پاکستان از اوایل تاسیس تا کنون؛ با فرهنگ هندو، با سیاست انگلیس و بهنام اسلامی بوده است!
از دورههای جنگ سرد، تا وقوع حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱م، پاکستان بارها و بارها برای آمریکاییها و جامعه جهانی در ارتباط به مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر دروغ گفتهاند. از سال ۲۰۱۴م، این دروغها و نیرنگ بازیها برملا شد، امروزه تمام جامعه جهانی و افکار عمومی جهان به این حقیقت پیبردند که حکومت نظامی پاکستان، بخصوص سازمان استخبارات نظامی پاکستان، عامل تمام بیثباتی در منطقه، تقویت تروریسم رادیکالی و فکر بنیادگرایی اسلامی؛ اسلام آباد و آی.اس.آی بوده است. پاکستان در گذشتهها سیاستهای را در قبال افغانستان دنبال کرد که امروز همه شاهد بدبختی شان هستیم. سیاستمداران، رهبران، نظامیان و احزاب سیاسی و در نهایت افکار عمومی افغانستان بدانند که نقش اسلام آباد در افغانستان هیچگاهی به خیر و مصلحت افغانستان نبوده است و نخواهد بود.
سیاسیون و رهبران پاکستان چنان وانمود میکنند که گویا اسلام آباد دیگر سیاستها و استراتژیهای نظامیان را دنبال نمیکنند؛ دروغ محض است، هدف همان است که، جنرال ضیاالحق رئیس جمهوری نظامی پاکستان، و جنرال اختر عبدالرحمن رئیس آی.اس.آی پاکستان از خود میراث گذاشتن و این هدف عبارت از دنباله روی «عمق استراتژیک»اش در افغانستان میباشد. در ارتباط به منشا تاریخی ایده عمق استراتژیک، نظریهها و فرضیههای مختلف و متضادی وجود دارد، یک تعداد آنرا بازمانده فکر انگلیسها میدانند و تعداد دیگری آن را سلطهگرایی و هژمونی بر منطقه میدانند و تعدادی هم آن را جلوگیری از نفوذ هند در افغانستان میدانند، همه این نظریهها و فرضیات بجاست، زیرا با سیاستهای شرورانه اسلام آباد همخوانی نزدیکی دارد.
اما این عمق استراتژیک چیست؟
پاکستان چرا دنبال عمق استراتژیک خود در افغانستان است؟ ایده «عمق استراتژیک» در پاکستان ابتدا در زمان ریاست جمهوری جنرال ضیاءالحق در سال های ۱۹۷۷و ۱۹۸۸م، شکل گرفت. عمق استراتژیک یعنی «چشم انداز استراتژیک» و یا دورنمای استراتژیک و هسته استراتژیک یک دولت. بعضی از پاکستان شناسان به این باور هستند که جستجوی عمق استراتژیک، میراث استعمار امپراطوری بریتانیا بود، که منجر به ایجاد دولت پاکستان شد، که خود دست نشانده بریتانیا بود، میباشد. و به عبارت بهتر؛ خیلیها پاکستان را ادامه دهنده سیاستها و راههای بریتانیا میدانند! این عمق استراتژیک یا چشم انداز استراتژیک پاکستان در افغانستان، در دو مفهوم، سیاسی و نظامی-امنیتی معنا پیدا کرده و تعریف میشود.
نخست در مفهوم سیاسی
دراین مفهوم، دولت پاکستان در دوره حکومت جنرال ضیاءالحق، در زمانی که مجاهدین را دولت پاکستان حمایت و کمکهای همه جانبه مینمود، اسلام آباد فکر میکرد که حق ایجاد یک حکومت دست نشانده برایش در کابل مدنظر گرفته شده است. و خواهان دولتی در افغانستان است که حداقل سیاست خارجیاش به دست اسلام آباد خواهد بود. البته گزینه دیگری هم در فکر داشت، آن هم اینکه در صورت بروز جنگ پاکستان با هند، افغانستان باید از پاکستان حمایت کند.
دوم در مفهوم نظامی-امنیتی
عمق استراتژیک در مفهوم نظامی و امنیتی، یعنی اینکه، در صورت جنگ نظامی پاکستان با هند، پاکستان حق ایجاد «منطقه امن نظامی-استراتژیکی» برای خود در افغانستان را داشته باشد، تا در صورت شکست و یا عقب نشینی، پاکستان بتواند مهمات نظامی و لوجیستیکی خود را به افغانستان انتقال دهد و برای جنرالهای نظامی و استخباراتی خود امتیاز از سوی افغانستان داشته باشد.
پاکستان به این باور است که نفوذ و تحت کنترول گرفتن منطقه، آن هم تنها توسط افغانستان چنین چیزی امکان پذیر است، اما مشروط به اینکه یک گروه بنیادگرایی اسلامی در افغانستان حاکم شود. پاکستان برای این دنبال عمق استراتژیک خود در افغانستان است که، از یک سو تلاش دارد که بقای دولت خود را حفظ کند و از فروپاشی نجات یابد، از سوی دیگر، تلاش دارد که توازن قدرت خود را در جنوب آسیا با هند تعریف و معنا دهد. و یا میتوان گفت که عمق استراتژیک برای جلوگیری و مهار ائتلافهای هند، ایران، روسیه، آمریکا و چین برای مبارزه با تروریسم و مواد مخدر میباشد.
پاکستان چه نقشی در آینده افغانستان خواهد داشت؟
قبل از شروع گفتگوهای صلح، افغانستان شاهد بدترین اوضاع بیثباتی و ناامنی بود، حد اقل در یک ماه، یک یا دو حمله انتحاری صورت میگرفت. کسی دریغ نمیتواند که، منشأ تمام بیثباتیها در پاکستان بوده است. پاکستان در تمام مجالس بین المللی ابراز داشته است که بهترین دوست و همسایه افغانستان بوده است، دولت پاکستان باید پاسخ بدهند که، اگر شما واقعاً دوست خوب و همسایه خوب برای افغانستان بودید، پس چرا مخالفین که سالهاست خون مردم را میریزند، در خاک خود جای دادید؟ چرا استخبارات نظامی شما (I.S.I) در سیاست خارجی افغانستان مداخله میکند؟ چرا نظامیان مرزی پاکستان خاک افغانستان را بمبارد میکند و حاکمیت و استقلال افغانستان را احترام نمیکنند؟ اگر پاکستان دنبال عمق استراتژیک خود در افغانستان نیست، پس دلیل حمایتش از ۳۲ گروه تروریستی چیست؟
اگر در آینده طالبان قدرت سیاسی را در کابل به دست بگیرد، موضع گیری و سیاست پاکستان چه خواهد بود؟ طبعاً پاکستان تلاش می کند که سیاست خارجی افغانستان را در دست بگیرد، و یا از طالبان میخواهند که برای اسلام آباد امتیازهای در سطح منطقهای و بین المللی قائل شود. دقیقاً کاری که ایران با عراق انجام داد، ایران در زمان صدام حسین، با عراق سالها جنگید و بعد از سرنگونگی صدام توسط آمریکا، و به قدرت رسیدن گروههای طرفدار ایران در عراق، بغداد بیشترین امتیاز ها را در سطح منطقه ای به تهران در نظر گرفت. حالا اگر طالبان قدرت را در دست بگیرند و نظام سیاسی شان را ایجاد کنند، طبعاً برای اسلام آباد امتیازهای در دست خواهد گرفت که طرف مقابل (هند) را آزرده خواهد کرد.
نظر بدهید