اسلایدر اقلیت‌های قومی حقوق بشر

اندوه ناتمام(۴)

فرزانه فراسو
تاریخ در خیابان(سال دوم، شماره۵۳، سرطان ۱۳۹۶، اولین سالیاد قربانیان جنبش روشنایی)
۲ اسد ۱۳۹۵(ده‌مزنگ-کابل)

عکس: جعفر رحیمی

این رویکرد قیاسی و نه تجربی به خرد و اخلاق، چیزی را روشن نمی‌کند، مسأله را گنگ و مجهول کرده، ما را از موضوع اصلی منحرف کرده و ادعای زورگویان و فاتحان را تصدیق می‌کند. در ناکارایی این رویکرد به جنبش روشنایی همین بس که یک موضوع اجتماعی و همه‌گانی به این گسترده‌گی را در افراد مشخص و سوء استفاده‌گری فرو می‌کاهد که حداکثر عضو فعالند. اگر نتوانیم آن‌چه را در برابر چشمان ما رخ می‌دهد، توضیح دهیم، با نظریه‌های اعصار گذشته که پاسخ به وضعیت‌های خاص بوده‌اند، هرگز نمی‌توانیم توضیح دهیم. سخن فارابی و این سینا و فیلسوفانِ قدیمی در توضیح آن‌چه در این روزها در کابل رخ می‌دهند اصم‌اند و تحلیل انتزاعی خرد بر مبنای نقل‌ها و کتاب‌ها گمراه‌کننده. هزاران تن، از اقشار مختلف اجتماعی، از ستمگری به تنگ آمده اند و در خیابان عدالت و برابری می‌خواهند. چنین چیزی از هر منظر معقول و منطقی است. عمل غیر منطقی‌تر از آن نیست که انسان‌ها در برابر حق شان کوتاه بیایند.

من این تحلیل‌های بی‌ارتباط به موضوع را بیش از هرچیزی نشان گذر و «ندای آینده‌گان» و «صدای نسل بعدی» می‌دانم. نسلی که از نسل ما گذر کرده‌اند و ما باید بپذیریم که نوتر و تجربی‌‌تر از ما می‌اندیشند. قبول این گذر سخت است، آن‌گونه که برای نسل پیش از امیری، گذر امیری سخت و غیر قابل پذیرش بود. آن را باور نمی‌کرد و مهر بی‌عقلی و جنون و دیوانه‌گی می‌زد. غنای تجربه نیز همین است. نسل اول همه‌چیز را الاهیاتی می‌دانستند و در چارچوب حلال و حرام وزن می‌کردند. نسل امیری رویکرد قیاسی‌ـ ‌فلسفی دارد و برای آن‌ها مفاهیم برتر از واقعیتِ تجربی است. نسل کنونی هم از مذهب خسته‌اند و هم از قیاس و فلسفه. رویکردشان به تحولات تجربی است؛ می‌خواهند شریک قدرت باشد. خواب حاکمان و رهبران را پریشان کنند. جنبشِ روشنایی، به نوعی همه‌ را گیج و پریشان کرده است. صدای این نسل را باید شنید. آن‌ها را باید باور کرد. اگر عقل و خرد را نه امر فطری و استعلایی، بل تجربی، آزمودنی و یادگرفتنی بدانیم، جوانانی که ما ملاها آن‌ها را به عنوان شورش‌گران محکوم می‌کنیم، از مکاتب و دانشگاه‌ها برخاسته‌اند. تجربه‌ی کاری در دولت دارند و تبعیض و نابرابری را با گوشت و خون تجربه کرده‌اند. عقل و خرد نیز چیزی جز درس و تحصیل و دانایی نیست. اگر سخنی معناداری برای گفتن در باره حضور آن‌ها در خیابان نداریم، دستِ کم این توان را داریم که صدای آن‌ها را که مدت‌ها در گوش خیابان و فضاهای عمومی طنین‌انداز است، بشنویم، به مقاومت و ایستاده‌گی آن‌ها تأمل و تدبّر و کوشش کنیم این اعتراض جمعی و مردمی را که از هر قوم و طایفه در آن حضور دارند و در هرجا دایاسپواریی هست، صدای روشنگرانه و برابری‌خواهانه نیز نیز بلند است، بفهمیم و آن را در افراد مشخص تقلیل ندهیم.

صبح امروز، از زخمیان جنبش روشنایی عیادت کردم؛ وضعیت بعضی‌شان بسیار وخیم است؛ اعضای جنبش، تلاش کنیم زخمی‌هایی که تا هنوز به هوش نیامده‌اند، برای درمان به خارج از کشور بفرستیم؛ لحظه‌هایی که با هم صحبت کردیم، جوانان مبارز می‌گفتند که اگر هزار بار زخمی شویم، بازهم به مبارزات خود ادامه می‌دهیم؛ سینه‌های خود را برای نسل آینده سپر می‌کنیم تا آن‌ها زنده‌گی ما را تجربه نکنند؛ مرگ را می‌پذیریم اما تعیض را هرگز…

در مورد نویسنده

مدیر وبسایت

نظر بدهید

برای ایجاد نظر اینجا کلیک کنید