علی ضحاک
بیشتر از چهل سال جنگ و خشونت در افغانستان، در نهایت به پیروزی گروهی در این کشور منجر شد که از بدو ظهور و تاسیس تاکنون خون ریختانده است. گروه طالبان عامل ویرانیها و کشتارهای زیادی در افغانستان است.برای همه واضح است که در سال ۱۹۹۷ میلادی، در مزار شریف چگونه گروه طالبان غیر نظامیان هزارهتبار را قتل عام کردند و در شمالی حتا تاکهای انگور را ریشهکن کردند و در بامیان اطفال را نیز به رگبار بستند.
در ۲۰ سال حکومت جمهوریت نیز این گروه با راهاندازی حملات انتحاری باعث کشته شدن هزاران انسان بیگناه در افغانستان شدند. هزارهها در این میان بیشتر از دیگران هدف حملات تروریستی و انتحاری گروه طالبان در ۲۰ سال گذشته قرار گرفت. در شاهراهها سربریده شد و در مساجد و جادهها به خاک و خون کشیده شد. عامل تمام مصیبتهای وارد شده بر هزارهها، گروه طالبان و تفکر افراطی اعضای این گروه و حامیان این گروه است.
در ۲۰ سال گذشته هزارهها به جرم همکاری با نظام و ترویج فرهنگ توسل به ابزارهای مدنی و گرایش به سوی آموزش، مورد قتل و کشتار گروه طالبان و سایر گروههای تروریستی قرار گرفتند. اکنون وضعیت تغییر کرده و قاتلان دیروز هزارهها و شهروندان بیزار از جنگ و خشونت، حاکمان افغانستان هستند. در ۲۰ سال گذشته با وجود دهها هزار نیروی خارجی و یک حکومت سراسری، هزارهها بیرحمانه در شاهراهها، مساجد، شفاخانهها و جادهها سلاخی میشدند، اکنون که دیگر نه نیروهای خارجی مدافع حقوق بشر و دشمن تروریسم در افغانستان وجود دارد و نه هم حکومتی که هزارهها به آن تکیه کند، میزان آسیبپذیری این گروه قومی در برابر حملات تروریستی چند برابر شده است.
هزارهها نباید از گروه طالبان توقع تامین امنیت داشته باشند. این گروه هزارهها را کافر میدانند و در منشور فکری این گروه، شیعهها و هزارهها واجب القتل است. بدون هیچ گونه تردیدی، داعش و طالب دو روی یک سکه است و هرکدام به نوبهی خود برای ترویج فرهنگ جنگ و خشونت و یکسانسازی قومی در افغانستان تلاش میکند. خاستگاه طالب و داعش یکیست و هدف و وسیله و ابزار رسیدن به هدف این دو گروه نیز یکسان است. پیام کشتار هدفمند هزارهها توسط گروه طالبان در پوشش داعش واضح است. تداوم قتل و کشتار در افغانستان توسط گروه طالبان با انگیزه قومی و در راستای تقویت هژمونی قومی صورت میگیرد. شریعت و اسلام بهانه است اصل مطلب تداوم حاکمیت پشتونها در افغانستان و به حاشیه بردن سایر اقوام و در نهایت حذف فزیکی غیر پشتونها است.
با توجه به میزان آسیبپذیری بیشتر هزارهها در افغانستان و تیغ تیز نهفته گروه طالبان بر گلوی هزارهها، این گروه قومی نیازمند انسجام درونی بیشتر است. نهادهای بین المللی مدافع حقوق بشر میتواند راه را برای دادخواهی بین المللی برای هزاره باز کند. هزارههای بیرون از افغانستان به جای نقد فیسبوکی و پخش و نشر چرند نامهها و نفرت پراکنی، بهتر است به سراغ سازمانی بین المللی مدافع حقوق بشر بروند و صدای مظلومیت هزارههای گیرمانده در میان دیوهای خون و خشونت شوند. فشارهای بین المللی برای پاسخگو ساختن گروه طالبان تاکنون بینتیجه بوده است و ارائه مستندها از جنایتهای هولناک این گروه در افغانستان علیه هزارهها به نهادهای بین المللی مدافع حقوق بشر، میتواند ماشین زوال این گروه را سرعت بیشتر ببخشد.
با توجه به پیشینه برخورد و نحوه تعامل گروه طالبان با هزارهها، عامل اصلی قتل و کشتار هدفمند امروزی هزارهها این گروه است. فعالیت تخریبی داعش زیر سلطه گروه طالبان، بیانگر اینست که یا این گروه توان استخباراتی مهار حملات انتحاری را ندارند و یا اینکه خود در این زمینه با داعش همسو و همگام است. در هردو صورت مسوول اصلی قتل و کشتار هزارهها گروه طالبان است.
نظر بدهید