اسلایدر بین الملل تحلیل

چگونگی بنیانگذاری الکترال‌کالج و افغانستان در سیاست خارجی ترامپ و بایدن

ترامپ خواهان پایان حضور نظامی در افغانستان است، اما بایدن تا مشخص شود که با نیروهای تندرو اسلامی و تروریست‌ها چه می‌‌کند، ترجیح می‌دهد نیروهای شان را در افغانستان تقلیل بدهد


یکم- چگونگی شکل گیری شیوه الکترال کالج در امریکا: سیستم انتخاباتی آمریکا بر اساس رای مستقیم مردم نیست، در واقع ریاست جمهوری آمریکا براساس رای الکترال کالج انتخاب می‌شود. این که چرا سیستم انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا پیچیده و غیر معمول به نظر می‌رسد و چرا و چگونه این شیوه انتخاب و اجرایی شد. به نظر من هر کشوری سیستمی را برای کشورداری بوجود می‌آورد که می‌شود فرهنگ سیاسی آن کشور را در آن مشاهده کرد.
دو صد و اندی سال پیش بنیانگذران آمریکا برای چگونگی انتخاب ریاست جمهوری این کشور مشغول چانه زنی و مصلحت اندیشی بودند تا شیوه‌ای را برگزینند که با شرایط آنها سازگار باشد. یادتان باشد از زمانی صحبت می‌کنیم که در افغانستان ما تیمورشاه درانی حاکم بود، فرزند بنیانگذار افغانستان، احمدشاه بابا، شخصی که روشی را برای انتخاب جانشینش مشخصا انتخاب نکرد و با واگذاری اداره‌ی ولایت‌ها به فرزندانش عملا باعث شکل‌گیری جنگ‌های جانشینی بر سر تصاحب قدرت امیری گردید. به این ترتیب افغانستان یک صد سال درگیر جنگ‌های رقابتی میان مدعیان قدرت گردید. همزمان در آمریکا راهکارهای مختلفی چون دادن رای همگانی یا حق انتخاب رای به کنگره جهت گزینش ریاست جمهوری بحث و تبادل نظر می‌شد.
به رای گذاشتن ریاست جمهوری به معنای امروزی آن نبود که تمامی افراد بالای ۱۸ سال حق رای دادن داشته باشند. سفیدپوستان مالک زمین و یا کسانی که به دولت مالیات می‌پرداختند فقط حق رای داشتند به این ترتیب برده‌های سیاه پوست و زنان در دادن رای عملا به حساب نمی‌آمدند. برای بنیانگذاران آمریکا این سوال مطرح بود که چطور می‌شود در سرزمین پهناور امریکا، به مردمانی که بی‌سوادند و در دورترین مناطق از مرکز، زندگی می‌کنند بفهمانند که کاندیداهای ریاست جمهوری چه برنامه‌هایی برای کشورداری دارند و از آنها توقع رای دادن داشته باشند. چطور می‌شد اصلا سرنوشت یک کشور را با رای چنین افرادی مشخص کرد و یا اصلا جمع آوری و بازشماری آرا در چنین سرزمین پهناوری اصلا امکان پذیر بود. بنیانگذاران به این موضوع نیز می‌اندیشیدند که در سیستم فدرالی اگر قرار باشد بر اساس آرای افراد ریاست جمهوری مشخص شود پس این امکان هست که دو یا سه ایالت پرجمعیت با دادن اکثریت آرا به یک کاندید خاص باعث شوند که ایالت‌های کم جمعیت و کوچک برای تمامی دوره‌ها خود را تحت سیطره و حاکمیت آنها ببینند. از نظر بنیانگذاران این شیوه می‌توانست باعث نارضایتی مردم در درازمدت شود به همین خاطر شیوه‌ی رای عمومی مردم را نامناسب دانستند.
راهکار دیگری که مطرح شد دادن حق گزینش رئیس جمهوری به کنگره بود از طریق آرا اعضای کنگره، اما این موضوع نیز باعث می‌شد ایالت‌هایی که بیشترین نماینده‌ها را در کنگره داشتند با آرا خود روند انتخاب ریاست جمهوری را تحت کنترل خود در آورند. به عنوان مثال در ایالت‌های پرجمعیت جنوبی آمریکا که نظام برده‌داری رایج بود هر چند برده‌ها حق رای نداشتند اما در سرشماری افراد، دو یا سه برده برابر با یک نفر به حساب می‌آمدند که به این ترتیب بر اساس میزان جمعیت، تعداد نماینده‌های سفید پوست بیشتری از ایالت‌های جنوبی وارد کنگره می‌شدند. این در حالی بود که سیاهان نه حق آزادی داشتند و نه حق رای اما میزان جمعیت بالای آنها باعث قدرت مندتر شدن اربابان شان در سیاست و اقتصاد می‌شد.
سرانجام شیوه الکترال کالج انتخاب گردید که در آن تمامی دغدغه‌های ذکر شده در شیوه ارای عمومی و آرای کنگره مدنظر گرفته شده بود. در الکترال کالج ایالت‌ها می‌توانند مستقلانه تبلیغات و رای گیری کاندیداهای ریاست جمهوری را انجام دهند. هر ایالت به تعداد نماینده‌هایی که در کنگره دارد افراد الکترال کالج را می‌تواند با آرا مردم انتخاب کند.
معمولا هر ایالت حق دارد از هر ۵۷۰ هزار نفرجمعیت یک نفر نماینده در کنگره داشته باشد به همین تعداد هم ایالت‌ها می‌توانند افراد الکترال کالج را انتخاب کنند. بعلاوه این که در سنا نیز هر ایالت بدون احتساب جمعیت‌اش می‌تواند دو نماینده داشته باشد به این ترتیب از۵۰ ایالت امریکا صد نفر سناتور در سنا نمایندگی می‌کند که هر ایالت می‌تواند دو نفر به همان میزانی که در سنا نماینده دارد به تعداد افراد الکترال کالج‌اش اضافه کند.
تعداد نماینده‌های کنگره در امریکا ۴۳۵ نفر است به همین میزان نیز افراد الکترال کالج وجود دارد که بعلاوه صد نفر سنا، مجموع آرا الکترال کالج می شود ۵۳۵ رای که هر کاندیدی که بتواند بیشتر از ۵۰ درصد ارای الکترال کالج را که می‌شود ۲۷۰ رای بدست آورد به ریاست جمهوری امریکا می‌رسد.
به این ترتیب در اولین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، کنگره در جنوری ۱۷۸۹ از ایالت‌ها خواست که افراد الکترال را انتخاب کنند و یک ماه بعد در ۴ فبروری، جورج واشنگتن، اولین رئیس جمهوری بود که از طریق آراء الکترال کالج انتخاب شد.
با گذشت دوصد و اندی سال از ابداع و بکارگیری شیوه الکترال کالج در برخی جزییات این شیوه تغییراتی آمده است اما در اصول کلی آن که انتخاب غیر مستقیم ریاست جمهوری امریکا از طریق ارای مردمی است تغییری دیده نمی‌شود. به عنوان مثال افراد الکترال کالج معمولا امروزه رای خود را به کاندیدی می‌دهند که بیشترین رای را از میان ارای مردمی در همان ایالت آورده باشند فرقی نمی‌کند که چه میزان از مردم واجب شرایط آن ایالت در رای‌گیری شرکت کرده باشند، آنها خود را نماینده مردمی می‌دانند که با رای آنها انتخاب شده‌اند. الکترال کالج به دنبال ایجاد توازن میان ایالت‌های پرجمعیت و کم جمعیت در انتخاب ریاست جمهوری آمریکا است.
دوم-افغانستان در سیاست خارجی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا: پایان دادن به حضور نظامی آمریکا در افغانستان و تقلیل روابط دو کشور به سطح دیپلماتیک و روابط عادی از موضوعات مشترک دو کاندیدتوری ریاست جمهوری در امریکا بود. ترامپ با اشاره به حضور طولانی مدت و صرف هزینه‌های هنگفت میلیارد دالری در افغانستان، خواهان خروج هر چه سریعتر نیروهای نظامی امریکا از افغانستان بود، اما بایدن با آن که از سیاست مشابه ترامپ در خروج نظامی‌های امریکایی از افغانستان حمایت می‌کرد به نوعی مجبور بود به سوالاتی پاسخ دهد که بیشتر سیاست‌های دوران معاونت ریاست جمهوری او را در دوران اوباما در رابطه با افغانستان نشانه می‌گرفت این که چرا آنها نیروهای بیشتری به افغانستان گسیل نمودند و هزینه‌های بیشتری را برای دولت آمریکا باعث شدند.
بایدن در دفاع از خود به تشریح طرح خود در دوران اوباما پرداخت: حضور حداقلی نیروهای نظامی آمریکایی در خاک افغانستان. به عبارتی او معتقد بوده که می بایست با عملیات نیروهای ویژه امریکایی علیه سران و افراد القاعده شبکه‌های ارتباطی میان سران و افراد آن را قطع نمود تا به این ترتیب مقدمات شکست و تضعیف آنها را فراهم کرد، اما با قدرت‌گیری مجدد القاعده و دیگر گروه‌های افراطی اسلامی و ورود آنها به افغانستان این طرح با طرح دیگری جایگزین شد که حضور بیشتر نیروهای نظامی امریکایی را در افغانستان توجیه می‌کرد.
بایدن اشاره می‌کند که با گذشت زمان مشخص شد عواملی که موجب حضور گسترده نیروهای نظامی در افغانستان شد از جمله حضور نیروهای القاعده و همکاری آنها با طالبان، فروپاشی و یا تضعیف پاکستان و دستیابی نیروهای تندروی اسلامی به سلاح‌های هسته‌ای آن کشور منتفی گردیده است و می بایست نیروها از افغانستان خارج می‌گردیدند، اما آنها درگیر برنامه‌هایی شدند که بیشتر به معنای ملت سازی در افغانستان بود از جمله سرک سازی، آموزش و غیره در حالی که امریکا به دنبال ملت‌سازی و برنامه‌های این چنینی در افغانستان نبوده و نیست. بایدن اشاره می‌کند که او نیز چون ترامپ خواهان پایان دادن به این حضور نظامی در افغانستان است اما تا مادامی که مشخص شود با نیروهای تندرو اسلامی و تروریست‌ها آنها چه می‌خواهند بکنند او ترجیح می‌دهد نیروهای امریکایی را به ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر تقلیل بدهد.

در مورد نویسنده

دکتر زهرا لطفی

نظر بدهید

برای ایجاد نظر اینجا کلیک کنید