موسیقی افغانستان، در فرهنگ، تاریخ و زبان اقوام مختلف این سرزمین ریشههای عمیقی دارد. به عبارت دیگر، موسیقی افغانستان با توجه به تنوع فرهنگی، زبان و قومهای متنوع، سازها، ابزارهای نوازندگی، سبکها و شیوههای مختلفی را نیز در خود جا داده است. آهنگهای این کشور با ترانههای محلی و غزلهای شاعران فارسی و پشتو، خوانده میشود. موسیقی افغانستان هرچند سبک و شیوهی خاص خود را دارد، با این حال در دورههای اخیر از موسیقی کشورهای منطقه به ویژه موسیقی هند و سبکهای غربی نیز تأثیر پذیرفته است.
از نظر تاریخی، موسیقی افغانستان تا اواخر قرن سیزدهم شمسی به دلیل حضور قدرتهای استعماری و کشمکشها و ناآرامیهای ناشی از آن از یک سو و گسترش ایدیولوژی بنیادگرایانهی اسلامی و بسته از سوی دیگر، از جایگاه قابل توجهی برخوردار نبوده است. پس از ۱۳۵۰ و همزمان با شکلگیری گروهای مختلف موسیقی، کورسهای موسیقی و ایجاد دانشکدهی هنرهای زیبا در دانشگاه کابل و آموزش هنرجویان، موسیقی کمکم در جامعهی ترویج یافت و مقبولیت عمومی پیدا کرد.
در دو دههی پسین که شهروندان به حقوق مدنی و آزادیهای اساسی شان، دسترسی یافتند، هنر به ویژه موسیقی در کشور رشد چشمگیری کرد. رادیو و تلویزیون ملی، انستیتیوت ملی موسیقی و دانشکدههای هنر، سهم مهمی در تولید آهنگهای ملی و رشد موسیقی افغانستان داشت. افزون بر این که دولت به هنر و موسیقی توجه ویژهای داشت و هنرمندان را مورد تشویق قرار میداد، ایجاد شمار زیادی از تلویزیونها و رادیوهای خصوصی در کشور، تولید موسیقی در افغانستان را دگرگون کرد.
تلویزیونها و رادیوها، بخشهای مختلفی از نشرات خود را به موسیقی اختصاص داده بودند. بعضی از تلویزیونها مانند تلویزیون طلوع، سالانه جشنوارهها و رقابتهای موسیقی باشکوهی را زیر نام «ستاره افغان» و «ابرستاره» در کشور راهاندازی میکرد که بعد از شناسایی استعدادهای موسیقی از میان جوانان و علاقهمندان موسیقی، زمینهی رشد، هنرنمایی و آوازخوانی را در سطح ملی برای آنها فراهم کرده و در نهایت جوایز معتبری را برای برندگان توزیع میکرد. جشنوارهی ستاره افغان، استعدادهای زیادی را در عرصهی موسیقی برای علاقهمندان موسیقی در افغانستان معرفی و هنرمندان زیادی را به جامعه تقدیم کرد. تلویزیون طلوع، در بیست سال گذشته در واقع نقش بسیار مهمی را در تولید هنر و هنرمند به ویژه در عرصهی موسیقی ایفا کرده است.
هرچند رادیو تلویزیون ملی و تلویزیون طلوع، نقشی مهمی را در تولید هنر و رشد موسیقی در سطح ملی ایفا میکردند، تعداد زیادی از رادیو و تلویزیونهای خصوصی دیگر که در واقع از یک بخش فرهنگ گستردهی افغانستان نمایندگی میکردند، در تولید موسیقی محلی و معرفی هنرمندان محلی سهم به سزایی داشتند. این رسانهها برنامههای ویژهای را برای موسیقی محلی و معرفی هنرمندان محلی اختصاص داده بودند و برای رشد موسیقی محلی ،کارهای فوقالعاده ارزندهای را انجام دادند.
هر چند موسیقی افغانستان، تازه در مسیر پیشرفت در حرکت بود و مخاطبان خود را در داخل و بیرون از کشور پیدا میکرد؛ اما بازگشت طالبان به قدرت، به عنوان دیواری در مسیر پیشرفت و توسعهی موسیقی افغانستان قرار گرفت. با رویکارآمدن طالبان، جوانههای در حال رشد موسیقی کشور از فراز بازماند و موسیقی افغانستان، یک دورهی فرود سریع و در نهایت فراموشی را تجربه کرد. طالبان موسیقی را در کشور ممنوع اعلام و تأکید کردند که زیر پرچم این گروه، فعالیتهای هنری به ویژه موسیقی جایی ندارد. به همین دلیل، همه گروههای موسیقی، مراکز آموزشی موسیقی و همچنین کارگاههای ساخت آلات موسیقی تعطیل شدند و روند کشتار، شکنجه و تحقیر هنرمندان و سوزاندن آلات موسیقی آغاز شد.
اولین هنرمند که همزمان با تسلط مجدد طالبان بر افغانستان، توسط این گروه قربانی شد، نظرمحمد خاشه بود. خاشه در ۳۱ سرطان ۱۴۰۰، در یکی از روستاهای کندهار نخست توسط نیروهای طالبان دستگیر و پس از توهین و تحقیر تیرباران شد. پس از خاشه، عبدالله فواد اندرابی، خوانندهی محلی در بغلان، در هفتم سنبلهی ۱۴۰۰، توسط نیروهای طالبان از خانهاش در روستای کیشنآباد ولسوالی اندراب، بیرون برده شده و بعد به قتل رسید.
طالبان در حوت ۱۴۰۰، دو نوازندهی محلی در کنر را به جرم نواختن موسیقی دستگیر کرده و پس از آزارواذیت، تحقیر کردند. نیروهای طالبان، ابزارهای موسیقی را به گردن این نوازندگان آویزان کرده و سپس در جادههای عمومی آنها را گرداندند. فردین عسکری، مسئول شبکهی هنرمندان موسیقی افغانستان، در واکنش به رفتار نیروهای طالبان با هنرمندان در صفحهی تویترش گفت: «در بعضی موارد همکاران ما لتوکوب و برخوردهای ناشایسته با آنها صورت گرفته است. در بعضی موارد با آنها طوری برخورد شده که حتا با اسیران جنگی هم برخورد نمیشود.»
موسا شاهین، یکی دیگر از آوازخوانهای محلی که در زمستان ۱۴۰۱، توسط نیروهای طالبان در شهر کابل دستگیر شده بود، پس از سه ماه شکنجه در ۲۸ حمل ۱۴۰۲، به قید ضمانت آزاد شد. عبدالوهاب عاصم، برادر این آوازخوان، در گفتوگو با صدای امریکا، گفته است که برادرش «در طول سه ماه که در زندان بوده به انواع و اقسام شکنجه شده و هنوز هم آثار شکنجه در بدنش وجود دارد. طالبان در آخرین روزی که او را آزاد میکردند، برایش هشدار دادند که نباید در رسانهها صحبت کرده و از امارت شکایت بکند.» کشتار، شکنجه و زندانیکردن هنرمندان توسط طالبان، فضای وحشت و ترس را برای هنرمندان کشور به وجود آورد و باعث شد تا بیشتر آنها کشور را ترک کنند. غلامسخی رسولی با ۴۷ سال کار در عرصهی هنر و موسیقی، یکی از این هنرمندان است که پس از بازگشت طالبان، به ایران مهاجرت کرده است. رسولی افزون بر این که تنبور، دوتار و سیتار مینوازد، چهار سال با انستیتیوت ملی موسیقی افغانستان و رادیو و تلویزیون ملی افغانستان همکاری کرده و دو سال در دانشگاه کابل موسیقی تدریس کرده است. رسولی که در دور اول حکومت طالبان توسط این گروه به شدت تحقیر، شکنجه و سوزانده شده بود، با تسلط دوبارهی این گروه به ایران مهاجرت کرد. او در گفتوگویی با رسانهی خبری ایلنا در ایران، گفته است: «به دلیل شرایط بدی که دامنگیر افغانستان شد، مجبور به ترک خاک مان شدیم.» رسولی در گفتوگو با این رسانه ایرانی، در مورد اسارت خود توسط طالبان چنین میگوید: «سال ۱۳۷۵ بود که مرا اسیر کردند و مورد شکنجه و آزار و ضربوشتم قرار دادند. آنها مرا سوزاندند و کارهایی کردند که مرگ را به چشم دیدم. با قدرتیافتن دوبارهی طالبان در ماههای گذشته، این نگرانی وجود داشت که ما را از بین ببرند و به همین دلیل مجبور شدیم به ایران بیاییم.»
میلاد ظفریان، یکی دیگر از ربابنوزان که پس از تسلط طالبان بر افغانستان به دلیل نگرانیهای امنیتی به پاکستان مهاجرت کرده، به جادهی ابریشم، میگوید که در مهاجرت با مشکلات زیادی مواجه است و نمیتواند اهداف هنری و آموزش موسیقی را در مهاجرت به طور منظم دنبال کند. او، میگوید که میخواهد هنرمند شود و روزی در کنسرتهای بزرگ اشتراک و آهنگ اجرا کند، اما به دلیل قوانین سختگیرانهای که پاکستان برای مهاجران دارد، نمیتواند در آموزشگاههای موسیقی نامنویسی کند.
محبوبه حیدری، یکی دیگر از هنرمندان است که پس از فروپاشی جمهوری ناچار شده به ایران مهاجرت کند. او که از دانشگاه کابل مدرک کارشناسی هنرپیشگی دارد، آوازخوان، دمبورهنواز و خالق بیش از ۵۰ اثر هنری است. او در زمان جمهوری، در برنامههای مختلف از جمله تلویزیون ملی افغانستان، جشنوارهی دمبوره در بامیان، روز زن، ستاره افغان و دهها برنامهی دیگر آهنگهای هزارگی را اجرا کرده است. خانم حیدری، به هفتهنامه جادهی ابریشم، میگوید که با تسلط طالبان، «همه چیزهایی را که به دست آورده بودم، از دست دادم.» او میگوید که تا زمان بیرونشدن از افغانستان، از ترس بازداشتشدن توسط طالبان، به صورت پنهانی زندگی میکرده است. خانم حیدری میگوید: «برایم خبر رسیده بود که نامم در فهرست جمعی دختران فعال قرار دارد و زیر تعقیب استم؛ به این دلیل، ترس تمام وجودم را در بر گرفته بود؛ شبها در خواب کابوس میدیدم و میترسیدم که مبادا خانوادهام، مخصوصاً شوهرم به خاطر من صدمه ببیند.» خانم حیدی میافزاید مع به خاطر دستآوردهای هنری و به ویژه آهنگهایی که پیامهای روشنگری داشت، از طالبان میترسیده است. او، میگوید: «با مهاجرت از افغانستان از ترس بازداشتشدن و آزارواذیت طالبان رهایی یافتم؛ اما در ایران با مشکلات و چالشهای جدیدی که همه پناهندگان با آن روبهرو اند، مواجه شدم.»
نیروهای طالبان برای خاموشکردن همیشگی صدای موسیقی در افغانستان، افزون بر زندانیکردن و شکنجهی هنرمندان، در جهت جمعآوری ابزارهای موسیقی نیز تلاشهای زیادی انجام داده اند. مسئولان محلی طالبان در هرات، آلات و ابزارهای موسیقی را از نقاط مختلف این شهر جمعآوری کرده و در هشت سرطان ۱۴۰۲ آن را به آتش کشیدند. به گزارش اسپوتنیک، عزیزالرحمان مهاجر، رییس امربهمعروف طالبان در هرات، آلات موسیقی را آلات «فسق و فساد» خوانده و گفته که استفاده از ابزارهای موسیقی «شرعاً گناه است.» این مقام طالبان، هشدار داده که با کسانی که آلات موسیقی را به فروش میرسانند نیز، برخورد خواهد شد. طالبان در ولایتهای دیگر افغانستان به ویژه در کابل نیز، ابزارهای موسیقی را از مراکز آموزشی موسیقی، کارگاههای ساخت ابزار موسیقی، فروشگاههای ابزارهای موسیقی و حتا از درون خانهها جمعآوری و حریق کرده اند.
وزارت امربهمعروف و نهیازمنکر طالبان، در ۲۱ جوزای ۱۴۰۲، با نشر خبرنامهای گفته بود که مسئولان این وزارت در نشستی با مسئولان سالنهای عروسی در شهر کابل، از آنها خواسته اند که از پخش موسیقی در محفلهای عروسی خودداری کنند. طالبان همچنین به تلویزیونها، رادیوها، هتلها، دکانها و حتا رانندههای موترهای شهری، دستور داده اند که در این مکانها از پخشکردن موسیقی خودداری کنند. رسانههای خصوصی، پس از حاکمیت طالبان، هرچند با وجود مشکلات اقتصادی، به نشرات خود ادامه داده اند، اما با محدودیتهای زیادی از جمله ممنوعیت هنرنمایی زنان و نشر موسیقی مواجه شده اند.
در حاکمیت طالبان، رسانههای خصوصی آزادی و استقلالیت خود در طراحی و پخش برنامهها را از دست داده است.
شبکهی تحلیلگران افغانستان در گزارشی زیر نام «قلبهای دور از موسیقی: مسیرهای موسیقیدانان افغان به سوی تبعید»، وضعیت هنر و هنرمندان در حاکمیت طالبان را تکاندهنده توصیف کرده است. این شبکه، گزارش داده که پس از بهقدرترسیدن طالبان در آگست ۲۰۲۱، دیگر جایی برای موسیقیدانان در افغانستان باقی نماند و همهی آنها درآمدهای خود را از دست داده اند. در این دوره، بسیاری از هنرمندان کشور را ترک کرده اند و آنانی که در کشور مانده اند نیز، در تلاش ترک آن استند. شبکهی تحلیلگران افغانستان، گفته؛ سازمانهایی که هنرمندان را حمایت اقتصادی میکرد و برای تسهیل جابهجایی موسیقیدانان فعالیت میکرد، در جمعآوری بودجه و کمکهای بینالمللی به مشکل خورده اند. این شبکه میگوید که طالبان در دو سال گذشته، موسیقی را به طور کلی از صفحهی زندگی مردم افغانستان ناپدید و صدای آن را در همه جا خاموش کرده است. بر اساس این گزارش، هرچند طالبان در مورد موسیقی موضع روشنی را اعلام نکرده اند؛ اما حاکمیت فضای ترس و تهدید طالبانی، یک نوع ممنوعیت غیررسمی و پنهان را به وجود آورده است که هیچ کس جرئت نواختن آلات موسیقی و شنیدن آن را ندارد. با این حال، فرماندهان و جنگجویان طالبان حتا بدون وجود دستور رسمی مبنی بر ممنوعیت موسیقی، در هرجایی که با این هنر مواجه شده اند آن را نابود کرده اند. تلویزیونها، رادیوها و هتلها اجازهی پخش موسیقی را ندارند و هر رسانهای که از این امر سرپیچی کند، نشرات آن از سوی طالبان متوقف میشود. چندی پیش نشرات رادیو صدای بانوان در بدخشان به دلیل نشر موسیقی برای مدتی متوقف شده بود.
نظر بدهید