فرمان اول
نخستین فرمان رسمی کشتار هزارهها، توسط عبدالرحمان، معروف به امیر آهنین افغانستان، صادر شد. بر اساس این فرمان، لشکر دولتی وقت در ۲۰ سپتمبر ۱۸۹۲، در جنگ با هزارهها پیروز شدند و ارزگان را به گونهی کامل تصرف کردند.
در این جا، مفاهیم کلیدی گنجانیدهشده در فرمان او را رمززدایی میکنیم.
در گام نخست، عبدالرحمان، هزارهها را تکفیر کرده و در برابر آنها اعلام جهاد کرد؛ کسانی که در جنگ علیه هزارهها شرکت میکردند را نیز، «غازی» لقب داد. در این فرمان، آمده است: «چون کفر اشرار هزارهی دایه و فولاد و زاولی و سلطاناحمد و ارزگان و غیره، به جایی رسید که بر جمع غازیان مسلمان، حکم کفر نمودند.»
در گام بعدی، این فرمان، «نیت» او را برای نابودی کامل اعضای گروه قومی و مذهبی هزاره، مشخص میکند. «سپاه نصرتپناه نظامی و الوسی، از هر سمت و جانب دولت خداداد، آن چنان در خاک طوایف باغیهی هزارهجات جمع شوند، که نفری از آن طوایف گمراهان، جان به سلامت نبرد و رها نشود و کنیز و غلام از طوایف مذکور، به دست هر نفری از اقوام مجاهدین افغانستان باشد.»
نکتهی دیگر در فرمان عبدالرحمان، دستور غارت و تاراج داراییهای هزاهها است. او، از این طریق، توانست مردمان بیشتری را از چهارسوی افغانستان، برای جنگ با هزارهها ترغیب کند. آزادی در شکنجه، کشتار و تاراج هزارهها، باعث شد که لشکریان عبدالرحمان در جنگ با هزارهها، با خشونت تمام وارد شوند. «اغوای آن طایفهی کفار اشرار، همملتی است و قتل و تاراج آنها نیز، لازم است که به طریق همملتی شود و در غزای ملتی، دفع و قتل اشرار کفار، موافق شرع شریف غرا، بر هر نفری از مسلمان لازم است.»
تا این جای کار، او، هزارهها را تکفیر کرد، فرمان نابودی کامل آنها و همین طور، اجازهی بهبردگیگرفتن و تاراج هزارهها را داد. در گام دیگری، او دستور تقسیم سرزمین هزارهها را در میان طایفههای درانی و غلجایی پشتون نیز، صادر کرد. «و سرکار اعلی، در قلعوقمع بنیاد این بیدینان که اثری از ایشان در آن خلال جبال نماند و املاک ایشان در بین اقوام غلجایی و درانی تقسیم شود، چنین سررشته و تجویز فرمودند.»
بر اساس فرمان نخست عبدالرحمان، لشکریان او، در ۲۰ سپتمبر ۱۸۹۲ بعد از جنگهای فرسایشی، هزارهها را درهم کوبیده و ارزگان را تسخیر کردند. بر اساس گزارش رسمی دارالسلطنهی کابل، بیش از نیمی از نفوس هزارهها، در این جنگ کشته شده، کوچ اجباری داده شده، به بردگی گرفته شدند و زمینهای آنها، در میان قبایل پشتون توزیع شد.
فرمان دوم
فرمانهای کشتار در این جا، بر اساس زمان رویدادها نه، بل بر اساس میزان تلفات، خشونت و نیت بانیان آن، ترتیب یافته است. دومین کشتار گستردهی هزارهها، تقریباً صد سال پس از فاجعهی بزرگ بشری ارزگان، در شهر مزارشریف، مرکز بلخ، اتفاق افتاد.
دیدبان حقوق بشر، گزارش میدهد که گروه طالبان در ۸ آگست ۱۹۹۸، شهر مزارشریف در شمال افغانستان را تصرف کرد. پیش از این تاریخ، مزارشریف توسط «جبههی متحد شمال» کنترل میشد. این جبهه، از نیروهای ضدطالبان از میان گروههای جهادی هزاره، اوزبیک و تاجیک، تشکیل شده بود.
در گزارش دیدبان حقوق بشر، آمده که طالبان با ورود به شهر مزارشریف، «دیوانهوار»، به سمت خانههای رهایشی، مکانهای عمومی و بازارها، شلیک میکردند. دیدبان حقوق بشر گفته که صدها نفر در حین فرار و یا پناهگرفتن از شلیکهای خودسرانه، کشته شدند. طالبان هنگام کشتار مزارشریف، با برخوردن به هر جنبندهای، آن را به رگبار میبستند.
طبق ادعای گواهان کشتار مزارشریف در این گزارش، جنگجویان طالبان، با فرمان رسمی ملاعمر، رهبر این گروه، اجازه داشتند تا برای دو ساعت در شهر مزارشریف کشتار را راه بیندازند. این رویداد هولناک، در یک روز انجام شد و در پایان آن، ملا عبدالمنان نیازی، والی طالبان برای بلخ، با سخنرانی در یک مسجد، نه تنها جلودار این فاجعه نشد؛ بل که آن را برای سه روز تمدید کرد.
در گزارش دیدبان حقوق بشر آمده که در این سه روز مرگبار در مزارشریف، هرچند که تلفات غیرنظامیان از میان تاجیکها و اوزبیکهای شمال گزارش شده است؛ اما هدف اصلی طالبان، هزارهها بوده است. پس از سخنرانی ملا عبدالمنان نیازی و تکفیر هزارهها، جنگجویان طالبان در مزارشریف برای دو روز پیهم جستوجوی خانهبهخانه را برای یافتن مردان و پسران جوان هزاره، روی دست گرفتند. نیازی پس از این رویداد نیز، سخنرانیهای تهدیدآمیز بیشماری را علیه هزارهها انجام داد. «سنی شوید، یا افغانستان را ترک کنید و یا کشته میشوید.»
گزارش دیدبان حقوق بشر از این رویداد، با این که آمار قطعی قربانیان آن را ارائه نمیکند؛ اما روشن میکند که مردان و پسران هزاره، از خانههای شان بیرون کشیده شده و تیرباران شده اند؛ زنان و دختران جوان هزاره در محلههای هزارهنشین، از سوی جنگجویان طالبان مورد خشونت و تجاوز جنسی، قرار گرفته اند. همچنان، در گزارش آمده که مقامهای ردههای بالای طالبان، از رویداد مزارشریف آگاه بودند و برای جلوگیری از آن، نه تنها برنامهای نسنجیدند، بل که از وقوع آن خوشنود نیز بودند. به دنبال این رویداد، در هفتم جنوری ۲۰۰۱، جنگجویان گروه طالبان در ولسوالی یکاولنگ بامیان در جنگ با حزب وحدت، به کشتار غیرنظامیان هزاره روی آوردند.
عفو بینالمللی در گزارشی از کشتار طالبان در یکاولنگ بامیان، نوشته که طالبان، در آغاز از خانههای رهایشی غیرنظامیان سپر انسانی ساختند و در ادامه، به کشتار مردم ولسوالی یکاولنگ که بیشتر هزاره بودند، روی آوردند. در میان کشتهشدگان، زنان، کودکان و مردان بزرگسال شامل بودند که توان فرار و یا محافظت از خود را نداشتند. در گزارش عفو بینالملل، آمده که تنها ۷۳ زن، کودک و پیرمرد در مسجد فاطمهالزهرا کشته شده است. همین گونه، در گزارش روشن شده که این رویداد، زمانی رخ داده که مردم محل برای پناهگرفتن به مسجد رفته بودند و میپنداشتند که طالبان به مسجدها احترام دارند و بر آن حمله نخواهند کرد. جنگجویان طالبان اما، با سلاحهای سنگین، بر مسجد شلیک کردند و ۷۳ نفر را در زیر یک سقف کشتند.
عفو بینالملل، تلفات مجموعی این رویداد را ۳۰۰ نفر عنوان میکند. در کنار این، طالبان با ورود به محلههای رهایشی، خانههای مردم را با سلاحهای سنگین مورد حمله قرار داده و باغهای هزارهها را نابود کردند.
فرمان سوم
بر اساس یافتههای جادهی ابریشم، پس از طالبان، «داعش خراسان»، دومین گروه تروریستیای است که با تکفیر هزارهها، این گروه قومی را مورد هدف حملههای بمبگذاری و انتحاری قرار داده است. داعش خراسان، با برجستهکردن تفاوتهای اعتقادی میان شیعیان و سنیها، وجود خود را در ضدیت و کشتار هزارههای بیشتر شیعهی افغانستان بازتعریف کرده اند. در نوارهای تصویری زیادی که از سوی جنگجویان این گروه در شبکههای اجتماعی نشر شده، دیده میشود که هزارهها به خاطر باورهای مذهبی شان، مورد خشونتهای فرقهای این گروه قرار گرفته اند.
دیدبان حقوق بشر در گزارشی از وضعیت حقوقبشری هزارههای زیر حاکمیت دوبارهی طالبان، میگوید که طالبان، در تأمین امنیت اقلیتهای قومی و مذهبی افغانستان، ناکام بوده اند. حملههای هدفمند بر هزارهها، متوقف نشده و بیشتر این حملههای مرگبار را داعش خراسان بر عهده گرفته است. همچنین در این گزارش، آمده که از زمان سقوط دولت افغانستان به دست طالبان، داعش تا اکنون مسئولیت ۱۳ حملهی بمبگذاری و انتحاری بر هزارههای افغانستان را بر عهده گرفته که در این رویدادها، بیشتر از ۷۰۰ نفر کشته و زخمی شده اند.
بر اساس یافتههای جادهی ابریشم، از ۲۰۱۰ تا اکنون، بیشتر از ۶۵ حملهی بمبگذاری و انتحاری، تنها در کابل و بیشتر در مناطق هزارهنشین غرب کابل رخ داده که مسئولیت بیشتر از ۴۰ درصد این حملهها را، داعش خراسان بر عهده گرفته است؛ چیزی که نشان میدهد، گروههای افراطی اسلامگرا از جمله طالبان و داعش، هزارهها را به خاطر باورهای مذهبی و نژادی شان مورد کشتار قرار داده اند.
نظر بدهید