اسلایدر اقلیت‌های قومی

طالبان در هزاره‌جات؛ از مرغ خانگی هم «عُشر» می‌گیرند

 

سال ۱۴۰۰، درحالیکه مشکلات و بدیهی‌های تأمین زندگی سال قبل را باخود داشت، با آرزوی تمام شدن مصیبت‌ها برای مردم افغانستان آغاز شد. دیری نپایید که سراسر کشور در کام آفت کرونا و آتش جنگ تمام عیار فرورفت. قرنطین و ناامنی، شریان فعالیت‌های اقتصادی و صنعت نوپای افغانستان که کم کم جان می‌گرفت، را از تحرک و توسعه انداخت. کارخانه‌های متوسط و کوچک، فروش مواد صادراتی و ساخت و ساز که زندگی هزاران خانواده به فعالیت آن وابسته بود، متوقف گردید. با این حال؛ در روستاهای کشور مردم از طریق کشاورزی و دام‌داری روزگار می‌گزراند. کشاورزی نیز به دلیل عدم وجود زیربناهای تقویت کننده در روستاها وضعیت خیلی مناسب نداشت، اما دولت و موسسات خارجی تلاش می‌کردند که از طریق؛ آموزش، اعمار بندها و کانال‌ها و تطبیق پروژه‌های انکشافی روحیه مردم برای زندگی و امید برای شگوفایی را در وجود شان زنده نگهدارد. متاسفانه با آغاز تابستان آثار یک مصیبت دیگری بنام خشکسالی وارد زندگی کشاورزان و دام‌پروران گردید که مشکلات مردم را مضاعف کرد.
مردم درحال دست و پنجه نرم کردن با آفت‌های طبیعی بود، که حملات طالبان در سراسر کشور گسترش یافت و دولت افغانستان؛ به دلیل فساد گسترش یافته در حکومت، نارضایتی مردم از دولت و معامله‌های پنهان به سرعت ازهم پاشید. با تسلط طالبان بر ولایات و کابل، آشفتگی و وحشت سراسر کشور را فراگرفت. در این شرایط هزاران خانواده از یکجا به جای دیگر مهاجر شدند، مواد اولیه به خاطر جنگ چند برابر قیمت و نایاب گردید. مردم از کارهای روزمره بازماند و در نتیجه ترکیب از مشکلات طبیعی و انسانی زندگی مردم به ویژه در مناطق روستایی را در معرض خطر و نابودی قرار داد. گرچه مشکلات یاد شده در سراسر کشور با تفاوت‌هایی قابل مشاهده است؛ اما در برخی ولایات دور افتاده، مانند ولایت غور دیده می‌شود که مردم این مشکلات و آسیب‌های آن را تا مغز استخوان حس کرده است.
ولایت غور که در سال‌های اخیر یکی از ناامن‌ترین ولایت‌های افغانستان به حساب می‌رفت، در اوایل سال جاری بیشتر ولسوالی‌های آن تحت تصرف طالبان درآمد. با تسلط طالبان در سراسر کشور، نیروهای طالبان در برخی از مناطق مرکزی به ویژه ولسوالی لعل و سرجنگل به جمع آوری عشر از مردم آغاز کردند. در این ولسوالی مردم از جمع آوری بی‌رویه، اجباری و سنگین پول توسط طالبان شکایت دارند. آنان می‌گویند که گروه طالبان از کسب و کارهای کوچک گرفته تا از پروژه‌های تطبیق شده دولت قبلی و حتی از درخت، گاو، گوسفند و مرغ خانگی مردم عشر می‌گیرند. دکانداران و کسبه کاران می‌گویند: طالبان درحالی از آنان عشر جمع آوری می‌کنند که یکبار به دولت قبلی مالیات داده‌اند. به علاوه میزان عشر اخذ شده توسط طالبان هیچ گونه تناسبی با مقدار سرمایه و درآمد آنان ندارد. یکتن از کسبه‌کاران که نخواست نامش در گزارش گرفته شود گفت: طالبان از شغل که وی با سرمایه کمتر از پنجاه هزار افغانی پول قرض راه انداخته است، حدود سی هزار افغانی درخواست کرده بود. وی می‌افزاید که من این مقدار پول را برای طالبان در وقت تعیین شده آماده نتوانستم، به همین خاطر طالبان مرا به زندان انداختند و بعد از چند روز شکنجه حدود ۶۰۰۰ هزار افغانی را از من گرفتند. او افزود با حاکمیت طالبان در کشور، کسب و کار به کلی متوقف شده است و در این شرایط تهیه مقدار تعیین شده توسط طالبان از توانش نیست.
دکانداران بازار ولسوالی لعل و سرجنگل نیز شکایت دارند که عشر جمع‌آوری شده توسط طالبان خیلی زیاد و در وضعیت فعلی ظالمانه است. همچنین طالبان از پروژه‌های تکمیل شده توسط دولت در سال‌های قبلی نیز پول می‌گیرند. درحالیکه پروژه‌ها توسط شرکت‌ها قبلا تکمیل شده است ولی طالبان فعلا عشر آن را از مردم محل اخذ می‌کنند. به علاوه طالبان در ولسوالی مذکور وارد قریه‌ها شده و از درخت، گاو، گوسفند و حتی مرغ خانگی مردم عشر گرفته‌اند. در شرایطی که خشک سالی دامن مردم را گرفته است و در اکثر نقاط این ولسوالی چاه‌های آب خشک شده و حتی مردم آب آشامیدنی خود را به مشکل تهیه می‌کنند، جمع‌آوری پول نقد از مردم کمر شکن است. بسیاری از مردم می‌گویند که جوانان آنها از ترس طالبان به خارج از کشور فرار کرده‌اند و آنان به خاطر جنگ شرایط سختی از ترس و آوارگی را سپری کرده و فقر دامنگیر همه جامعه است. با این حال جمع‌آوری عشر توسط طالبان از مردم واقعا کمر شکن است. مردم می‌گویند که اگر این وضعیت ادامه پیدا کند آنان جز فرار و مهاجرت از کشور دیگر هیج چاره‌ای ندارند.
این شیوه جمع‌آوری پول توسط گروه طالبان به چند دلیل غیرقانونی و ظالمانه است: نخست اینکه طالبان هنوز دولت و حکومت مشخص که در خدمت مردم باشد، تعیین و مشخص نکرده است. دوم در حاکمیت طالبان هنوز مرجع قانون گذاری و نهادهایی که تشخیص دهنده، تعیین کننده میزان پول و صلاحیت جمع آوری پول را داشته باشند برای مردم مشخص و تعریف نکرده‌اند. سوم اینکه، اکثریت مناطق مرکزی و به ویژه ولسوالی لعل و سرجنگل، شیعه مذهب هستند. در مذهب جعفری جمع‌آوری عشر، شرایط و روش خاص خود را دارد که متمایز از مذهب حنفی است. چهارم اینکه، جمع‌آوری پول بدون سنجش، تشخیص و واجد شرایط بودن به صورت یکسان و اجباری از همه مردم صورت می‌گیرد. در نهایت اکثر مردم افغانستان و به ویژه مناطق روستایی، اقتصاد شان به دلیل خشکسالی، همه گیری ویروس کرونا، جنگ و آوارگی ازهم فروپاشیده است و سخت به کمک نیازمند هستند. در این شرایط آن ها مستحق کمک از سوی دولت و جامعه جهانی هستند، نه اینکه طالبان از لقمه نان که برای سیر کردن عیال شان تهیه می‌کنند به اجبار کسر نماید. این شیوه برخورد با مردم شاخص جامعه انارشیک و چپاول گر است تا مناسب جامعه متمدن و کشوری در قرن بیست و یک که مردم انتظار خدمت و انجام امور به صورت رسمی، شفاف و شایسته را از دولت دارند.