وقتی به جنگها و فتوحات دنیای اسلام نظر اندازیم، چیزی جزهمین تعریف نیست: جهاد یعنی خون دادن و خون گرفتن. این تعریف مانیفیست جنگی گروههای اسلامی را میسازد؛ نوشیدن جام شهادت با شعار جهاد در راه خدا، در واقع نوشیدن پیک خون بهمنظور نابودی طرف مقابل است. گروههای جهادی آنقدر غرق نوشیدن جام شهادت میشوند که آرزو دارند چندین بار زنده شوند، خون بدهند وخون جاری کنند.
حدیث که از حضرت محمد در مورد اهمیت جهاد روایت شده است نیز با همین تعریف همخوانی تام و تمام دارد که خون دادن و خون گرفتن اساس حرکتهای معطوف به جهاد را شکل میدهد:«بسیار دوست دارم که در راه خدا شهید شوم، سپس زنده شوم، باز شهید شوم، دوباره زنده شوم، سپس شهید شوم».
جهاد بامفهوم فرهنگی و اجتماعی که در شرق مطرح شده است، بیشتر با گلادیاتورهای که در غرب و خصوصا در روم باستان بود شباهت دارد. هالیود نبرد گلادیاتورها را به صورت خطرناک و وحشیانه به نمایش میگزارد؛ گلادیاتورها روی صحنه میآیند، جنگ میکنند و کشته میشوند اما هیچ نتیجه ندارد، برای هیچ میجنگیدند. گلادیاتورها در سطح بالا آموزش میدیدند و روی آنها معاملات بزرگ تجاری صورت میگرفت و گاها اربابان باید پولهای اضافی پرداخت میکردند تا گلادیاتورها را خوب به صحنهی جنگ آماده کنند و بتوانند سطح کشتار طرف مقابل را بالا ببرند.
کسانی که امروز با شعار جهاد درکشورهای اسلامی تحت نام داعش، طالب، القاعده وگروهای افراطی شیعه جنگ میکنند، انتحاری میکنند و کارهای تروریستی انجام میدهند همان گلادیاتورهای هستند که در میدان نبرد فقط جنگ میکنند، کشته میشوند و میکشند. استخبارات کشورها آنها را آموزش میدهند و خرید و فروش میشوند. در صحنههای نبرد با شعار «الله اکبر» بهمنظور رسیدن حوران باکره بهشتی خون میدهند، خون جاری میکنند و ویران میکنند. از مهفوم «جهاد» بهعنوان یک صنعت ویرانگر به منظور دستیابی بهمقاصد موهوم و کورشان استفاده میکنند که نتیجه آن چیزی جز کشتار و ویرانگری نیست، مهفوم امروزی جهاد در واقع امری به قتال، کشتار و خونریزی است.
اهداف جهاد: گروههای که تحت عنوان مجاهد با شعار «جهاد» جنگ میکنند تا اکنون هدف نهایی جز قتل،کشتار و حذف رقیب با خشونت، شمشیر و انتحار نداشتهاند و حد اقل از رگههای منطق، خرد، برنامه و هدف مشخص درکار شان وجود ندارد. جهاد در دو مرحله قابل بررسی است.
مرحله تئوریک و نظری:
این مرحلهی از جهاد بیشتر باعقل انسان اولیه و ابتدایی نزدیک است. گروههای مجاهدین و اسلامیسمهای چند آتشه طرف را با حذف فزیکی از بین میبرند. تضادها و شکافهای اجتماعی را تشدید میکنند. تحت عنوان «جهاد اصغر» در زندگی و حوزه خصوصی مردم دخالت میکنند، جهاد اصغر تعرض آشکار به حوزه خصوصی آدمهاست؛ زنان را مجبور به محجبه بودن میکنند، برای مردان ریشدراز تعریف میکنند، کتابهای کفری را میسوزانند تا همه را مجاهد و مسلمان بسازند. در صورت برخورد موانع بم را در کمر شان بسته میکنند و برای کشتن دیگران در صحنه میآیند و خیابانها را با ریختاندن خون مردم بیگناهی آبیاری میکنند که مسلمانتر ازآنها هستند.
در حوزه عمل:
مجاهدین در حوزه عمل همواره کور و بیهدف حرکت کرده است. جهاد عملی هیچ گاهی باز و روشن نبوده است. واقعا نمیدانیم مجاهد فی سبیلالله کیست؟ کدام گروه برحق است و کدام گروه باطل؟ بگذریم از اینکه گروههای شیعی و سنی درکشورهای خاور میانه مانند سوریه، عراق، الجزایر و در سایر کشورهای اسلامی باهم جنگ دارند، اما درهمین افغانستان تا چشم به هم بزنیم مجاهد به چشم میخورند.
ملا عمر و ربانی به تمام معنی مجاهد بودند، اما سیاف، خلیلی و حکمتیار از آنها مجاهدتر و تمام شان با جهاد مقدس برای تاسیس امارت و حکومت اسلامی خون ریختاند و گورهایدسته جمعی زیادی ثبت تاریخ کرد و از همدیگر قربانی گرفتند و قربانی دادند. احزاب مطرح جهادی مانند حزب اسلامی و جمعیت اسلامی در دفاع از جهاد خونهای زیادی جاری کردند اما هدف نهایی شان کور، اکثرا روش مبارزاتی شان شبیه پارتیزانهای کمونستی بود و نتیجه مبارزه شان ویرانی و تباهی، جهاد مفهوم که تا امروز گروههای تروریستی اسلامی بنام آن خون جاری میکنند و آدم میکشند.
درصدر اسلام قتل عثمان نیز قابل تامل است؛ هرچند شورش علیه عثمان قبیلوی بود، قریشیها عثمان را متهم به قومی سازی و خصوصی سازی سیاست کرده بود، اما بر ای اولین بار شورشی در بین قاریان قرآن به رهبری مالک اشتر نخعی بجود آمد اما شهرهای بصره و مصر را فراگرفت و عثمان را به شکل فجیعِ به قتل رساند، حتی علی گفته بود « به خدا قسم به حد از عثمان دفاع کردم که فکر کردم خودم داخل گناه نشوم».
جنگهای که بین عباسیها و علویها، امویها و علویها، عباسیها و علویها رخ داد چیزی کمتر از امروز نبود که گروههای داعش، فاطمیون و طالبان درکشورهای خاورمیانه و افغانستان انجام میدهند. اگرآنها «شهرمرو» را با تمام زیباییهایش به خاک یکسان کردند و ابو مسلم خراسانی سیهزار نفر را از لشکر خود قتل عام کرد اما امروز گرههای داعش و طالب شهرهای تاریخی دمشق، بغداد و کابل را ویران میکنند و خون هزاران انسان بیگناه را به زمین جاری میکنند.
پیامد جهاد:
یکی از مهمترین پیامد جهاد ریختاندن خون، گرفتن زندگی، ویرانگری و نا امنی است؛ درسایه نا امنی هرکاری نا ممکنی ممکن میشود، قتل، کشتار، چور و چپاول تبدیل به فرهنگ روزمرگی شده و بیک امر عادی تقلیل پیدا میکند. زیر بناهای اقتصادی از بین میرود، علم، دانش و هنر زیر خرابههای جنگ و ترور گم میشود، اندیشهای که طرف دار نظام مردم سالاری و دموکراتیک هستند در زندانهای سیاه و تاریک جهاد و مجاهدین جان میدهند، یاس و جهاد به عنوان یک صنعت ویرانگر تمام لایههای زندگی را تخریب و از بین میبرد، آخر میرسیم به همان نقطهی که مفهوم جهاد «خون گرفتن و خون دادن» تعریف شده است.