اسلایدر حقوق بشر زنان

نان، کار، آزادی؛ جنبش‌های اعتراضی زنان تا پیروزی ایستادگی می‌کنند

با تسط طالبان بر افغانستان، وضعیت در کشور به شکلی رقم خورد که جز واکنش اعتراضی در برابر آن، راه دیگری برای شهروندان باقی نمانده بود. در این میان، زنان که بیش‌ترین آسیب‌پذیری را از حاکمیت طالبانی داشتند، با آگاهی از قراٸت واپس‌گرای دینی و زن‌ستیزانه‌ی این گروه، با شعار «نان، کار، آزادی» وارد میدان مبارزه شدند و باورهای قرون وسطایی و استبدادی طالبان را به چالش کشیدند. این زنان، نخستین بار در ۱۵آگست هم‌زمان با تسلط طالبان بر کابل، در همین شهر، مخالفت شان را با رژیم طالبانی اعلام کردند. در حالی که همه شهروندان در شوک فروپاشی غیرمنتظره‌ی نظام جمهوری بودند، زنان، پی‌هم در جاده‌ها ریختند و شعارهای ضدطالبانی سر دادند.

با شکل‌گیری تجمع‌های دادخواهانه‌ی زنان در افغانستان، پرسش‌های بنیادی‌ای پیرامون دوام و پویایی آن مطرح شده و نقدهایی نیز، بر احتمال نداشتن انسجام و بنیاد فکری این حرکت وارد شد. در مرحله‌ی آغاز اعتراض‌ها که موج‌ کوچکی در شهرهای کابل، مزارشریف و هرات شکل گرفته بود، باور غالب این بود که حرکت‌های ایجادشده‌، دیری نخواهد پایید و به زودی متوقف خواهد شد؛ اما خلاف این باور، جنبشی از زنان مبارز شکل گرفت و این حرکت‌ها، به گونه‌ی جدی‌تری به پیش رفت؛ اما، محدودیت منع برگزاری گردهم‌آیی‌ها و راه‌پیمایی‌های اعتراضی از سوی طالبان و تهدیدی که متوجه معترضان شده، باعث شد که اعتراض‌ها از خیابان‌ها به چهاردیواری خانه‌ها انتقال یابد.

جنبش خودجوش زنان افغانستان؛ جنبش زنان افغانستان برای عدالت و آزادی؛ جنبش زنان مقتدر افغانستان؛ جنبش زنان عدالت‌خواه افغانستان؛ تیم اتحاد و هم‌بستگی زنان؛ جنبش خودجوش زنان مبارز افغانستان، مکتب انتقادی کابل و چندین جنبش دیگر، در ولایت‌ها مختلف شکل گرفتند و به مسیرهای واحدی در حرکت استند.
انشعاب جنبش‌ اعتراضی زنان

در آغاز شکل‌گیری حرکت‌های اعتراضی زنان، آن‌ها به گونه‌ی خودجوش و بدون هیچ نام خاصی، به منظور دادخواهی برای حقوق زنان در کابل، هرات، مزارشریف و چند شهر دیگر به خیابان‌ها برآمدند و خواست‌های شان را مطرح کردند. با گذشت زمان، حضور زنان در متن اعتراض‌ها افزایش یافت و این افزایش توأم با آگاهی و دورنما، زمینه‌ی شکل‌گیری جنبش‌هایی با نام‌های جداگانه را به وجود آورد؛ اما این چندشاخگی نیز، به دلیل وحدتی که از متن یک کثرت برخاسته بود، با هم متصل شده و «اٸتلاف زنان افغان برای تغییر» شکل گرفت که به گونه‌ی مشترک و منسجم، خواست‌های شان را در قالب‌ اعلامیه‌ها و نامه‌ها، به سازمان ملل متحد و دیگر نهادهای جهانی رسانیدند.
نبود حضور مردان در تظاهرات زنان
زنانی که در میانه‌ی محدودیت‌های دست‌وپاگیر، برای دست‌یافتن به برابری جنسیتی، حق کار، مشارکت سیاسی و حقوق مدنی مبارزه کرده‌اند، با گذشت هر روز، از همه آن‌ چه سزاوار آن بودند، بی‌بهره شدند؛ اما این ازدست‌دادن‌ها، هرگز به «خاموشی مرگ‌بار» در برابر روی‌کرد سرکوب‌گرایانه‌ی طالبان منتهی نشد. این زنان، به تنهایی با پرداختن بهای سنگین تلاش برای ایجاد «کشوری عاری از تبعیض و استبداد» تن دادند. تنها در شروع ورود طالبان، در شماری از راه‌پیمایی‌ها مردان نیز در کنار زنان بودند که با گذشت زمان و اوج‌گیری بازداشت‌ها و قتل‌های مرموز توسط طالبان، کم‌رنگ‌تر شد. در این دوره، اعتراض مردان، به حضور در جبهه‌ی مقاومت خلاصه شد که هنوز هم تهدیدی جدی در برابر طالبان به شمار نمی‌آید؛ هر چند گه‌گاهی در بخش‌های مختلف کشور با هویت دیگری، هم‌صدایی شان را با زنان اعلام می‌کنند؛ ولی هنوز شدیداً خلاء حضور مردان در کنار زنان برای دست‌یابی به حقوق مدنی و مشروع مردم افغانستان حس می‌شود.
دست‌آوردهای زنان در میدان مبارزه
بی‌تردید زنان در میدان مبارزه در برابر طالبان، به دورنمای ایده‌آلی چشم دوخته‌ اند که از جان شان هم برای دست‌یابی به آن فروگذار نیستند.
هدا خموش، عضو جنبش زنان عدالت‌خواه افغانستان، که در نشست اسلو دعوت شده بود، در این رابطه، می‌گوید که «این یکی از دست‌آوردهای ماست که با این صدا حقیقت طالبان را به جهان و جهانیان نشان داده‌ایم، که طالبان اصلاح‌پذیر نیستند. همین است که یک جامعه در بند قرارگرفته را از دست ظلم بیش‌تر با صدا و دادخواهی به تصویر کشیدیم. دست‌آورد واقعی و بزرگ، روزی سنجیده خواهد شد که رسماً بتوانیم باعث قطع پای طالبان از افغانستان شویم.»
فردای جنبش‌های زنان
تردیدی وجود ندارد که تصمیم حکومت طالبان مبنی بر جلوگیری از تحصیل زنان، آینده‌ی تاریکی را برای افغانستان رقم خواهد زد و دست‌آوردهای ۲۰ساله‌ای را که افغانستان به کمک جامعه‌ی جهانی در رهایی از میراث زشت حاکمیت نخستین طالبانی، محقق کرده بود به باد فنا می‌دهد. اما این بار، زنان اند که به عنوان سدی در برابر طالبان ایستاده اند و از مشروعیت‌یابی این گروه در روابط بین‌الملل پیش‌گیری کرده اند. این زنان به کمک بلندگوی رسانه‌ها، توجه جهانیان را به نابه‌سامانی‌های افغانستان زیر حاکمیت طالبان، معطوف کرده است. در سوی دیگر، این مسئله‌ی کم‌اهمیتی نیست؛ این که به تطبیق ستم تن ندهی و خواستار بازپس‌گیری حقوق ازدست‌رفته‌ات باشی. زنان افغانستانی، در جایی از تاریخ ایستاده ‌اند که تنها یک انتخاب دارند و آن رفتن به جلو است.
ژولیا پارسی، عضو هیئت رهبری «جنبش خودجوش زنان افغانستان» که از چهارم سپتمبر سال گذشته‌ی میلادی، این جنبش را با هم‌کاری چند تن از دختران و زنان پایه‌گذاری کرده و تا اکنون نزدیک به صد زن در آن عضویت دارد، در مورد آینده‌ی اعتراض‌های زنان می‌گوید: «اگر حکومت طالبان همین‌ طور ادامه داشته باشد، جنبش‌ها بیش‌تر شده می رود؛ چون مردم از فقر و بی‌عدالتی به ستوه آمده و مبارزه‌های مردم در برابر طالبان ادامه می‌یابد و تا زمانی که زنان حق مشارکت سیاسی نداشته باشند، دروازه‌های مکتب‌ها و دانش‌گاه‌ها به روی دختران باز نشود، این اعتراض‌ها ادامه خواهند داشت.»

بازگشت طالبان به قدرت و تطبیق باورهای سفت دینی و سلیقه‌ای بر زنان، باعث شده که شماری از زنان به ویژه‌ آن‌هایی که در دو دهه‌ی گذشته پرورش یافته اند و با آزادی و برابری نسبی بزرگ شده اند، راه مبارزه در برابر طالبان را در پیش گرفته و خواستار بازپس‌گیر حقوق شان باشد. هر چند این مبارزه، گاهی به بهای سلامتی و گاهی زندگی معترضان زن تمام شده، اما هنوز هم، زنانی استند که هنوز از مبارزه برای رسیدن به خواست‌های انسانی شان دست نکشیده و در سوی دیگر، با گذشت روزها، زنان دیگری که تحمل شان سر می‌رود نیز، به جمع معترضان در برابر گروه طالبان می‌پیوندند.