اسلایدر حقوق بشر زنان

آموزش؛ مشکل حل‌ناشدۀ زنان افغانستان

 

به تاریخ نوزدهم سنبلۀ سال ۱۴۰۱ خورشیدی جمعی از دختران دانش‌آموز در شهر گردیز ولایت پکتیا در شرق افغانستان به خیابان برآمدند و دست به راهپیمایی اعتراضی زدند. دلیل این راهپیمایی هم بسته شدن دوبارۀ مکتب‌های دخترانه در این ولایت از طرف ادارۀ طالبان بود. آنان مانند میلیون‌ها دانش‌آموز (دختر) دیگر خواستار بازگشایی مکاتب‌شان شدند. تعلیم و تحصیل را حق مسلم خود می‌دانند که نباید از آن محروم شوند. طالبان به جایی که سهولت فراهم کنند، سنگ‌اندازی می‌کنند. این درحالی است که پس از روی کار آمدن طالبان، بیشتر از یک سال می‌شود که دختران بالاتر از صنف ششم از رفتن به مکتب محروم‌اند. طالبان پس از روی کار آمدن، در اول همۀ دختران را از رفتن به مکتب باز داشتند؛ اما بعد از مدتی، سرانجام فقط تا صنف ششم را اجازه دادند که به مکتب بروند؛ اما دانش‌آموزان بالاتر از صنف ششم را از رفتن به مکتب باز داشتند و مکاتب‌شان را بستند. اعتراض دختران شهر گردیز ولایت پکتیا از چند جهت حایز اهمیت است که در ادامه به آن‌ها پرداخته می‌شود:

۱. انتقال اعتراضات به ولایت

تا حالا هرچه اعتراض، تجمع و گردهمایی برگزار شده بود، همه در کابل برگزارشده بود و زنان در ولایت‌های دیگر سکوت اختیار کرده بودند. در برابر محدودیت‌های آموزشی و کاری زنان از سوی ادارۀ طالبان اعتراض نکرده‌بودند. آن هم زنان و دختران بیشتر در کابل علیه سیاست‌ها و رفتارهای مردسالارانۀ طالبان به خیابان برآمدند، مبارزه کردند، قربانی دادند و در واقع چراغ مبارزه علیه طالبان را روشن نگهداشتند. در ولایت‌های دیگر ما اصلاً یا شاهد تجمع‌های اعتراضی زنان و دختران نبودیم یا هم به ندرت چنین صداهایی بلند شدند؛ از این رو، اعتراض دانش‌آموزان شهر گردیز به این معنا می‌تواند باشد که اعتراضات اینک به ولایت‌های دیگر افغانستان نیز کشیده شده‌است. ادامۀ این حرکت‌ها می‌تواند طالبان را وادار به بازگشایی مکتب‌ها به روی همۀ دختران و دادن آزادی‌های بیشتر به آن‌ها در عرصه‌های مختلف آموزشی، کاری و سیاسی، کند. بگذارند آنان از حق انسانی‌شان درست مانند مردان استفاده کنند.

۲. اعتراض زنان در مناطق پشتون‌نشین/ پشتوزبان‌نشین

یکی از ویژگی مهم دیگر تظاهرات دیروز این بود که در یکی از شهرهای پشتون‌نشین برگزار شده بود؛ مناطقی که زنان بیشتر در قید سنت، مذهب، دین و عنعنات مردانۀ قبیلوی و روستایی هستند. در آن‌ولایت‌ها کمتر از حقوق مدنی و انسانی خود (حق آموزش و پرورش، کار، سفر، انتخاب، و…) برخوردارند. در این مناطق به خاطر ساختار سنتی جامعه و سلطۀ قدرتمند مردان بر زنان، ما حتا در دروان جمهوریت هم کمتر شاهد حضور زنان در جامعه بودیم. سطح حضور آنان در مکتب و دانشگاه به مراتب کمتر از حضور زنان ولایت‌های دیگر بود. در حالی که در ولایت‌های دیگر زنان تقریباً پنجاه درصد دانش‌آموزان مکتب‌ها را تشکیل می‌دادند؛ اما در ولایت‌های شرقی و جنوبی این درصدی شاید زیر بیست درصد سقوط می‌کرد. و اما حرکت اعتراضی دیروز دانش‌آموزان پکتیایی، نوعی خودآگاهی زنان و دختران را نسبت به وضعیت خودشان، در آن مناطق نشان می‌دهد. این‌که وضعیت سفت و سخت نظام طالبانی و نظام قبیلوی حاکم برای آنان هم قابل قبول نیست. آن‌ها می‌خواهند مکتب و دانشگاه بروند و دنیای‌شان را وسعت ببخشند و در جامعه حضور داشته باشند و در تصمیم‌گیری‌های زندگی خود و مردم خود سهیم باشند.

در خبرها آمده بود که دانش‌آموزان شهر گردیز به خاطر بسته شدن دوبارۀ دروزاه‌های مکتب‌های‌شان اعتراض کرده بودند؛ این نشان می‌دهد که شاید مکتب‌های دختران در آن‌جا برای مدتی باز شده بوده. وقتی دوباره از سوی طالبان بسته شده است، دختران به خاطر این تصمیم ناعادلانۀ طالبان، به خیابان‌ها برآمده و اعتراض کرده‌اند. این به نوعی، رفتار دوگانۀ طالبان را نسبت به زنان هم نشان می‌دهد. در کابل، از همان اول که دروازه‌های مکتب‌های به روی دانش‌آموزان بالاتر از صنف ششم بسته شد، دیگر هرگز باز نشد؛ اما گویا در گردیز باز شده بوده که دوباره بسته شده است.

۳. شروع موج تازۀ اعتراضات

در این یک سال گذشته، هرچند اعراضات زنان و دختران افغانستان در برابر محدویت‌ها و محرومیت‌های زنان همیشه وجود داشتند؛ اما در این اواخر به دلیل سرکوب، دستگیری، ضرب و شتم و تهدید زنان و دختران معترض، این اعتراض‌ها کم و محدود شد. ما در این اواخر، جز در سالگرد سقوط افغانستان و بسته شدن مکاتب به روی دختران، دیگر شاهد اعتراضی نبودیم. می‌شود گفت که دختران دیگر از ترس ادارۀ طالبان به خیابان برآمده نمی توانند؛ زیرا بسیاری از آن‌ها پیش از این از سوی ادارۀ طالبان دستگیر و زندانی و تهدید شدند. این رویکرد طالبان باعث شد که زنان معترض هم صدای‌شان در سینه حبس کنند و در خانه بمانند. اما حرکت دیروز دختران و دانش‌آموزان شهر گردیز می‌تواند نویدبخش حرکت‌های اعتراضی مشابهی در ولایت‌های دیگر نیز باشد. این حرکت‌می‌تواند دختران ولایت‌های دیگر را نیز انسجام ببخشند و برای به دست آوردن حقوق‌شان به خیابان‌ها بکشاند. پیام دانش‌آموزان گردیز به هم نوعان‌شان دیگرشان در ولایت‌های دیگر هم می‌تواند همین باشد که نباید سکوت کنند و تن به وضعیتی سپرد که ادارۀ مردانۀ طالبان برای‌شان رقم زده‌است. در واقع، می‌خواهند بگویند که نبایستی تسلیم زورگویی‌های طالبان و ادارۀ مردانۀ آن‌ها شوند و در قفس زندگی کنند. آن‌قدر به خیابان برآیند تا آن‌ها هم راضی شوند که دختران را بگذارند به مکتب بروند.

آموزش حق هر انسان است و حتا در متونی دینی ـ که طالبان نیز به همان دین و مذهب و متون استناد می‌کنند ـ کسب علم و دانش بر مرد و زن فرض دانسته شده است. حالا سؤال این است که طالبان چگونه این فرض را نادیده می‌گیرند؟ منع دختران از تحصیل از سوی طالبان این پرسش را در ذهن آدم می‌آورد که: چرا طالبان از آموزش زنان می‌هراسند؟ در یادداشت بعدی، به این مورد خواهم پرداخت و زوایای این هراس را خواهم کاوید.