ادبیات اسلایدر اندیشه فرهنگ و هنر

«۲۰میلیون افغانی روی کتاب هزینه کردیم؛ به پنج میلیون افغانی خریدار نیست»

گفت‌وگویی از عارف وفایی با ناصر مقصودی، بنیان‌گذار و مدیرمسئول انتشارات مقصودی

آقای مقصودی! لطفاً به ما بگویید که چه زمانی به ایجاد کتاب‌فروشی و نشر کتاب اقدام کردید و چه هدفی را در آن دنبال می‌کردید؟

من از اوایل ۱۳۸۲، کار را از فروش کتاب و قرطاسیه شروع کردم. از سال‌های ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۷، ما کتاب‌های خود را از ایران وارد می‌کردیم. بعد من فکر کردم که واردکردن کتاب از خارج هم سرمایه‌ی بیش‌تر لازم دارد و هم گران تمام می‌شود. هرازگاهی این مسئله که در افغانستان تا هنوز نه تولید متن صورت گرفته و نه تولید اندیشه، مرا رنج می‌داد. نشر و پخش کتاب در افغانستان، بسیار حقیر و فقیر مانده بود. از این ‌رو، ما از ۱۳۸۸ با ایجاد روابط با استادان در صدد نشر و چاپ کتاب‌های دانش‌گاه‌ها شدیم. در آن زمان، ما به مدت چهار سال یعنی تا ۱۳۹۲ را به صورت غیررسمی یعنی بدون داشتن جواز رسمی از سوی وزارت اطلاعات‌وفرهنگ، به نشر کتاب می‌پرداختیم. بعد در ۱۳۹۲، از وزارت اطلاعات‌وفرهنگ جواز نشر کتاب را اخذ کردیم و از آن زمان به بعد، با برنامه و انگیزه‌ی قوی‌تر به نشر و پخش کتاب در کشور ادامه دادیم. در ابتدای این کار، من هدف و انگیزه‌ی مالی نداشتم؛ بل که تلاشم این بود تا در بخش توسعه‌ی فرهنگی و انتشار تاریخ کشور و آثار نویسندگان، نقش داشته باشم. هر چند بدون سرمایه و افزایش منابع پولی، توسعه‌ی یک کار دشوار است، با این وجود هرگز هدف پول‌دارشدن از طریق نشر و فروش کتاب را نداشتم. هدف داشتم که بتوانم چرخه‌ی نشر و پخش کتاب را در حرکت نگه دارم و گسترش دهم. از ۱۳۹۲ تا اکنون، ما حدود ۲۷۰ عنوان کتاب را در بخش‌ تاریخ، حقوق، فلسفه، جامعه‌شناسی، ادبیات و شعر به نشر رساندیم. هر چند ما در بخش‌های مختلف کتاب نشر کردیم، اما حوزه‌ی تخصصی ما در بخش حقوق بوده است؛ حتا کتاب‌هایی را که ما وارد کردیم، بیش‌تر کتاب‌های حقوقی بوده است. بیش‌تر مراجعین ما نیز، دانش‌‌آموخته‌های رشته‌ی حقوق و علاقه‌مندان این رشته است.

متأسفانه با فراگیری ویروس کرونا در ۱۳۹۹، ناشران افغانستان صدمه و زیان شدیدی را متحمل شدند که نزدیک به دو سال، درس‌ها گاهی تعطیل شد و گاهی از طریق انترنت و پاورپاینت ادامه می‌یافت. در این زمان، کسی برای خرید کتاب به کتاب‌فروشی‌ها مراجعه نمی‌کرد و از این بابت، خسارت‌‌های زیادی به ناشران و کتاب‌فروشان وارد شد. بعد با سقوط نظام جمهوری و آمدن «امارت اسلامی» در اسد ۱۴۰۰، در نخست فرار مغزها از کشور شروع شد و استادان و نویسندگان زیادی، افغانستان را ترک کردند؛ دوم این که به دلیل تحول سیاسی در کشور، دانش‌گاه‌ها به ویژه دانش‌گاه‌های خصوصی بیش‌تر از ۵۰ درصد دانش‌جویان خود را از دست دادند. این ۵۰ درصد شامل دانش‌جویانی که ترک تحصیل کردند، دانش‌جویانی که به خارج مهاجرت کردند و دانش‌جویانی که به دلیل مشکلات اقتصادی، نتوانستند به تحصیل خود ادامه دهند، می‌شود. در نهایت، وضع محدودیت برای آموزش دختران، آخرین ضربه‌ای بود که کار ناشران و کتاب‌فروشان را به کلی فلج کرد و امروزه، نشرات و فروش کتاب کاملاً با سقوط مواجه شده است.

در مورد وضعیت فروش کتاب و این که کاهش فروش کتاب از چه زمانی شروع شد، به ما بگویید؟

هرچند در افغانستان، سرانه‌ی مطالعه به صورت عموم خیلی پایین است و فرهنگ مطالعه، هنوز در بین مردم شکل نگرفته، مشتریان کتاب نیز کم است؛ اما همه‌گیری ویروس کرونا که دو سال دامن‌گیر جهان و افغانستان شد، ضربه‌ی شدیدی را بر نشر و فروش کتاب وارد کرد. در نهایت، فروپاشی دولت و آمدن «امارت اسلامی» در کشور که به دنبال آن، مکتب‌ها و دانش‌گاه‌ها تعطیل شد، دختران از آموزش منع شدند و هم‌چنین به دلیل فروپاشی نظام اقتصادی و گسترش فقر و بی‌کاری در جامعه، فشار مضاعف بر کتاب‌فروشی‌ها وارد آمد و خریدوفروش کتاب، به کلی به صفر رسید. فروپاشی نظام و گسترش بی‌کاری در میان جوانان تحصیل‌کرده، انگیزه‌ی مطالعه‌ی دانش‌جویان و دانش‌آموزان را از بین برده است. عده‌ی زیادی از دانش‌آموزان و دانش‌جویان که برای فروش کتاب مراجعه می‌کنند، از وضعیت کنونی ابراز ناامیدی می‌کنند. آن‌ها استدلال می‌کنند که دولت اصلاً به تحصیل‌‌کرده‌ها و کسانی که از سطوح بالای تحصیلی فارغ شده‌ اند، توجهی ندارد. آن‌ها معتقدند که در نظام فعلی، دانش‌جویان پس از تلاش‌های شبانه‌روزی و هزینه‌هایی که خرج تحصیل ‌شان می‌کنند، پس از فراغت پاداش متناسب به زحمت و تلاش خود را به دست نمی‌آورند. در حکومت فعلی، بیش‌تر کارمندان دولت از وزیران گرفته تا یک گارد دهن دروازه را افراد بی‌سواد و جنگ‌جو تشکیل می‌دهند و در این سیستم، دیگر جایی برای تحصیل‌کرده و اهل مطالعه باقی نمی‌ماند. علاوه بر این، نبود آرامش و نبود پول، عامل دیگری است که توان خرید مردم و دانش‌جویان را کاهش داده است. مردم از نظر روحی آرامش و از نظر مادی، پول ندارند. بیش‌تر مردم درگیر پیداکردن نان و سیرکردن شکم خود استند و در شرایط فعلی، کتاب اصلا در لیست نیازهای روزانه و حتا سالانه‌ی آن‌ها نیست.

در مورد مقدار سرمایه‌ای که شما برای کتاب هزینه کردید، بگویید و این که اکنون چه قدر سرمایه‌ی شما در گرو کتاب مانده است؟

به طور کلی، سرمایه‌ای که ما روی کتاب هزینه کردیم، بیش‌تر از ۲۰ میلیون افغانی است؛ ولی امروز به دلیل سقوط بازار کتاب، این بیست‌ میلیون افغانی ما را کسی به پنج میلیون افغانی خریدار نیست. در این‌ جا ما نزدیک به ۱۰۰ هزار جلد کتاب داریم که در بخش‌های مختلف از جمله در رشته‌های حقوق، جامعه‌شناسی، فلسفه، تاریخ، ادبیات شامل رمان، داستان و زبان انگلیسی می‌شود.

اگر مراجعه‌ی مشتریان کتاب در انتشارات خود را با آمار توضیح بدهید، در شرایط فعلی آن را چه گونه توصیف می‌کنید؟

هر چند به صورت دقیق، ما آماری در مورد مشتریان کتاب نداریم؛ اما برای تان گفته می‌توانیم که وضعیت فروش کتاب، حالا بیش از اندازه خراب است. در طول دو سال اخیر که ما در این ‌جا استیم و دروازه‌ی کتاب‌فروشی را باز گذاشتیم، از مجبوری بوده و به نحوی گروگان کتاب ماندیم و اگر راهی داشتیم که کتاب‌فروشی را جمع کنیم، ما خیلی وقت پیش این کار را می‌کردیم. اگر من بخواهم آماری برای شما ارائه کنم، اکنون این آمار به صفر رسیده است. این آمار خیلی تکان‌دهنده و مأیوس‌کننده است. بیش‌تر از یک سال‌ونیم می‌شود که ما از کرایه‌ی دکان باقی استیم.

در مورد انتخاب مارکت ملی به عنوان مرکز خریدوفروش کتاب‌های دانش‌گاهی در کابل و این که قبلاً در این جا، چه تعداد ناشر و کتاب‌فروشی فعالیت داشتند و اکنون چه تعداد باقی‌مانده است، اندکی توضیح بدهید؟

تقریباً ده سال قبل ما به هم‌کاری تعدادی از ناشران و کتاب‌فروشان، در مارکت ملی واقع در پل سرخ کابل، فعالیت را آغاز کردیم. در آن زمان، از هشت طبقه‌ی مارکت ملی، دو طبقه‌ی آن به نشر و پخش کتاب اختصاص داشت. من یکی از بنیان‌گذاران این مرکز تحت عنوان «مجتمع کتابستان» مارکت ملی بودم و هدف از ایجاد این مجتمع، سرمایه‌گذاری روی نشر و پخش کتاب و ایجاد یک مرکز فرهنگی بود. ما می‌خواستیم این‌ جا را به مکانی مانند میدان انقلاب در ایران که یک مرکز مهم کتاب است، تبدیل کنیم؛ این جا را به جایی تبدیل کنیم که همه انواع کتاب‌ها را داشته باشد و بتواند همه نیازهای کشور را از نظر کتاب تأمین کند. در ابتدا، هشت ناشر و کتاب‌فروش، کار را آغاز کردیم. بعد به دلیل تشویق و تبلیغاتی که ما برای ناشران کردیم و به دلیل موقعیت خوب که نزدیک به دانش‌گاه کابل، دانش‌گاه ابن سینا و دانش‌گاهای دیگر واقع شده بود، مجتمع کتابستان مارکت ملی، به یک مرکز مهم کتاب در کابل تبدیل شد. در سال‌های ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶، در این‌ جا در حدود ۲۳ ناشر کتاب به نشر و فروش کتاب مشغول بود و دو طبقه‌ی مارکت کاملاً به فروش و پخش کتاب اختصاص یافته بود. بعد از سقوط نظام جمهوری و روی‌کارآمدن «امارت اسلامی»، اکثریت کتاب‌فروشان این مرکز با توجه به زیان‌هایی که در اثر تعطیلات مربوط به فراگیری ویروس کرونا و بعد تغییر نظام دیدند، تغییر شغل داده ‌اند. تعدادی از ناشران، کتاب‌های خود را جمع کردند و تعدادی به خارج رفتند؛ حتا یک ناشر، تمام کتاب‌های خود را رها کرد و از طریق راه قاچاق، به ایران رفت و حالا در آن ‌جا کار بنایی می‌کند. از ۲۳ ناشر و کتاب‌فروش، فعلاً پنج ناشر و کتاب‌فروش در مارکت ملی باقی مانده است که همه‌ی این پنج ناشر، از یک سال‌ونیم کرایه‌ی خود باقی استند؛ یعنی به نحوی ما اکنون در گرو همین کرایه و کتاب‌ها مانده‌ایم و اگر راه برون‌رفتی پیدا شود، ما هم این‌ جا را بسته خواهیم کرد.