اسلایدر حقوق بشر زنان

طالبان صدها حلقه فیلم را آتش زدند(گفت‌وگو با عادله ادیم، سینماگر دههٔ شصت)

اشاره:

عادله ادیم، هنرپیشهٔ شناخته‌شدهٔ سینمای دههٔ شصت افغانستان است. در چندین فیلم، از جمله فیلم «مردا ره قول اس» نقش بازی کرده است. این فیلم بر اساس داستان کوتاهی از اکرم عثمان، داستان‌نویس معاصر افغانستان، و با کارگردانی سعید اورکزی ساخته شده است.

ادیم مکتب را در لیسهٔ «آمنه فدوی» شهر کابل خوانده و پس از آن، در انستیتوت «پوشکین» روسیه، ادبیات روسی خوانده است. او اکنون با همسر و سه دخترش در هالند زندگی می‌کند و در آن‌جا در بخش آموزش نظری رانندگی کار می‌کند.

عادله آذین: چه چیزی از کودکی‌تان به یاد می‌آورید که با هنر سینما پیوند داشته باشد؟

عادله ادیم: چیز خاصی از کودکی‌ام به یاد ندارم که به گونهٔ مستقیم با هنر پیوند داشته باشد؛ اما نوجوانی‌ام را که به خاطر می‌آورم، مطالعه را بسیار دوست داشتم. هر کتابی که می‌خواندم، وقتی تصویر نویسندۀ آن را روی جلد کتاب می‌دیدم، آرزو می‌کردم روزی من هم نویسنده شوم و عکس من نیز روی جلد کتاب‌ها و برگه‌های مجله‌ها چاپ شود. جالب است که حتا پیش از آن‌که به سینما بروم، برای خودم تخلص هنری انتخاب کرده بودم؛ چون باور داشتم روزی به آرزوهایم می‌رسم. از همان دوران نوجوانی، به این فکر می‌کردم که انسان‌ها از این دنیا می‌روند؛ اما باید کاری کند که از او به یادگار بماند. به این باور بودم که این هنر است که جاودانه می‌ماند، چه در قالب نوشتن و چه بازیگری یا هر عرصۀ دیگری؛ باوری‌که در تمام این سال‌ها برای من راهنما بوده است.

آذین: عادله ادیم جوان چگونه روحیاتی داشت و بزرگ‌ترین دغدغه‌اش چه بود؟

ادیم: بزرگ‌ترین دغدغۀ زندگی دورهٔ جوانی من، اوضاع کشورم بود. در آن زمان به عنوان یک دختر، در خانواده زندگی آزادی داشتم؛ اما در جامعه، آزادی چندانی وجود نداشت. ذهنیت جامعه هنوز روشن و پذیرای تغییرات نبود. یکی از بزرگ‌ترین نگاری‌های من، نگرانی مادرم بود. زمانی که بازیگری را شروع کردم، مادرم نگران آیندۀ من بود. فکر می‌کرد به خاطر شغلم، هیچ‌کس حاضر نمی‌شود با من ازدواج کند. به راستی، نگرانی‌اش بی‌دلیل هم نبود. در آن زمان جامعه به گونه‌ای بود که کمتر کسی حاضر می‌شد با یک هنرپیشه ازدواج کند. نگرانی مادرم برایم رنج‌آوار بود؛ اما من به خدا و سرنوشت خود ایمان داشتم. باور داشتم که هر مسیری که پیش می‌آید، از سوی تقدیر و اقبال من است و باید با امید و اراده به راه خود ادامه دهم.

آذین: در یک جامعهٔ به‌شدت بسته و سنت‌های دست‌وپاگیر، در یرابر هنر و به‌ویژه هنر سینما و بازیگری، چه چیزی شما را به سینما کشاند؟

ادیم: در آن زمان، بازیگری از سوی دختران یک تابو محسوب می‌شد و بسیاری از خانواده‌ها اجازه نمی‌دادند دختران‌شان در این عرصه فعالیت کنند؛ اما من احساس می‌کردم که سینمای کشور به حضور زنان نیاز دارد. در حقیقت، پیش از آن هرگز به سینما فکر نکرده بودم و حتا علاقه‌ای به آن نداشتم؛ اما وقتی مسئولیت خود را به‌عنوان یک دختر جوان درک کردم، تصمیم گرفتم پیشگام شوم و این مسیر را برای دیگران هموار کنم.

آذین: در چه رشته‌ای تحصیل کردید و رشتۀ تحصیلی‌تان بر زندگی هنری شما چه تأثیری داشت؟

ادیم: من در رشتۀ زبان و ادبیات روسی تحصیل کرده‌ام و این رشته تأثیر عمیقی بر زندگی من داشته است. امروزه، زندگی‌ام پیرامون ادبیات می‌چرخد و آرامش زندگی‌ام را از برکت آن می‌دانم. گاهی با خود می‌اندیشم که اگر در این دیار غربت چند کتاب ادبی برای خواندن نمی‌داشتم و چند سطر زیر عنوان خاطره و داستان نمی‌نوشتم، چگونه می‌توانستم از زندگی لذت ببرم؟ هرچند امروزه از رشتۀ تحصیلی‌ام درآمدی ندارم؛ اما ادبیات بهترین سرگرمی و دلگرمی من است و به زندگی‌ام معنا بخشیده است.

آذین: از فیلم پرطرف‌دار «مردا ره قول ‌اس» چه خاطره‌هایی دارید؟

ادیم: بازی در نقش «طاهره» در فیلم «مردا ره قول ‌اس» برای من یکی از ارزشمندترین تجربه‌های زندگی‌ام بوده است و خاطرات فراموش‌نشدنی زیادی از آن دارم. در آن زمان، من هیچ تجربه‌ای در بازیگری نداشتم و حتا شاید بیش از چهار بار هم به سینما نرفته بودم. بهترین خاطرهٔ من از این فیلم، مربوط به روز گشایش آن است. زنده‌یاد، اکرم عثمان، قصه‌پرداز بزرگ کشور، به من گفت: «وقتی تصمیم گرفته شد از داستان «مردا ره قول ‌اس» فیلم ساخته شود، من به نقش طاهره فکر می‌کردم. نگران بودم که مبادا این شخصیت در فیلم صدمه ببیند؛ اما او در پایان این فیلم به من گفت: «آفرین دخترم، تو بهتر از آن بودی که من تصور می‌کردم.»

یکی دیگر از خاطره‌های شیرینم از این فیلم، محبت هموطنانم است. این فیلم با نگاه مهربان مردم جاودانه شد. با این‌که سال‌ها از آن زمان می‌گذرد، هنوز هم این اثر را با عشق و علاقه تماشا می‌کنند و این برایم مایۀ خرسندی است. هرچند من سال‌هاست که از قلهٔ بلند سینما فاصله گرفته‌ام؛ اما خوشحالم که هنوز در قلب مردم و دوست‌داران هنر جای دارم. روزانه ده‌ها پیام از استقبال گرم مردم دریافت می‌کنم که عشق و محبت‌شان را نسبت  به فیلم و نقش من، ابراز می‌کنند.

آذین: در کل، در کدام فیلم‌ها نقش بازی کرده‌اید و کدام یک بیشتر دلخواه شماست؟

ادیم: در مدت کمی که در صحنه بودم، در فیلم‌های «صبور سرباز»، «آرمان»، «مردا ره قول ‌اس»، «پرنده‌های مهاجر»، «عشق من، میهن من»، «فرار»، «بیگانه»، «کج‌راه» و «سقوط» نقش بازی کردم. دو فیلم اخیر «کج‌راه» و «سقوط» هنوز نمایش داده نشده بودند که در میان صدها حلقه فیلم در «افغان‌فیلم» توسط طالبان سوختانده شدند. فیلم برای مردم ساخته می‌شود، هر فیلمی که مورد پسند مردم قرار بگیرد، محبوب و دلخواه هنرمند می‌شود.

آذین: فیلم‌های دهۀ شصت با چه فضا و امکاناتی ساخته می‌شدند؟

ادیم: دههٔ شصت دورهٔ شکوفایی سینما در افغانستان بود. در آن زمان سینماها زنده بودند و در حقیقت سینما نفس می‌کشید. با وجود مشکلاتی که در آن زمان وجود داشت، بهترین فیلم‌ها در این دهه ساخته شدند. گرچه در این دوره با چالش‌های زیادی روبه‌رو بودیم، از جمله مشکلات فنی، صوتی و اقتصادی، کمبود هنرمند، به‌ویژه هنرمند زن. سینما در افغانستان همچنان در تلاش برای پیشرفت بود. یکی از مشکلات عمده این بود که لابراتوار چاپ و فرایند فیلم رنگه در افغان‌فیلم، وجود نداشت و به این دلیل، فیلم‌ها باید برای مرحله‌ی پساتولید به یکی از لابراتوارهای خارج از کشور فرستاده می‌شدند. این خود، سبب ایجاد مشکلات زیادی از لحاظ فنی و هنری می‌شد. علاوه بر این، مردم از سینما به اندازۀ کافی پشتیبانی نمی‌کردند و این یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های فراراه هنر سینما بود. با این حال، ما با تمام مشکلات موجود، به ساخت فیلم ادامه می‌دادیم؛ زیرا آرزوی ما این بود که هنر سینما در کشور شکوفا شود و جایگاه خود را پیدا کند.

آذین: شما در جامعه‌ای وارد سینما شدید که سینما هنوز پذیرفته نشده بود؛ جامعه‌ای که دولت‌مردانش فیلم‌ها و محصولات و ابزارهای  سینمایی را به آتش کشیدند. زنان را درون چهاردیواری خانه حبس کردند، حقوق اولیه را از آن‌ها گرفتند. حتا در همان دوران جمهوریت هم با وجود فضای بازی که حاکم بود، با فرمان امرالله صالح، معاون رئیس جمهور «سینما پارک» با آن قدمتش تخریب شد. پس از بیست سال، همان آدم‌هایی که در دهۀ هفتاد فیلم‌ها‌ و محصولات سینمایی را به آتش کشیدند، اکنون دوباره بر سر قدرت آمده‌اند، بازهم همان رفتارهای غیرانسانی گذشته‌شان را تکرار کردند و بازهم زنان را از صحنۀ اجتماعی راندند. نه‌تنها حق فعالیت هنری، که حتا حق آموزش را نیز از آن‌ها گرفتند. در چنین جامعه‌ و با چنین دولت‌مردانی، چه تجربه‌هایی از سینما دارید؟

ادیم: زن بودن در دنیای مردسالارانه‌ای مانند افغانستان آسان نیست؛ به‌ویژه اگر زن بازیگر یا آوازخوان باشد. هنر در چنین جامعه‌ای برای زنان چالش بزرگ تلقی می‌شود. زن ‌بودن و هنرمند بودن را با تمام حق‌تلفی‌ها و ناملایمت‌های روزگار تجربه کرده‌ام. حتا از زمانی که وارد سینما شدم، بیشتر خویشاوندان و نزدیکان ما، برای زمان طولانی پیوند خانوادگی را با ما قطع کردند. من برای کار در سینما بارها به زمین خوردم؛ اما هر بار با ارادۀ استوارتر به راه خود ادامه دادم. هرقدر که فرهنگ غلط و کوتاه‌نظری مرا بی‌حیا، ضعیف و ناقص‌العقل نامید، باز هم قوی‌تر از قبل، از پشت همین واژه‌ها سربلند کرده و با درخشش بیشتری قد علم کردم. هنگامی که وارد دنیای هنر شدم، فشارها و نگاه‌های منفی از هر سو مرا احاطه کرد؛ اما هیچ‌کدام نتوانستند مرا از مسیرم باز دارد. به این باور رسیده بودم که وقتی انسان می‌خواهد همچون آفتاب بدرخشد، باید درد سوختن را تحمل کند. من هم درد سوختن را تجربه کردم و هنوز هم آن را احساس می‌کنم؛ اما افسوس که با وجود تمام مقاومت‌ها، خانواده و جامعه اجازه ندادند که در این مسیر به پیش بروم. جنگ و خونریزی، ترور، بمب‌ها و خمپاره‌ها مرا از رفتن باز داشتند.

آذین: زندگی کنونی‌تان چگونه است، آیا زمینهٔ کار در سینما برای شما وجود دارد؟

ادیم: زندگی کنونی من پر از تلاش و امید است. هم‌اکنون، در کنار مدیریت زندگی شخصی و مسئولیت‌های مادری، برای سه فرزندم سبینه، صدف و سحر، هفتۀ پنج روز مصروف کار اداری‌ام و با افرادی که به زبان هالندی مشکل دارند، در یادگیری درس‌های نظری رانندگی همکاری می‌کنم. در کنار این، همیشه مطالعه دارم و همچنان می‌نویسم. در کنار این‌ها، گاهی نیز در تئاتر هالند فعالیت می‌کنم که به من این فرصت را می‌دهد تا همچنان با هنر در ارتباط باشم و بخشی از دنیای خلاقانهٔ سینما و نمایش بمانم؛ اما با تأسف به سینما کار نمی‌کنم. البته سینما را مانند دوران جوانی‌ام دوست دارم.؛ اما زمینهٔ کار مساعد نیست، چون کار سینمایی، نیازمند یک تیم کارکشته است.

آذین: فرزندان‌تان با سینما و هنر چه رابطه‌ای دارند؟

ادیم: فرزندانم علاقمند هنر سینما هستند. در قسمت هنر و هنرمند ذهن روشن دارند. هنر سینما را به معنای واقعی آن ارج می‌گزارند و به هنرم افتخار می‌کنند. اما خودشان بازیگر یا دست‌اندرکار سینما نیستند. هرکدام‌شان هدف‌ها و برنامه‌های بلند خودشان را دارند. خودم هم می‌خواهم در نقش یک مادر، برای رسیدن به هدف‌های‌شان، یاری و دست‌گیری کنم.

آذین: طوری که در میان مخاطبان برگۀ دنیای مجازی شما می‌بینیم، هواداران زیادی دارید و بیشتر این مخاطبان پای تصویرهای شما، دیدگاه‌های مثبت می‌گذارند. از دید خودتان چه چیزی شما را از محبوب‌ترین هنرپیشه‌های افغانستان کرد؟

ادیم: این محبت مردم است که باعث شده خودم را در میان آن‌ها محبوب ببینم. شاید صداقت در بازیگری و تلاش برای نزدیک کردن نقش‌ها به واقعیت‌های زندگی مردم، دلیل این محبوبیت باشد. همچنین همواره سعی کرده‌ام با احترام و عشق به مردم کشورم خدمت کنم و این ارتباط قلبی را حفظ کنم. هموطنانم همیشه لطف و محبت دارند و من مدیون تک‌تک آن‌ها هستم. از همان آغاز کارم در سینما، به این نکته می‌اندیشیدم که باید محبوب باشم، نه مشهور. محبوبیت هنرمند، به ثروت، مقام و زیبایی وابسته نیست، بلکه به انسانیت، ارتباط خوب با جامعه و انجام اعمال نیکو وابسته است. هرکس می‌تواند محبوب باشد؛ کسی که با خود و با خدای خود و با دیگران صادق باشد، ذهن خود را با زیبایی‌های اخلاقی آراسته کند، به شخصیت انسان‌ها ارزش قائل باشد، خود را با دیگران مقایسه نکند و رفتار آزاردهنده نداشته و موفقیت خود را به رخ دیگران نکشد و همیشه در پی خدمت به مردم باشد. با رعایت این صفات نیکو، من نیز سعی می‌کنم محبوب خدا و محبوب مردم باشم.

آذین: با وجودی که طالبان میراث سینمای دهۀ شصت را به آتش کشیدند و مدت زیادی زنان و دختران این کشور را از صحنۀ سینما و تئاتر و هنر به پستوهای تاریک خانه‌ها راندند؛ اما در دهۀ هشتاد و نود، تعداد زیادی از زنان هنرمند و بازیگر را داشتیم. در فیلم‌ها بازی می‌کردند و فیلم‌های‌شان راهی جشنواره‌ها می‌شدند. به نظر شما، در این دو دهه، چه کسانی در میان زنان بیشتر درخشیدند و دست‌آوردهای بیشتری داشتند؟

ادیم: ما همه شاهد مشکلات فراوانی در دهه‌های هشتاد و نود بودیم، مگر هنوز هم فیلم‌های کوتاه و بلند در افغانستان ساخته می‌شدند. در این دوران، بانوان زیادی وارد عرصهٔ سینما شدند و هرکدام با تلاش و پشتکار خود سعی کردند سهم خود را در پیشرفت هنر سینمای افغانستان ایفا کنند. تلاش‌های بی‌وقفه و فداکاری‌های آنان قابل تحسین‌اند. من همواره برای آن‌ها آفرین می‌فرستم که با وجود تمام مشکلات و موانع، توانستند خوب بدرخشند و جایگاه خود را در سینما پیدا کنند. در حال حاضر، فقط می‌توانم به فیلم «اسامه» اشاره کنم و از بازیگر نقش مرکزی آن، خانم «مارینا گلباری» و از «خانم لینا علم» نام ببرم که در چند فیلم خوب نقش بازی کرده است.

آذین: همان‌گونه که پیشتر هم اشاره کردم، طالبان میراث سینمایی دهۀ شصت را از بین بردند و گسستی در این روند به وجود آوردند. بر بنیاد گزارش‌ها و مصاحبه‌های مسئولان «افغان‌فیلم» در دوران جمهوریت، در آغاز دهۀ هشتاد، چیزی در افغان‌فیلم باقی نمانده بود. ازاین‌رو، کسانی که در این عرصه به فعالیت پرداختند، از نو آغاز کردند. با این حال، سینمای افغانستان را در دو دههٔ جمهوری چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ادیم: در این دو دهه، سینمای افغانستان با وجود چالش‌های فراوان توانست مسیر تازه‌ای را آغاز کند. تولید مستندها، فیلم‌های کوتاه و بلند، برگزاری جشنواره‌ها و همکاری‌های بین‌المللی از جمله دست‌آوردهای این دوره بود. هرچند هنوز فاصلهٔ زیادی با سینمای جهانی داشتیم؛ اما تلاش‌ها بسیار ارزشمند بودند.

آذین: چه فکر می‌کنید، چرا سینمای افغانستان در طول زمان سیر نزولی داشته است؟

ادیم: الف. جنگ و ناامنی: جنگ‌های داخلی، اشغال شوروی و سپس حکومت طالبان باعث عقب‌گرد سینما شدند. بسیاری از سینماها تخریب شدند و هنرمندان مهاجر شدند. حتا در سال‌های پساطالبان، بسیاری از مشکلات برای تولید فیلم و پشتیبانی از سینماگران باقی ماندند. آزمایش‌گاه‌های فیلم، تجهیزات مدرن و فضاهای آموزشی برای رشد سینماگران به شدت کمبود داشتند.

ب. وضعیت اقتصادی: اقتصاد ضعیف و عدم حمایت مالی از تولیدات سینمایی سبب شد که بسیاری از پروژه‌های فیلم‌سازی در افغانستان نتوانند به تولید برسند یا به گونهٔ حرفه‌ای ساخته شوند.

ج. سانسور و محدودیت‌های دولتی: هرچند در آن سال‌ها افغانستان به سمت آزادی‌های بیشتری حرکت کرد؛ اما هنوز هم سانسور و محدودیت‌های فرهنگی اقتصادی و اجتماعی در برخی زمینه‌ها وجود داشت. این خود سبب شد که سینما نتواند به گونهٔ کامل به عنوان یک ابزار فرهنگی و هنری گسترش بیابد.

به طور کلی، سینمای افغانستان زیر تأثیر اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی قرار گرفت که زمینه‌ساز سیر نزولی آن در بسیاری از سال‌ها شد. تا امروز که سرانجام سینما را نابود کردند.

آذین: در سینما به جز بازیگری، در بخش دیگری هم کار کرده‌اید؟

ادیم: خیر، در سینما به جز بازیگری، در بخش دیگری کار نکرده‌ام؛ اما اگر وطن‌فروشان، هنرستیزان، دزدان و قاتلان می‌گذاشتند، آرزو داشتم فیلم‌نامه‌نویس شوم.

آذین: من نوشته‌های شما را در برگهٔ فیسبوک‌تان می‌خوانم. نوشته‌های‌تان مورد استقبال مردم قرار می‌گیرند. از چه زمان می‌نویسید و چه برنامه‌ای در این زمینه دارید؟

ادیم: علاقه‌مندی من به نوشتن از زمانی آغاز شد که با مطالعه آشنا شدم. هر بار که کتابی مطالعه می‌کردم، آرزو داشتم که روزی بتوانم نویسنده شوم. به همین دلیل، رشتۀ ادبیات را انتخاب کردم. به تشویق و پشتیبانی دوستانم، اولین کتابم با نام «پرنده‌های کاغذی» اقبال چاپ یافت؛ اما متأسفانه از کیفیت چاپ آن در افغانستان راضی نبودم. به همین دلیل، تصمیم دارم این کتاب را در آیندهٔ نزدیک بازچاپ کنم. باید اضافه کنم که من زندگی‌نامهٔ خود را نیز نوشته‌ام و امیدوارم روزی آن را به دو زبان هلندی و فارسیِ دری منتشر کنم.

در مورد نویسنده

عادله آذین نظری

نظر بدهید

برای ایجاد نظر اینجا کلیک کنید