روزهای که افکار عمومی در سطوح مختلف با رخدادی بنام ویروس کرونا روبرو میباشد و به ابعاد وسیع و ترسناک آن میاندیشد. اپیدمی که نه تنها تهدیدات گسترده را در سطح وسیع اجتماعی و سیاسی ایجاد کرده، بلکه بزرگترین قدرتهای جهانی را نیز با بن بست و ناتوانی روبرو کرده است. افغانستان نیز در اولین روز مشاهده ویروس کرونا اقدامات لازم را در برابر این ویروس اتخاذ کرد و دولت برای کنترل و مهار کرونا محدودیت گشت و گذار را وضع کرد و تلاش صورت گرفت که اکثر کلان شهرهای افغانستان قرنطین گردد. هرچند قرنطین شدن شهرها مخاطرات زیاد را در برابر کارگران روز مزد و طبقات فرودست جامعه قرار داد و فقر به عنوان یک بحران خاموش تهدیدات دیگر را در برابر دولت و نهادهای سیاسی قرار داده و اما اگر بحران کرونا را از یک زاویه متفاوتتر نگاه کنیم، فرصت خوبی را نیز بوجود آورده اند؛ آن فرصت باز اندیشی اجتماعی و تأمل پیرامون زندگی میباشد. متفکران اجتماعی و صاحب نظران علوم اجتماعی، جهان پس از کرونا را جهان متفاوت از امروز تلقی کرده و عقیده بر این است که بحران بنام کرونا بشر را با شوک بزرگ روبرو کرد و امکان بازاندیشی به زندگی و جهان متفاوتتر و در گستره وسیع اجتماعی در سطح جهان وجود دارد.
یووال نوح هراری میگوید که:« گونه انسان هم اکنون با یک بحران جهانی مواجه است. شاید بزرگترین بحران گونه ما. تصمیمات که مردم و دولتها در چند هفته آینده میگیرند احتمالا جهان سالهای پیش رو شکل خواهد داد. این تصمیمات نه تنها سیستم سلامت، بلکه اقتصاد و سیاست و فرهنگ ما را نیز شکل خواهد داد.» همچنان هابرماس یکی از اندیشمندان تفکر انتقادی و تیوری پرداز نظریه کنش ارتباطی در واکنش و تأثیر بحران کرونا به جهان میگوید:« از نظر فلسفی میبینیم که که این ایپدمی جهانی، اندیشیدن را نزد همه تقویت کرده و نوع تفکر که تا کنون منحصر به کارشناسان بود، حالا نزد مردم بیشتر شده و هر کس میتواند تصمیم بگیرد و دست به عمل بزند.».
اندیشیدن به زندگی و جهان پیرامون یکی از نکات مورد توافق علما در زمانه پس از کرونا میباشد. جدا از تأثیرات جهانی این ایپدمی، در سطح ملی و درکشور مانند افغانستان که سالها با ایپدمی بنام تروریسم و خشونت و جنگ روبرو بوده، آیا بحران فراگیر بنام کرونا میتواند به عنوان یک شوک، باز اندیشی اجتماعی را تقویت کند؟ زمان زیاد از شیوع ویروس کرونا در کشور نمیگذرد. هم اکنون تعداد از نهادهای دولتی و سیاسی ما در گیر ویروس کرونا میباشد، اما هر بیماری و مشکل که معضل اجتماعی بروز میکند ما را نسبت به رفتارهای اجتماعی و فردی زندگیمان دچار باز اندیشی و تفکر میکند.
افراد در جامعه دارای شبکهای از نقشهای اجتماعی مختلف هستند که بنا به موقعیتهای اجتماعی گوناگون ملزم به رعایت تکالیف و انتظارات این نقشها درحد منزلت اجتماعی خویش میباشد. شیوع بیماری کرونا با بازاندیشی در حوزه روابط فردی ما را بر آن داشت که در باورها و رفتارهای فردیمان بازنگری و تغییر ایجاد کنیم و از آن جمله رعایت بهداشت فردی نسبت به گذشته و نحوه تعامل با جهان اجتماعی خویش است که در کمتر از چند هفته نوع رعایت رفتار ما دچار تغییرات اساسی گشت. این مسأله فراتر از سطح روابط فردی، بر روابط خانوادگی ما نیز تأثیر چشم گیر داشته و تبلیغات گسترده در حوزه عمومی نیز صورت گرفته است. کمپاین اجتماعی « در خانه بمانید تا مصوون بمانید» نیز بر محدودیت رفتاری و روابط اجتماعی ما اثر گذار بوده و جامعه حتی با بحران خاموش فقر کنار میآید و رنج و بدبختی را متحمل میشود، اما تلاش میکند که از خانه بیرون نگردد. هرچند در خانه ماندن ریشه در مرگ اندیشی و هراس از گرفتار شدن در دامن ویروس کشنده کرونا نیز میباشد و اما با تمام چالشها و دشواریهای ذکر شده از آن به عنوان یک فرصت اجتماعی جدید یاد میکنیم.
در خانه ماندن تجربیات بسیار را به آدمها آموزش میدهد. یکی آن بازاندیشی به زندگی شخصی است. تجربیات که در شبکههای اجتماعی از افراد که محدودیت را رعایت میکند و در خانه قرنطین میباشد نشان میدهد که نوع صمیمیت و همکاری در میان فامیلها شکل گرفته و مردان در آشپزی و کارهای خانه نقش برابر را ایفا مینماید. این همکاری نوعی فرهنگ خانوادگی مبتنی بر همکاری و همدلی و احترام خانوادگی را ترویج میکند و حتی میتواند در نگاه زن ستیزانه مردان تغییرات به وجود آورد. نکته دوم اکثر از افراد در اوقات قرنطین مطالعه میکند. مطالعه کتابها و آن هم رمان و تاریخ و فلسفه و جامعه شناسی و روان شناسی و یا دیدن فیلم و سریال بدون شک در تولید آگاهی جدید و تفکری متفاوت نقش جدی داشته و میزان آگاهی اجتماعی را بالا میبرد. مطالعه و دیدن فیلم به معنی مطالعه و سفر به دنیا متفاوت دیگران است.
با توجه به رشد مطالعه و گذراندن اوقات با کتاب و فیلم جهانی بینی جدید را در آدمها ایجاد خواهد کرد و در روزهای پسا کرونا با آدمهای متفاوت و با افکار جدید روبرو خواهیم بود. بدون شک جامعه ما در گذشته و حتی امروز از جهالت رنج میبرد و بی سوادی و آگاهی پایین در بازتولید فرهنگ بدوی و گسترش خشونت نقش برجسته داشت، اما اگاهی جدید نتیجه را معکوس خواهد کرد. نکته سوم عدم ارتباط اجتماعی و محدودیت در رفت و آمد میان گروهها و نهادها نوعی باز اندیشی اجتماعی را نیز تقویت میکند. خلوت کردن و تنهای طولانی به اتفاق نظر اکثر از روان شناسان تفکر کردن را تقویت میکند و انسان را به باز اندیشی وا میدارد. با این وضع ما به روزها پسا کرونا امید واریم و اگر چنین فرضیه اتفاق بیافتد، ما در برابر تروریسم و خشونت و تباهی که از گذشته دور به میراث مانده، پیروز خواهیم شد.
نظر بدهید