هزارهها با سقوط حکومت پیشین در ۱۵ آگست ۲۰۲۱، و حاکم شدن دوباره طالبان، با جمعآوری عشر و مالیات بیرویه از طرف طالبان مواجه شده و آنان از ولایتهای ارزگان، دایکندی، غزنی، غور و مزار وادار به کوچ اجباری گردیدند.
این اقدام که از سوی برخی از هواداران طالبان و کوچیها انجام شده بود، مشکلات زیادی را برای مردم خلق کرد و بسیاری را وادار به مهاجرت به سوی کشورهای همسایه از جمله ایران و پاکستان کرد. هنوز از ایجاد این فاجعه انسانی زمانی نگذشته است که این بار آوازهای حمله و هجوم کوچیها در سراسر هزارهجات طنین انداز شده است.
گفته میشود این بار کوچیها قویتر از گذشته و با حمایت بیچون و چرای طالبان به ولسوالیهای ناهور، جغتو، مالستان، دایمیرداد، بهسود، لعل و سرجنگل، خدیر و شیخ علی هجوم آورده و به تصرف چراگاههای مردم محل و پایمال کردن زراعت مردم دهنشین پرداخته و تجاوز خود را به سوی ولایتهای بامیان، دایکندی و غور بدون مانع ادامه میدهند.
کوچیها این بار تنها برای چراه، به هزارهجات نرفتهاند، بلکه برای تخلیه، تصرف زمین و کوچ اجباری مردم هزاره رفتهاند تا سیاست تصرف سرزمینی را عملی کنند.
هزارههای دهنشین این بار به دلیل حاکمیت ظالمانهی طالبان، صدایی بلند نکرده و سیاست تصرف زمین، کوچاجباری، سرکوب، شکنجه و اعدام صحرایی حکومت را از یک سو و ظلم و تجاوز کوچی را از جانب دیگر تحمل میکنند.
علاوه بر کوچیها و طالبان، آفت طبیعی دیگری که طی چند سال اخیر وضعیت و شرایط را برای مردم و به ویژه دامداران و دهاقین هزاره دشوار ساخته؛ خشک سالیهای دوامداری است که طی چند سال اخیر دامنگیر مردم شده است. همه این عوامل دست به دست همدیگر داده تا وضعیت زندگی مردم هزاره را به جهنم تبدیل سازد.
در بیست سال گذشته که قیمت مواشی در بازارهای کشور افزایش پیدا کرد، بیشتر مردم در مناطق مرکزی به دامداری مشغول شدند و در اکثر قریهها دامداری به شغل اول مردم تبدیل گردید. بعدا به دلیل کمبود چراگاه بیشتر دامداران به کشت علوفه و نباتات علفی مانند رشقه، شفتل و عدس روی آوردند. باوجودیکه در این مناطق حیوانات شش ماه زمستان را در خانه علف میخورند ولی حالا به دلیل ناکافی بودن چراگاه در فصل بهار و تابستان نیز دامداران به حیوانات شان درخانه علف میدهند. دهاقین محلی در ولسوالی لعل و سرجنگل ولایت غور به هفته نامه جاده ابریشم گفتهاند که آنها در سال جاری (۱۴۰۱)، تعداد زیاد از مواشی خود را به دلیل کمبود چراگاه و خشک سالی فروختهاند. باقر یکی از دامداران به جاده ابریشم میگوید:«چند سال است که مردم به خاطر کمبود چراگاه و خشک سالی حیوانات کمتری نگهداری میکنند. سال گذشته اکثریت چاها در قریه ما خشک شدند و مردم حتی در آب خوردن خود و حیوانات شان با مشکل مواجه بودند. مردم به دلیل خشکسالی علف کافی جمع نمیتوانند و در زمستان که همه جا برف است و همه راههای مواصلاتی نیز بند است به کمبود علف مواجه میشوند».
در همین حال نورالله باشنده قریه سربید ولسوالی جغتو در مصاحبه به جاده ابریشم گفت:«در قریه ما سطح آب پایین رفته و اکثریت مردم توان کندن چاه را ندارند. زمینهای زیادی به خاطر کمبود آب غیرقابل کشت شده و حاصل نمیدهند. بعضی مردم حیوانات خود را فروخته است و بعضی که هم دارند به سختی علف تهیه میکنند. اکنون در قریه ما یک سیر علف به ۱۵۰ افغانی رسیده است. با این وضع مردم چگونه زندگی کنند؟ […] همچنان هر ساله کوچیها در منطقه ما میآید و به علاوه چراگاهها، چشمهها و کاریزهای مردم از جمله کاریزهای سراب، بزکشته و چشمه سارهای سنگتو، گربید، قوچ قول و قاش کلان را به زور تصرف کرده و آب زمینهای زراعتی و آب خوردن را سر مردم قطع میکنند».
با توجه به مشکلاتی که در بالا ذکر شد، مردم مناطق مرکزی باچالشهای چند بعدی از جمله؛ هجوم کوچیها، فقر، بیکاری، خشکسالی، مالیات و عشر سنگین که طالبان از مردم میگیرند؛ مواجه هستند. ادامه چنین مشکلاتی باعث ایجاد بحران اقتصادی در این منطقه شده و پیشبینی میشود که فجایع بزرگی را برای مردمی که در اثر خشک سالی، بیکاری، هجوم کوچیها و مالیات سنگین طالبان؛ وعدههایی غذایی شان مشروط به ادامه کمکهای ملل متحد و موسسات کمک کننده خارجی شده است، به وجود خواهد آورد.
نظر بدهید