بخش نخست
حافظ
یکی از متوهمترین، مستبدترین و خودخواهترین گروههای نیروهای طالبان، نیروی امربهمعروف و نهیازمنکر آن است. پس از حدود سه سال، فهرست دستورها و کارهای طالبان، نشان میدهد که این گروه چه اندازه در دام تحجر گیر کرده است. بسیاری از کارها و دستورهایی را که نیروهای امربهمعروف محکم گرفتهاند، در ماهیت خود، خلاف منطق و حقوق انسانی و عقل سلیم است.
هر حاکمیتی فرهنگ و ادبیات خود را میآورد. طالبان نیز، برا پیادهکردن فرهنگ و ادبیات طالبانی، به دامن ریش، دستار و شلاق نیروهای امربهمعروف چسپیدهاند. این گروه با صدها مرد متحجر شلاقبهدست، میخواهد فرهنگ خود را پیاده و به زعم خودش مقدس و ماندگار کند.
برای بسیاری از مسائل کوچه و بازاری که به زندگی شهروندان منتهی میشود، گروه امربهمعروف و نهیازمنکر طالبان تعیین تکلیف میکند. علاوه بر آن، در مسائل بزرگتری چون پوشش زنان، تحصیلات زنان، ارتباط زنان، کار و شغل زنان، مسئلهی برخورد با مذهبهای دیگر، مسئلهی برخورد با دیگرباشان جنسی، برخورد با منتقدین مقامهای طالبان و دیگر مسائلی از قبیل تعیین مجازات، سنگسار و تکفیر نیز، در ابتدا، نیروهای امربهمعروف طالبان فتوا میدهند.
حالا پرسش اینجاست که این روزها نیروهای امر به معروف طالبان با مردم چه میکنند؟
رفتار نیروهای امربهمعروف و نهیازمنکر طالبان با مردم
سه-چهار روز پیش، در هفتهنامهی جادهی ابریشم خبری از برخورد نیروهای امربهمعروف طالبان با جوانانی که مظنون به داشتن رابطهی بیرون از ازدواج بودند را نشر کرد. نیروهای امربهمعروف و نهیازمنکر طالبان، در قلعهی نوی دشتبرچی در بخش زنانهی رستورانت اطلس وارد شده و به پسران و دختران گیر میدادند. آنان دو پسر را به جرم داشتن ارتباط بیرون از ازدواج با دختران، سوار رنجر کرده و با خود بردند. نیروهای امربهمعروف طالبان همین برخورد را در همه رستورانتهای کابل انجام میدهند. آنها ارتباط مردان و زنان بیگانه را حرام میدانند؛ اما خود شان بدون هیچ اطلاع قبلی، وارد حریم خصوصی شهروندان شده و آنها را مورد بازپرسی قرار میدهند.
بارها بوده که رسانهها از دخالت محتسبین طالبان به حریم خصوصی مردم گزارش دادهاند. موارد زیادی بوده که طالبان پسر و دختری را که به اتهام داشتن رابطهی خارج از ازدواج، به اجبار به نکاح یکدیگر درآوردهاند. در مواردی هم متهمان را شلاق زدهاند؛ شلاقزدنهایی که بار بار در برابر دید همگان انجام شده است.
در راهها و جادههای عمومی، سفیدپوشان گروه طالبان (نیروهای امربهمعروف) میایستند و مردم با هزار دلهره، سرشان را پایین میاندازند که از دست این شلاقبهدستان در امان بمانند. آنها، همواره به حریم خصوصی شهروندان خیره استند؛ این نیروها، گوشبهزنگ استند که کی به کی دست دوستی داده، چه کسی به دیگری عشق میورزد و از کجا بوی دوستداشتن میآید؛ تا بازداشت کنند و شلاق بزنند.
در این روزهای گرم تابستانی، محتسبین شلاقبهدستِ طالبان هرازگاهی ناگهان در جادهها ظاهر میشوند تا ببینند که کدام دختری لباس دراز سیاه نپوشیده، کدام دختری موی و ابرویش معلوم میشود، تا بهانهای برای اذیت و آزار پیدا کنند. آنها در گرمترین ساعتهای روز، گرما و موترهای کهنه و جادههای شلوغ و راههای دور و عدم امکانات را نمیبینند، فقط به تنِ لرزان و خیس از عرق زنان خیره میشوند تا گناه جستوجو کنند. محتسبین طالبان، موعظه میکنند، مردم را به راه راست هدایت میکنند، به مردم میگویند که با خدا باشند. این نیروها، به مردان دستور میدهند که به زنان شان اجازه ندهند که چشم مرد بیگانه به بدن آنها بیفتد و پای آنها را از بازار و محیط کار کوتاه کنند. آنها مردم را به اجبار به بهشت میبرند و در نهایت، دین را برای انسان نه، بل که انسان را برای اسلام میخواهند.
از نصایح و خیرخواهی این شلاقبهدستان که بگذریم، باید ببینیم که خود اینها چه راهی را در پیش گرفتهاند، از چه فرهنگی میآیند و چه عقدههایی با خود آوردهاند؟ (ادامه در بخش دوم)
موضوعات: مردم، طالبان، محتسبین.
نظر بدهید