها را از ایران وارد کرده‌ایم و چندین عنوان کتاب را که در اوایل چاپ کردیم نیز، در ایران چاپ شده است؛ زیرا زمانی که به چاپ کتاب شروع کردیم، در افغانستان چاپ‌خانه‌ی معیاری وجود نداشت. به همین لحاظ، ما به خاطر کیفیت و خوبی کاغذ، کتاب‌ها را در ایران چاپ کردیم که بیش‌تر آن کتاب‌های دانش‌گاهی بوده است. کتاب‌های واردشده نیز، یا نویسنده‌اش ایرانی بوده، یا هم نویسنده‌اش از کشور دیگری بوده و در ایران ترجمه شده است. این کتاب‌ها، شامل رشته‌های اقتصاد، حقوق، علوم سیاسی، روابط بین‌الملل و مدیریت است.

انتشارات عرفان در ایران کتاب‌ها را به صورت مستقل چاپ می‌کند، یا با هم‌کاری انتشارات‌ دیگری که در ایران فعالیت دارد؟

ما یک انتشارات مستقل استیم؛ پروانه و مجوز چاپ رسمی به عنوان یک ناشر بین‌المللی را در ایران داریم و نزدیک به بیست‌وچند سال می‌شود که همه‌ساله در نمایش‌گاه‌های ایران و تهران شرکت می‌کنیم. در سال جاری نیز، که کسی از افغانستان در نمایش‌گاه تهران نرفته، ما برای این که در آن ‌جا دفتر داریم، در نمایش‌گاه شرکت کردیم. در کل، همه‌ی کتاب‌هایی را که چاپ کردیم، زیر نظر خود ما بوده و هیچ ارتباطی با ناشران ایرانی نداشته است.

شما سالانه چه تعداد کتاب را چاپ و نشر می‌کنید؟

در اوایل با وجود مشکلات زیادی که داشتیم، حدود ۱۰ الی ۱۲ عنوان کتاب چاپ می‌کردیم. بعد از گذشت چند سال که وضعیت کمی بهتر شد، در حدود ۵۰ عنوان کتاب در سال هم چاپ می‌کردیم، که تیراژ هر کدام آن، در حدود هزار و دو هزار جلد بوده است. تا سه سال پیش که بازار فروش کتاب خوب بود، چاپ کتاب‌ها به همین شکل ادامه داشت؛ اما در چند سال اخیر که اوضاع به هم ریخته، دختران از آموزش و تحصیل منع شدند، مکتب‌ها و دانش‌گاه‌ها تعطیل شد، کتاب فروش ندارد. با این‌ حال نیز، در حدود ۲۰ عنوان کتاب جدید در ایران چاپ کردیم؛ اما هنوز به کابل انتقال نیافته است. از این میان، حدود ۱۰ الی ۱۲ عنوانش در بخش فلسفه، از جمله از علامه صلاح‌الدین سلجوقی، نویسنده‌ی معروف کشور است. کتاب‌های سلجوقی، کتاب‌های پرفروش است که یک تعدادش تجدید چاپ شده و یک عده‌ی دیگرش چاپ نو است. دو عنوان کتاب یا مجموعه‌ی شعری از استاد مظفری که یکی از شاعران نام‌دار کشور نیز چاپ شده است. این کتاب‌ها در نمایش‌گاه تهران به نمایش گذاشته شده و قرار است بعد از پایان نمایش‌گاه تهران، بخشی از آن‌ها به افغانستان وارد شود.

برای حالا، بازار فروش کتاب در کابل را چه گونه ارزیابی می‌کنید؟

حقیقتش، در حدود دو سالی که «امارت اسلامی» در افغانستان آمده، فروش کتاب به صفر رسیده است. دو سال است که من از کرایه‌ی دکان باقی استم. مشکلاتی را که ما فعلاً تجربه می‌کنیم، شاید هیچ کسی دیگر نداشته باشد. بیش‌ترین زیان‌ها را در این دو سال اخیر، ناشر، کتاب‌فروش، دانش‌گاه‌های خصوصی و مکتب‌های خصوصی دیده است. به کتاب‌فروشی‌ها اصلا کسی مراجعه نمی‌کند. در دوره‌ی جمهوریت، در روز اگر ۸۰ نفر بازدیدکننده داشتیم، ۴۰ نفرش حتما کتاب می‌خرید؛ ولی فعلا این ‌طور نیست. من در طول یک ماه، ۱۰ بازدیدکننده نداشتم که فقط بیایند و احوال بگیرند و کتاب‌ها را ببینند، خرید کتاب که باشد سر جایش. اکنون که با شما صحبت می‌کنم، ساعت نزدیک ۱۱:۰۰ قبل از ظهر است و از صبح تا حالا، یک مشتری برای خریدن کتاب نیامده است؛ کسی نمی‌آید، ما فقط از مجبوری دروازه‌ی نمایش‌گاه را باز می‌کنیم و روزها منتظر می‌نشینیم؛ ولی مشتری نمی‌آید. مردم بی‌انگیزه شده، مشکلات اقتصادی دارند، دختران به دانش‌گاه نمی‌روند، مکتب‌ها هم بسته است. حدود دو الی سه سال پیش، اوضاع ناشران و کتا‌ب‌فروشی‌ها خوب بود. همه علاقه داشتند و در حدود ۷۰ درصد مشتری‌های عرفان، حداقل معاش بیست هزار و حداکثر تا ۱۵۰ هزار افغانی معاش داشتند. این ۷۰ درصد، در ماه حداقل ده جلد کتاب از ما می‌خریدند؛ غیر از کتاب‌های درسی، در بخش‌های تاریخ، شعر و داستان کتاب برای مطالعه‌ی آزاد می‌خریدند. متأسفانه در این دو سال اخیر که اوضاع به هم ریخته، نه تنها ما، بل که همه کتاب‌فروشی‌های کابل، همین وضعیت را دارند و از کرایه‌ی دکان تا مصارف دیگر، همه باقی استند. قبلاً من در این جا چهار نفر کارمند داشتم؛ اما اکنون خودم تنها هستم و یک‌ سال‌ونیمی می‌شود که کارمند ندارم.

انتشارات عرفان در کابل

انتشارات عرفان سالانه در چند نمایش‌گاه کتاب اشتراک می‌کند؟

در داخل افغانستان، در همه نمایش‌گاه‌های کابل شرکت می‌کردیم؛ مثلاً در سال‌های قبل، در سال نو وقتی دانش‌گاه‌ها و مکتب‌ها باز می‌شد، ما حداقل بعد از دو ماه یک نمایش‌گاه در دانش‌گاه‌ها و لیسه‌ها داشتیم. نمایش‌گاه‌های بین‌المللی را ایجاد می‌کردیم که حتا از ایران نیز، در آن شرکت می‌کردند. در دو سال اخیر، تنها در یک نمایش‌گاه که از طرف دانش‌گاه کابل، وزارت اطلاعات‌وفرهنگ و انتشارات بیهقی در دانش‌گاه کابل برای هفت روز برگزار شده بود، اشتراک کردیم؛ ولی متأسفانه در هفت روز، همه ناشران و کتاب‌فروشان، شاید هفت هزار افغانی کتاب نفروخته باشند. بازدیدکننده از جمله دانش‌جویان را داشت، می‌آمدند کتاب‌ها را می‌دیدند؛ اما کسی کتاب نمی‌خرید. همه بی‌انگیزه شده، شاید اقتصاد هم نداشته باشند. این نمایش‌گاه هفت‌روزه، هیچ ثمره‌ای نداشت و بعد از آن، در هیچ نمایش‌گاه کتاب اشتراک نکردیم.

باتوجه به توصیفی که شما از وضعیت فروش کتاب کردید، این حالت برای شما شاید خیلی سخت باشد. شما چه گونه اجاره‌ی دکان، مالیات و از همه مهم‌تر مصارف خانواده‌ی خود را تأمین می‌کنید؟

اگر دوستانه و حقیقت را برایت بگویم، ۲۱۳ هزار افغانی از کرایه‌ی دکان تا نوروز همین سال باقی استم. همین یک ساعت قبل، منشی ساختمان برایم گفت که «هر قسم می‌شود، پول را برایم آماده کن که من‌ هم مالیات می‌دهم و ضرورت دارم.» حالا من کرایه‌ی دکان را ندارم که هیچ، در مصارف خانه درمانده‌ام. در یکی-دو سال اخیر، اگر یک ‌جلد، دو جلد کتاب فروخته‌ام، آن را خرچ خانه کردم. تا حالا آمدیم و امیدوار بودیم که شاید اوضاع خوب شود، متأسفانه هنوز که هیچ امیدواری وجود ندارد. من در گرو این همه کتاب ماندم. تقریباً پنج برابر این‌ جا ما کتاب در گدام خود داریم. حالا نه این را جمع می‌توانیم و نه بسته. بلاتکلیف ماندم که چه طور کنم!

به طور کلی چه قدر سرمایه را شما برای کتاب هزینه کردید؟

ما تنها در کابل، ۴۰۰ هزار دالر را صرف خرید کتاب از ایران کردیم که فعلاً در این جا موجود است. بیش از ۷۰۰ هزار جلد کتاب در کابل داریم. این کتاب‌ها را زیاد هم نه، اگر جلد یک دالر حساب کنیم، چه قدر می‌شود. ما در سال، حداقل یک ‌هزار کارتن کتاب از ایران وارد می‌کردیم. این تعداد جدا از کتاب‌هایی است که خود ما چاپ می‌کردیم. اکنون ۲۱ ماه می‌شود که ما نه از ایران کتاب وارد کردیم و نه توانستیم پولی به آن‌ها بفرستم.

به نظر شما حکومت طالبان چه اقدام‌ها و سیاست‌هایی را در پیش بگیرد تا وضعیت ناشران و کتاب‌فروشی‌ها، به حالت عادی برگردد؟

من فکر می‌کنم اگر «امارت اسلامی»، دانش‌گاه‌ها را باز کند، به دختران اجازه‌ی آموزش را بدهند، مکتب‌ها باز شوند، شاید به زودی وضعیت به حالت عادی برگردد. فعلاً نه تنها فروش کتاب به کساد مواجه شده، بل که همه کارها وضعیت مناسبی ندارد. اگر این‌ها اعتماد مردم را جلب کنند، زمینه‌ی کار را برای مردم فراهم سازند، دانش‌گاه‌ها و مکتب‌ها را برای دختران حتا با همان شرایط و حجاب خود شان باز کنند، مطمئنم که در وضعیت نشر و فروش کتاب، تغییر می‌آید و مردم به خواندن کتاب علاقه پیدا می‌کنند. اگر شرایط به همین صورت که حالا است، ادامه پیدا کند، همه نسبت به کتاب‌خوانی بی‌انگیزه و بی‌علاقه می‌شوند. آن‌هایی که ۲۰ سال درس خوانده ‌اند، شب‌وروز کتاب مطالعه کرده‌ اند، مدرک و سند دارند، می‌گویند که «حالا بی‌کار هستم». این مسائل باعث می‌شود که مردم نسبت به مطالعه و آموزش، بی‌انگیزه و ناامید شوند.

آیا حکومت طالبان در مورد نشر و فروش کتاب‌ها، به ناشران و کتاب‌فروشان دستوری داده است که مثلاً کدام نوع کتاب‌ها را بفروشید و فروش کدام کتاب‌ها ممنوع است؟

شماری از مسئولان «امارت اسلامی»، در چند جلسه‌ای که با ما داشتند، دستور مشخصی در این ارتباط نداده‌اند؛ به استثنای چند موردی را که استخبارات طالبان برای ما تذکر داده که آن‌ها… را نفروشیم. آن‌ها، گفته ‌اند که کتاب‌های مشکوک، کتاب‌هایی که مخالف«امارت اسلامی»، مخالف شریعت و مخالف اقوام باشد را نفروشید. بعد ما از آن‌ها درخواست کردیم که برای ما یک فهرست تهیه کنید و بگویید که کدام کتاب‌ها، از فلان نویسنده را دیگر نفروشید که متأسفانه این فهرست را تا اکنون برای ما نداده‌اند. با این حال، تا جایی که من شنیدم، کتاب‌های عبدالکریم سروش را ممنوع کردند، کتاب‌های «انسان خردمند» و «انسان خداگونه»، نوشته‌ی یووال نوح هراری و چند کتاب دیگر که نام‌های شان دقیق در یادم نیست و چاپ خود افغانستان بوده، آن‌ها را ممنوع کرده است. این کتاب‌ها را گفته‌ اند که جمع کنید و نفروشید. در جلسه‌هایی که ما را خواسته بودند، برای ما گفته شد که «تعهد بدهید که کتاب‌هایی که مشکوک و مخالف خواسته‌های ما باشد را نمی‌فروشید. بعد از تعهد، اگر استخبارات ما کتاب‌های ممنوعه را در دکان‌های شما پیدا کند، باز آن وقت هم جریمه دارد و هم زندان.»

انتشارات عرفان از این پیش، مکان جداگانه‌ای را برای مطالعه اختصاص داده بود و دانش‌جویان برای مطالعه و رفع نیازهای تحصیلی خود، به آن مراجعه می‌کردند، آیا شما این خدمات را اکنون نیز دارید؟

بله! ما یک کتاب‌خانه‌‌‌ای به نام «الیت عرفان» داشتیم که در آن ‌جا به دانش‌جویان کارت عضویت می‌دادیم و آن‌ها در بدل پرداخت ماهانه‌ی ۲۵۰ افغانی، از امکانات کتاب‌خانه استفاده می‌کردند. این کتاب‌خانه از ۰۷:۰۰ صبح الی ۰۸:۰۰ شام به روی دانش‌جویان باز بود. در آن جا، میز، چوکی، فرش و تمام امکانات برای مطالعه فراهم بود و دانش‌جویان از آن استفاده می‌کردند؛ اما پس از تحولات جدید، تعداد مطالعه‌کنندگان کاهش یافت و دیگر کسی نمی‌آمد که از کتاب‌خانه استفاده کند. بعد از یک ماه و دو ماه وقتی دیدیم که دیگر هیچ کسی نمی‌آید، آن ‌جا را بستیم.