گفتوگو با دکتر سردارمحمد رحیمی، معین سوادآموزیِ وزارت معارف
جناب دکتر! سپاسگزاریم که با هفتهنامهی جادهی ابریشم فرصت گفتوگو داید. در جریان هستید که قانون حمایت از کودکان در مجلس نمایندگان جنجالی شد و تا حالا تصویب نشده است. به بهانهی آن خواستیم طرحهای معینیت سوادآموزی و در کل وزارت معارف را بدانیم که چه برنامههای جدید در مورد کودکان دارید؟ در چند ولایت کورسهای سوادآموزی برگزار میکنید؟
در ۳۴ ولایت افغانستان کورسهای سوادآموزی داریم و حتا ولایتهای که ناامن است نیز کورسها فعال است و تشکیلهای رسمی در آن ولایاتها داریم؛ مانند مدیریتها و آمریتهای سوادآموزی داریم. برنامههای تعلیمی در آن ولایاتها برگذار میشود، اما طبیعی است ناامنی باعث میشود که گاهی اوقات نظارت از کورسها و برنامههای تعلیمی صورت نگیرد. یا ممکن است گاها در آن مکاتب و کورسها تعطیل شوند. در برخی ولایات برنامههای تعلیمی وزارت معارف و سوادآموزی با متنفذین به گونهی بوده که اجازه بدهند در مناطق ناامن برنامههای تعلیمی برگزار شود و از این طریق معارف که یک برنامهی ملی است، تطبیق گردد.
در کدام ولایات سطح سواد پایین است؛ ولایتهای که شرایط جنگنی دارد یا ولایتهای که بیشتر مردم دچار فقر و سنتهای ناپسند احتماعی و مذهبی استند؟
اینکه در کدام ولایات سطح سواد پایین است، به جز ولایتهای درجه اول و شهرهای بزرگ مثل کابل، مزار، هرات و جلالآباد و تا حدودی قندهار، طبیعی است که در ولایتهای دیگر که ناامنی بیشتر است یا از مرکز دورترند، شرایط فرهنگی و اجتماعی نامناسب است و فقر وجود دارد، سطح سواد پایینتر است. زیرا به برنامههای معارف و سوادآموزی آسیب میزنند. در برخی ولایتها شرایط عنعنوی و سنتی یکی از موانع مهم در فرا راه زنان و دختران در سوادآموزی و برنامههای تعلیمی وزارت معارف است. در خیلی از ولایتها فقر وجود دارد که از کودکان در کارهای شاقه کار میگیرند، در برنامههای تعلیمی رفته نمیتوانند که طبیعتا سطح سواد نیز پایین است، ولی ولایتهای نیز استند که فرهنگ و روحیهی مثبت مردم علارغم مشکلات اقتصادی باعث شده که در برنامههای تعلیمی و سوادآموزی حضور پیدا کنند، ما شاهد این هستیم که سطح سواد و معارف در آن ولایات و خوصا ولایتهای مرکزی افغانستان در حال رشد استند. بنابراین نیاز داریم که ولایتهای افغانستان را به صورت خاص مورد توجه قرار بدهیم و متفاوت است، اما به صورت کلان طبیعی است که مسایل سنتی و فقر روی برنامههای تعلیمی و سوادآموزی تاثیر منفی میگذارد. اما از طرف دیگر آگاهی و سواد که به عنوان یک فرهنگ در آن مناطق جا افتاده کمک میکند که سواد رشد بهتری داشته باشند.
هدف شما سوادآموزی برای بزرگسالان است؛ آیا کودکان را نیز شامل میشود؟
پاسخ به سوال شما طبیعی است که برنامهی سوادآموزی تمرکز بیشتر روی بزرگسالان دارد که در قانون اتباع بالای پانزده سال محسوب شده است، ولی در برنامههای ما در بسیاری از مناطق دوردست تا سطح خانوادهها پیشرفته است. در جاهای که مکاتب نبوده خردسالها را نیز در برنامهها و کورسهای سوادآموزی پذیرفتیم. هرچند که کتابها و تدریس بزرگسالها یک کمی متفاوت است، اما به خاطر که آنها از شرایط تعلیمی بازنمانند، برایشان فرصت فراهم کردیم. در برنامههای جدید هم که روی دست گرفتیم، تلاش کردیم که یک بدیلی باشد برای تعلیمات عمومی که اگر خردسالها در قریههای دوردست مکاتب وجود ندارند، برایشان سواد خواندن و نوشتن بیاموزانیم.
از دیدگاه معینیت سواد حیاتی، مرز بین بزرگسالی و کودکی کدام سن است؟ شما به چه کسی کودک میگویید؟
مطابق قانون اساسی اتباع بالای پانزده سال را شامل برنامههای سوادآموزی میسازیم و بزرگسال میشناسیم. در پایینتر از پانزده سال برنامههای تعلیمات عمومی بر آنها متمرکز است. هرچند تا هژده سالگی شامل برنامههای تعلیمات عمومی میشوند؛ به نوعی میتوان گفت که کودک محسوب میشوند. با این وصف مسئولیت که قانون اساسی برای ما مشخص کرده است که اتباع بالای پانزده سال را شامل برنامههای سوادآموزی بکینم. مادهی ۴۳ قانون اساسی گفته است که تعلیمات متوسطهی اساسی برای همهی اتباع افغانستان اجباری است. به شمول کودکان و بزرگسالان و وزارت معارف در چارچوب برنامههای تعلیمی خود باید تا صنف ۹ از تعلیم برخوردار شوند.
اگر به صورت آماری صحبت کنید؛ چند در صد شهروندان کشور بیسوادند و چقدر کودک به تعلیم و تربیه و برنامههای سوادآموزی دسترسی ندارند؟
در برنامهی سوادآموزی چون منابع محدود است، طبیعی است که از جمعیت حدودا یازده تا دوازه میلیون بیسواد تعداد کمی شان را شامل برنامههای سوادآموزی کنیم. صد تا یک صد و پنجا هزار نفر را در یک سال شامل برنامه میسازیم، اما اگر بخواهیم یازده تا دوازه میلیون نفر را شامل برنامهی سوادآموزی بسازیم، منابع هنگفت میطلبد که از توان دولت خارج است. همین اکنون حدود دو فیصد از بودجهی وزارت معارف را به برنامهی سوادآموزی اختصاص میدهد. در غیر آن ضرورت است که همپای تعلیمات عمومی برای بزرگسالان نیز برنامهریزی کنیم. در برنامهی تعلیمات عمومی هم آمارهای که یونیسف نشر میکند، حدودا ۳.۷ تا چهار میلیون کودک از مکتب باز ماندهاند. شرایط سنتی و عنعنوی سبب شده است که کودکان از تعلیم باز بمانند. به همان خاطر تلاش ما بر این است که مدیریت جدید که در برنامهی سوادآموزی و تعلیمات عمومی نیاز به اصلاح دارد، هر کدام از برنامهها بتوانند بدیل آموزشی را فراهم کنند که هیچ دختر و پسر افغانی از تعلیم باز نمانند و حداقل از تعلمات اساسی که در قانون اساسی ذکر شده محروم نمانند.
نصاب تعلیمی وزارت معارف مشکلات جدی دارد؛ اصلاح و تغییری در نصاب به وجود خواهد آمد؟
در مورد نصاب اصلاحاتی را که روی دست گرفتیم، شامل این است که نصاب باید قابلیتمحور شود و قابلیتمحور بودن هم برای اطفال و هم برای بزرگسالان در نصاب مدنظر قرار گرفته است. کتابها و مواد آموزشی بر اساس قابلیتهای بزرگسالان و کودکان تهیه و طراحی شوند. به نظر میرسد که در این قسمت نیاز داریم، سرمایهگذاری و تمرکز بیشتر کنیم. یکی از دلایل عدم کیفیت و کمعلاقه شدن کودکان به مکتب همین است که اشتغال و یا بازار کار ندارند و یا چون نصاب که طراحی نمیتواند، نیازهای تعلیمی بزرگسالان و کودکان باشد. به همین خاطر شروع کردیم به اصلاح نصاب و یک برنامهی مدون سه ساله تا پنجساله تا مطمین شویم که نصاب جدید میتواند علاقمندی به بزرگسالان و کودکان به وجود بیاورد. در برنامهی درازمدت که حکومت در بحث توسعهی اقتصادی و صلح و امنیت دارد از طریق نصاب میتوانیم عملی کنیم.
نصاب آموزشی شما برای بزرگسالان است، اما کودکان را نیز تحت پوشش برنامههایتان قرار میدهید؛ آیا مواد درسی برای کودکان مناسب است؟ و نیز چقدر نصاب تعلیمی فعلی وزارت معارف با ادبیات کودکان همخوانی دارد؟
نصاب تعلیمی مشکلاتی زیادی داشته به دلیل اینکه این نصاب متکی بوده به نگاه که بزرگسالان نسبت به کودکان داشته نه اینکه نیازهای خود کودکان و بزرگسالان بدرستی تحقیق و ارزیابی شده باشد و متناسب به بازار کار و برنامههای توسعوی بلندمدت دولت بوده باشد. به همین خاطر این نصاب به لحاظ محتوا هم بسیار غیرمسلکی بوده و باعث بیعلاقگی کودکان به مکتب میشوند. در نصاب گاهی مواد زاید وجود داشته که نظم و منطق هم نداشتهاند. این باعث میشود که کودکان کمعللاقه شوند و احساس کنند که نمیتوانند پاسخگویی نیازهای که آنها از تعلیم میخواهند، باشند. به همین خاطر اصلاح چیزی است که حکومت افغانستان در یکی دو سال روی آن سرمایهگذاری هنگفت کرده و بخش جدا گانه در وزارت معارف در نصاب به وجود آمده است. تمرکز بر این است که این مرکز نصاب بتواند در تمام برنامههای تعلیمی به شمول سوادآموزی و تعلیمات اسلامی و در درازمدت برای تمام نهادهای تعلیمی نصاب بسازد. تا مورد نیاز بزرگسالان و کودکان باشد، قابلیتهای فردی و اجتماعی افراد باشد و بتواند با برنامههای کلان دولت همسویی و سازگاری داشته باشد.
چالشها و مشکلات جدی معینیت سوادآموزی و در کل وزارت معارف چیست؟
در سطح کلان یکی از چالشهای عمدهی که وزارت معارف با آن رو به رو است، تشکیل و ساختار وزارت معارف میراث چهل سال جنگ و ناامنی و بیسوادی در افغانستان است. به نوعی نگاهها سیاسی و سلیقهای است. اگر ما بتوانیم یک چارچوب منطقی و مسلکی در تشکیل و ساختار وزارت معارف ایجاد کنیم، از بخش بزرگ فساد، پنهانکاری و بیکاری در وزارت جلوگیری کنیم و وزارت بتواند به مسئولیتهای خود بهتر عمل کند. در بخش سوادآموزی هم مشکل که بیشتر وجود داشته، این بوده که ساختار معینیت یا برنامه به صورت رسمی طراحی شده در حالیکه ماهیت برنامه سواد آموزی نیمه رسمی و در بعض موارد غیر رسمی است. نیاز داریم که مطابق ماهیت برنامه ساختار برنامه را تغییر بدهیم. لایحه وظایف، پالسیها، مقررات و لوایح و نصاب را اصلاح کنیم. بخش از کارها در طول دو تا سه سال گذشته انجام شده است. تمرکز است که در ۲۰۲۰ نهایی کنیم. مطابق مسئولیتهای جدید که معارف در چارچوب نیازهای دولت، کودکان و بزرگسالان روی دست میگیرد، ممد و موثر باشد و همچنان بتواند خدمات را در سطح ولسوالیها و قریهها برساند. به همان انتقال صلاحیتها به سمت مکاتب و مراکز تعلیمی در سطح ولسوالیها و قریهها و لایات یکی از چار چوبهای اصلی کار است که در برنامهی اصلاحات معارف در سال ۱۳۹۸ به پایان خواهد رسید و در سال ۲۰۲۰ تکمیل و نهایی خواهد شد تا بتوانیم در دههی معارف به صورت موثر مسئولیتهای خود را عملی کنیم.
برنامههای سال جدید شما چیست؟ آیا برای کودکان کدام برنامه خاصی دارید؟
طبیعی است که در سال ۱۳۹۹ ما شاهد آغاز مرحلهی تدقیقی اصلاحات نصاب در برنامه معارف چه در بخش کودکان چه در بخش بزرگسالان خواهیم بود. در سال ۱۳۹۸ این چارچوب تهیه و نهایی خواهد شد، ولی تطبیق و اصلاح کلی نصاب باعث شود که محتوا کتابهای جدید درسی در اختیار دانشآموزان قرار بگیرد، سه سال تا پنج سال زمان را در بر خواهد گرفت. البته بستگی به حمایت مالی و تخنیکی دارد که در این بخش وجود داشته باشد. این اراده در سطح کلان حکومت به وجود آمده، ارادهی سیاسی وجود دارد تا نصاب مطابق معیارهای قرن ۲۱ باشد. معینیت نصاب را شروع کرده که در طی دو سال آینده نتایج آن را خواهیم دید. باتوجه به تجربهی هژده ساله که وجود دارد، در جای که مکاتب رسمی و تعلیمات عمومی نمیتوانند از مکانیزم برنامهی تعلیمی نیمهرسمی یا غیررسمی سوادآموزی استفاده کنیم و برای پوشش حداکثری دختران و پسران که بتوانند تعلیم و تحصیل خود را ادامه بدهند. هیچ بهانهی نماند که بزرگسالان و کودکان از تعلیمات اساسی محروم بمانند. فعلاهم در بحش کیفیت و هم در بخش مدیریت و دسترسی معارف و تعلیمات عمومی مشکل داریم.
نظر بدهید