پس از بازگشت طالبان به قدرت، شمار زیادی از خبرنگاران زن، از رسانهها کنار زده شده و شمار اندکی استند که هنوز در میانهی دستورهای دستوپاگیر طالبان فعالیت رسانهای دارند؛ خبرنگارانی که همواره ترس ازدستدادن شغل شان را زندگی میکنند. در سوی دیگر، محدودیت آزادی بیان در یک سالونیم گذشته، باعث شده که روزنامهنگاران زن، بیشتر با نامهای مستعار فعالیت کنند؛ در حالی که مجریان زن در رسانههای دیداری نیز، هنگام اجرای برنامه، به پوشیدن ماسک مکلف استند. این مقررات سختگیرانه بر حضور زنان در رسانهها، سبب شده که خبرنگاران زن، از کارهای شان دلزده شده و در اثر فشارهای مستقیم و غیرمستقیم، از فعالیت رسانهای دست بکشند.
بر اساس یافتههای نهاد پشتیبان رسانههای آزاد افغانستان (نی)، مشکلات و محدودیتهای موجود فراراه خبرنگاران زن، سبب شده که نزدیک به ۹۳ درصد از خبرنگاران زن بیکار شوند و یا خودخواسته، کارهای شان را ترک کنند. چندی پیش یک خبرنگار زن در افغانستان، هدف حملهی مردان مسلح قرار گرفت. محدودیت آزادی بیان، توقف چاپ روزنامهها و ناتوانی مالی رسانهها، از مشکلات دیگری است که خبرنگاران، به ویژه خبرنگاران زن را از کار شان دور کرده است. خبرنگارانی که اکنون در رسانههای آزاد کار میکنند، هویت شان پنهان نگه داشته و با نامهای مستعار فعالیت میکنند.
در این نوشته سراغ نرگس ساداد، خبرنگار، رفتهایم تا از چهگونگی فعالیت رسانهایاش در حاکمیت طالبان بدانیم.
زندگی نرگس پیش از سقوط
نرگس سادات، یکی از خبرنگاران آزاد در افغانستان است که انگیزهی زیادی برای کارش و کمک به اطرافیانش داشت. او، تازهها توانسته بود برای تحقق خواستهایش، گامهای مؤثرتری بردارد؛ اما به دنبال فروپاشی جمهوری، انگار زندگی او نیز از هم پاشید. پیش از این، او در زادگاهش –بامیان- ضمن کار خبرنگاری، یک مرکز درمانی به افراد معتاد به مصرف مخدر را راهاندازی کرده بود. نرگس سادات، رؤیای داشتن جامعهای با شهروندان صحتمند و خالی از اعتیاد به مصرف مخدر را در سر داشت.
زمانی که ولایتها یکی پی دیگری به دست طالبان سقوط میکرد، از شمار مراجعان مرکز درمانی خانم سادات کمشود و زمانی که بامیان نیز سقوط کرد، دیگر همه چیز دگرگون شد و او ناچار شد، مرکزش را به بهای ناچیزی بفروشد.
دورهی دانشجویی و آغاز کار خبرنگاری
خانم سادات، هنوز دانشجوی دانشکدهی خبرنگاری در دانشگاه کابل بود که فعالیت رسانهایاش را از یک رادیو آغاز کرد و پس از آن، در تلویزیونهای محلی گویندهی خبر شد و پسانترها در رسانههای چاپی به گونهی آزاد کار کرد و تا اکنون، با هویت دیگر در این مقام به کارش ادامه میدهد.
سقوط بامیان توسط طالبان
نظام اداری ولایتی که او در آن زاده و بزرگ شده بود، پیش از کابل به دست طالبان افتاد، دفتر رسانهای که در آن سرگرم کار بود، بسته شد و امید داشتن ادامهی کار و داشتن امتیاز را از دست داد. خانم سادات، مانند هممسلکان دیگرش، به دلیل پیشینهی کار ضدتروریستیاش احساس خطر داشت و به ناچار زادگاهش را ترک کرد.
فرار به کابل و آغاز یک بحران
زمانی که بامیان به دست طالبان سقوط کرد، خانم سادات به قصد بیرونشدن از کشور، ناچار شد به کابل بیاید. او، همراه همسر و فرزند دوسالهاش پس از این که به کابل رسیدند، راه فرودگاه کابل را در پیش گرفتند؛ اما شلوغیای که دم درهای ورودی فردگاه از زمان سقوط جمهوری جریان داشت و انفجار بزرگی که در نزدیکی در ورودی فرودگاه رخ داده، انتقال آنها به کشور دیگری را به تأخیر انداخت.
خانم سادات همراه شوهر و کودکش، بی هیچ امکانی در کابل ماندگار شدند و خانهای را به کرایه گرفتند. آنها چون خانهی پیشین شان را بدون برداشتن هیچ چیزی ترک کرده بودند و کسی در آن بودوباش نداشت، دزدان همه دارایی شان را برده بودند. او که آمادگی زندگی در شهری تازه با وضعیت تازه را نداشت، به سختی میتوانست با این تازگی کنار بیاید. او میگوید که «در میان جمعیت گم شدیم.»
تهدیدها
نرگس، خبرنگار ویژهی زنان است و با این که از هیچ رسانهای امتیاز مادی دریافت نمیکند، در سطح شهر رفته و از وضعیت زنان برای رسانهها گزارش تهیه میکند. مأموران امربهمعروف طالبان، چندی پیش زمانی که خانم سادات میخواست از خشونتهای شان در برابر زنان ویدیو بگیرد، او را دیده و پس از سیلیزدن به صورتش، ویدیوهایش را پاک میکند و تهدیدش میکند که دیگر تصویربرداری منع میکند. به گفتهی خانم سادات، او در یک سالونیم گذشته، با تهدیدات امنیتی سایبری زیادی نیز روبهرو شده است.
گزارشهای نوشتاری خانم سادات که قبلاً با نام خودش به نشر میرسید، تهدیدهای جدیای را متوجه او کرده است. از تویترش، بارها اخطارهای توقف کار در برابر طالبان را دریافت کرده و بارها تهدید به مرگ شده است. او، میگوید: «از زمانی که طالبان آمدند، برایم زنگ میزدند و پیام میفرستادند و میگفتند که باید کارم را متوقف کنم. به همین دلیل دیگر گزارشهایم را به اسم خودم نشر نکردم و از خانهام هم کوچ کردم.»
این تنها سرنوشت خانم سادات نیست و میشود آن را مصداق خوب ضربالمثل «مشت نمونهی خروار» خواند.
رسانهها پس از حاکمشدن طالبان بر کشور، از حضور زنان خالی شد و معدود زنانی که تا اکنون به فعالیت رسانهای ادامه داد هاند و ناگزیر شده اند به محدودیتهای وضعشده توسط طالبان تن بدهند. رسانههای چاپی که اکنون از چاپ بازمانده و فقط نشرات آنلاین دارند، با رویکرد پیشین شان به کار ادامه میدهند و خبرنگارانی که تا اکنون زیر بار اجبار طالبان نرفته اند، با تهدیدهای گوناگونی روبهرو استند. اخیراً، طالبان رشتهی خبرنگاری را فهرست گزینشهای دختران در کانکو حذف کرده و نامنویسی دختران در کانکور دانشگاههای خصوصی را نیز منع کرده است.
نظر بدهید