علی ضحاک
در سال جاری در افغانستان از سالروز شهادت شهید مزاری تجلیل نشد. گروه طالبان با تجلیل از سالروز شهادت شهید وحدت ملی مخالفت کرد و هیچکسی و هیچ گروه هم جرأت نکرد تا دست به چنین اقدام جسورانه بزند.
مدعیان راه و آرمان مزاری امسال در داخل و خارج از افغانستان حرفی برای گفتن نداشتند. اگر چند در بیرون از افغانستان امسال مراسمهای یاد بود از مزاری پررنگ بود؛ اما این خلاف جغرافیای مبارزاتی شهید مزاری است. مردمی که مزاری برای آنان خود را قربانی کرد همچنان درسایه ظلمت و تاریکی زندگی میکنند و تجلیل از مزاری در بیرون از کشور و ادعای پیروی از آن شهید دردی را دوا نمیکند. برخلاف تمام ادعاها هیچکسی راه و آرمان مزاری را دنبال کرده نتواسته و نمیتواند. واقعیت و حقیقت اینست که هیچکسی ادعا نمیتواند که از مزاری الگو گرفته است و در راه مزاری قدم گذاشته است. راهی را که مزاری در پیش گرفته بود راه دشوار و پرخم و پیچ است و مدعیان رهبری امروز هزارهها حتا توان یک گام برداشتن در آن مسیر را ندارند. فرار بزدلانه مدعیان رهبری هزارهها از افغانستان و رها کردن مردم مزاری در میان انبوهی از مشکلات و تهدیدها، ثابت کرد که مزاری تنها بود و تنها تر شده است. در حالیکه شهید مزاری با صراحت تمام خطاب به مردمش گفت که نخواستم شما را تنها بگذارم و تنها جان خودم را نجات دهم؛ بلکه خواستم خونم اینجا بریزد و در بین شما کشته شوم و در خارج از کنار شما هیچ منفعتی ندارم. او جانش را فدای مردمش کرد و برای تحقق عدالت اجتماعی، مشارکت سیاسی و وحدت ملی از هیچگونه سعی و تلاش دریغ نکرد و در میان مردمش با سربلندی و افتخار تمام زندگی کرد و درنهایت به گفتههایش نیز عمل کرد.
در شرایطی که شهید مزاری برای وحدت هزارهها دست به کار شد و هزینه کرد، فرصت مبارزه مدنی و دادخواهی وجود نداشت. او با درک زمان و قدم گذاشتن در میان انبوهی از مشکلات از این آزمون بزرگ پیروز به در آمد و حزب وحدت اسلامی افغانستان را پایه گذاری کرد. سه سال تمام در میان خون و آتش در غرب کابل با چندین جبهه جنگید و هرگز خسته نشد و میدان مبارزه را رها نکرد. او توان بیشتر از مدعیان رهبران فعلی هزارهها را داشت تا با تنگ شدن فضای زندگی جان خودش را نجات دهد؛ اما او چنین نکرد و مرگ با عزت را از زندگی با ذلت ترجیح داد و جاویدانه شد.
حکایت مبارزات شهید مزاری در جغرافیایی مبارزه شهید مزاری باید اتفاق بیافتد. پیام مبارزاتی شهید مزاری وسعت بزرگ دارد و قدم برداشت در راه مزاری یک مزاری دیگر میخواهد. همه میدانند که مردم مزاری در این روزهای در افغانستان از تمام حقوق مدنی و سیاسی محروم است. در چنین شرایطی تجلیل از شهید مزاری و سخن گفتن از مزاری در بیرون از جغرافیایی افغانستان و در لندن و نیویارک دردی را دوا نمیکند. ساده لوحانه است که هزارهها به چنین اقدامهای دل خوش کنند و افتخار نمایند. به همان اندازه که مردم افغانستان مزاری را میشناسند جهانیان نیز با شهید مزاری و شیوههای مبارزاتی او آشنا است. نیاز نیست برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره مزاری در لندن و نیویارک و تهران گلو پاره کنیم، کافی است برای تحقق خواستهها و آرمانهای مزاری در جغرافیایی مانند افغانستان اقدام عملی نماییم. برای تحقق عدالت اجتماعی، وحدت ملی و مشارکت سیاسی در افغانستان تلاش کنیم. این جا جغرافیایی تحقق خواستهها و مطالبات برحق مزاری است نه نیویارک و واشنگتن و تهران و لندن.
در زمان زیست و مبارزه شهید مزاری وضعیت بیشتر از شرایط کنونی در افغانستان شکننده بود. او با درک واقعیتهای تاریخی و دشواریهای راه مبارزه سیاسی، اقدام جسورانه کرد و از هویت تاریخی و فرهنگی و حقوق مدنی و سیاسی مردمش در شرایط سخت و دشوار دفاع کرد. جسورانه مبارزه کرد و سربلند و سرفراز زندگی کرد و برای مردمش افتخار و هویت کسب کرد و در نهایت نیز جانش را فدای مردمش کرد.
مدعیان رهبری هزارهها و آرمانهای شهید مزاری امروز ذلیلانه خود و خانوادههای شان را از معرکه بیرون کشیدهاند و این مردم را در میان دشواریهای روزگار تنها گذاشته است. اینجاست درک میکنیم که جسارت و شجاعت مزاری با مزاری دفن خاک شده است و با گذشت هر روز عدالت اجتماعی، وحدت ملی و مشارکت عادلانه سیاسی از جغرافیایی افغانستان دورتر میشود.
نظر بدهید