علی ضحاک
قرار بود در روز ۴ حمل دروازههای مکاتب به روی دختران افغان باز شود؛ اما پیش از باز شدن دختران بالای صنف ششم اجازه رفتن به مکتب را نیافتند. گروه طالبان موضوع حجاب شرعی را دلیل بسته ماندن مکاتب عنوان میکند. آنها اظهار داشته اند که تا تهیه شدن یونیفورم شرعی و اسلامی برای دختران، دروازههای مکاتب به روی دختران بالاتر از صنف ششم همچنان مسدود خواهد ماند. این در حالی است که چندی قبلی وزیر خارجه گروه طالبان در آنتالیای ترکیه گفته بود که تمام شروط به رسمیت شناختن از سوی جامعه جهانی را تکمیل کرده است.
واقعیت اما چیزی دیگری است. حجاب شرعی و مسایل از این قبیل بهانه است. زنان و دختران افغان اسیر سنتهای قبیلوی است و در این سنت جایگاه زنان جنس غیر قابل اعتماد در جامعه و عامل فساد و فحشا تعریف شده است. بیرون رفتن زنان و دختران از خانه بر اساس سنت قبیلوی که گروه طالبان از آن نمایندگی میکند عامل تمام بدبختیهای جامعه است. سیاست و امور حکومتداری نیز با رویکرد قبیلوی-پشتونی اداره میشود. تمام تصمیمها نیز بر محور قوم و قبیله خاص میچرخد و سایر اقوام افغانستان از دایره تصمیم گیریهای سیاسی و مدیریت حکومت کاملاً محروم است. در این میان زنان بیشتر از سایر اقشار در بند و اسارت سنتهای تاریخی مربوط به یک قوم و قبیله خاص است.
حق تعلیم و تربیه برای زنان از نظر گروه طالبان حتا موضوع قابل بحث نیست. هرآنچه مردان در این زمینه تصمیم بگیرند شرعی و قانونی است و خود زنان حق اعتراض در برابر تصامم مردان را ندارند. در سنت قبیلوی که گروه طالبان از آن نمایندگی میکنند زنان نه در سیاست و هم در تصمیم گیریها و نه هم در جامعه و اقتصاد جایگاه دارد. جایگاه زنان در پستوی خانهها ترسیم شده است و عدول از این جایگاه برخلاف عرف تاریخی و سنت قبیلوی است.
برای همه قابل درک است که شریعت اسلامی هیچ مانعی برای تحصیل و تعلیم زنان خلق نکرده است. برداشت و تفسیر طالبان از شریعت نیز بر محور سنت قبیلوی میچرخد و این سنت قبیلوی است که زنان را از حق تعلیم و تحصیل محروم میکند و حضور زنان در جامعه را به مسابه به انحراف کشانیدن کل جامعه محسوب میکند.
زنان و دختران افغان در برابر گروه طالبان کاملاً بی دفاع است. حق اعتراض و بلند کردن صدای دادخواهی نیز برای آنان اکنون وجود ندارد. واکنشهای جامعه جهانی نیز گروه طالبان را در این مورد پاسخگو ساخته نتوانسته/نمی تواند. در ماههای گذشته زنان در نقاط مختلف افغانستان دست به اعتراض زدند؛ اما نتیجه آن در بند کشیدن بیشتر زنان شد و اکنون دیگر از تجمعهای اعراضی زنان نیز خبری نیست. بدون هیچگونه تردیدی تصمیم گروه طالبان در مورد مسدود ساختن دروازههای مکاتب به روی دختران محکوم است؛ اما منطق گروه طالبان برخلاف تمام معیارهای جهانی در حرکت است و در داخل افغانستان نیروی بازدارنده در برابر تصامیم گروه طالبان وجود ندارد. اکنون زنان و دختران افغانستان نه تنها محروم از حقوق انسانی؛ بلکه در اسارت سنت قبیلوی نیز قرار دارد. این اسارت و محرومیت هویت تاریخی و خاستگاه اصلی گروه طالبان را تعریف میکند. جهان باید درک کرده باشد که در افغانستان به کدام تفکر و با چه نوع گروهی مواجه است. مردم افغانستان اسیر کدام نوع سیاست و سنت تاریخی است. بسیار خوشبینانه به نظر میرسد اگر بپنداریم که گروه طالبان در پی تغییر است و حکومت همه شمول با معیارهای حد اقلی جامعه جهانی در این کشور شکل خواهد گرفت. این گروه با وضع محدودیتهای بیشتر برای شهروندان افغانستان و خصوصاً ایجاد موانع بر سر راه زنان و محروم کردن زنان و دختران از حق تعلیم و تحصیل نشان دادند که نه به مردم و خواستههای مردم احترام قایلند و نه هم به دستورات شرعی پایبند است. آنچه برای این گروه مهم است نمایندگی از سنت قبیلوی و توسعه سنت قبیلوی است نه چیزی دیگری.
واکنشهای جامعه جهانی نیز تا کنون صرف از مرز اعلامیههای رسمی عبور نکرده است و این اعلامیهها و ابراز تاسفهای برای طالبان فشار آنچنانی وارد نکرده است. مردم افغانستان درک کرده اند که جهان مردم افغانستان را در میان انبوهی از مشکلات تنها گذاشته است. حاکمیت گروه طالبان نتیجه حضور بدون برنامه و آینده نگر جامعه جهانی در افغانستان است. اگر حضور بیست ساله جامعه نبود تا هنوز به نحوی برای حل بحران افغانستان راه حل جستجو میشد.
نظر بدهید