شبانه شبدیز
زنان افغانستانی در طول تاریخ به روشهای مختلف مورد خشونت قرار گرفتهاند؛ اما در برهههای زمانی خاص کم و زیاد شده است. بعد از رویکارآمدن گروه طالبان، این خشونتها به طور ساختارمند و روزافزون افزایش یافته است.
به عنوان فعال حقوق زن، مسئولیت خود میدانم که به هدف جلوگیری از ستم سیستماتیک در برابر زنان، به پخش مستندهای خشونت در برابر آنها بپردازم؛ چون بنا به دلیلهای مختلف، زنان از بیان واقعیتهای عینی خودداری کردهاند؛ چیزی که سبب شده خشونت علیه زنان در برهههای مختلف افزایش یابد.
شرح مسئله
باورم این است که گره مشکلات زنان با روشی که بعضی از فمینستها روی دست گرفته اند، نه تنها باز نمیشود که کورتر نیز میشود؛ چون پرداختن به روزگار زنان در زمانها و مکانهای متفاوت، نیازمند تعامل و واکاوی بیشتر است. از این رو، چیزیکه مهم است و باید رعایت شود، ارائهی روایت اصیل و تجربی است. هنگامی که از زن حرف میزنیم، این زن دربرگیرندهی همه زنان در تمام گوشهوکنار اجتماع است؛ زیرا از زن خانه تا زن شاغل در روستاها و شهرها، به گونههای مختلف مورد خشونت قرار گرفته/ میگیرند. این زنان استند که از خانه تا بیرون و از روزگار مهاجرت تا اوج دمکراسی، شبیه موریانهی داخل چوب خود را میخورند و صدایی بلند نمیکنند.
در این متن، نتیجهی تحقق ومصاحبهام با زنان افغانستانی در مورد خشونتهای جنسی همسران شان را میآورم.
هر چند در بارهی خشونت علیه زن، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد که میشود به آن پرداخت؛ ولی این جا به دیدگاه سازمان ملل اکتفا میکنیم. طبق تعریف سازمان ملل، «هرگونه عملی که باعث رنجش روحی، روانی و جسمی زنان شود که در آن از فشار و زور کار گرفته شده باشد، خشونت عنوان میشود.» در زیرمجموعهی این تعریف، روایتها و تفسیرهای متعددی را میشود آورد. به همین خاطر، نمیتوان مصداق خشونت در یک جامعه را مبنای همگونی ابعاد خشونت در همه جامعهها دانست. بنا بر این، ما نیازمند کنکاش بیشتر به هدف روشنشدن پهلوهای ناخواندهی خشونت علیه زنان در جامعهی خود مان استیم.
خشونت جنسی
خشونت جنسی عبارت از برقراری رابطهی جنسی، بدون رضایت زن از سوی مردان به صورت اجباری است که از جانب هر کسی، در هر مکانی علیه یک زن انجام شود. این عمل، طبق منشور سازمان ملل متحد و کنواسیونهای حقوق بشر، جرم پنداشته میشود.
خشونت جنسی در برگیرندهی چند بخش است.
۱: در صورتی که شوهر و شریک جنسی زن، بدون درنظرداشت خواستهها و نیازهای زن به طور اجبار با او آمیزش جنسی را انجام میدهد، خشونت جنسی اتفاق میافتد. این خشونت، ریشهی عمیق در عدم آگاهی مردان و زنان دارد؛ چون ظرافتها و نزاکتهایی را که باید در حالت آمیزش رعایت کنند، نمیکنند. از این لحاظ، زنان افغانستانی همواره مورد تجاوز جنسی از سوی همسران شان قرار میگیرند. این زنان اگر میلی به برقراری رابطه نداشته باشند، در بیشتر موردها در کنار خشونت جنسی، متحمل خشونت فیزیکی و روانی نیز میشوند.
۲: بخش دیگر خشونت جنسی در برابر زنان، از سوی مافیا، زورمندان، فرماندهان محلی و گاه هم از سوی افراد جاهل به صورت اجبار انجام میشود که این نوع خشونت در جامعهی افغانستان، مدتها است جریان دارد و هیچ گونه راهکاری به منظور جلوگیری آن تدوین نشده است. با رویکارآمدن طالبان، این خشونتها بیشتر شده است. در این دوره، زنان و دختران فعال، به بهانههای گوناگون از سوی طالبان اختطاف شده و مورد تجاوز فردی و گروهی قرار میگیرند. این زنان در کنار آزارواذیت جنسی، خشونتهای روانی و فیزیکی را به بدترین حالت ممکن تجربه میکنند و سپس به شکل وحشتناک به قتل میرسند.
از سویی هم این خشونتها به دلیل ساختارهای بسته، ذهنیتهای سنتی، باورهای دینی و مذهبی، همیشه از سوی زنان کتمان میشود؛ چون زنان نظر به باورهای ناپسند جامعه و هراس از این که اگر اعتراض کنند و از خود دفاع کنند، از جامعه رانده شده و مورد نکوهش مردم و خانواده قرار نگیرند، سکوت میکنند؛ چیزی که منجر به افزایش انواع خشونت به ویژه خشونت جنسی علیه زنان شده/ میشود. به باور من، نیاز است تابوها را بشکنیم و حق خود را به هر شکل ممکن از جامعه بستانیم.
هرچند خشونت جنسی در همه کشورها کموبیش وجود دارد؛ اما در افغانستان به بدترین شکل آن جریان دارد. از تجاوزهای گروهی و فردی تا ازدواجهای اجباری و زیرسن دال بر ادعا است. در زیر، چند نمونهی خشونت جنسی بر زنان را میآورم که میتواند مشتی نمونهی خروار باشد.
۱: روزی با یکی از زنان سرخوردم که زیر چشم و صورتش کبود شده بود.کاملاً آشکار بود که آثار شکنجه است. پرسیدم صورتش را چی شده؟ با نیشخندی گفت که به اجبار از سوی شوهرش به آمیزش فراحوانده شده و وقتی میلی برای انجام آن نداشته، با ضرب مشتولگد او را مورد تجاوز قرار داده است. اشک در چشمانش حلقه زد و گفت: «نان شوی اره دارد، اره ششپره دارد؛ وقتی ازدواج کنید، همین است.»
۲: کلاس نهم بودیم، با بازیچههای طفلانه و ظرافتهای دخترانهی خویش غافل از همه هیاهوی زندگی میزیستیم که ناگاه یکی از صنفیهایم که زیرسن بود را به شوهر دادند و مدتی غیبش زد. بعد از چند هفته دوباره سر صنف آمد. من و بقیه همصنفیهای مان که از این هیاهوی دهر چیزی نمیدانستیم و اندوه بزرگ در چهرهاش را نمیدیدیم، دورش را حلقه زدیم و پرسشهای عجیبوغریبی از او داشتیم. در این میان، یکی از همصنفیهایم گفت: «عزیزم کمی از شب اول بگو». با شنیدن این، رنگش زرد شد و بغضی گلویش را گرفت و با اندوه گفت: «چه قدر سفیدچشم هستی تو دختر.» همه داشتند پافشاری میکردند که از شب نخست عروسی بگوید. سرانجام، گفت: «هیچ وقت ازدواج نکنید که شب اول، شوهرم که به تمام لحاظ تفاوت زیادی با من دارد و من را به اجبار به عقد او در آوردهاند؛ شب اول با چربکردن آلت جنسی خود با من سکس کرد که باعث خونریزی شدید در من شد، تا سرنوشتم به بیمارستان کشید و زندگیام از این رو به آن رو گردید.» همه وحشتزده شدند و از مرد و از ازدواج، نفرت پیدا کردند. بعدها هم هر کس که حرفی از ازدواج میزد، بیدرنگ قصههای این دو یادم میآمد و از خودم و دیگران میگریختم؛ تا این که که خودم هم بعد از مدتها ازدواج کردم و تجربهاش کردم؛ اما با این تفاوت که من در گزینش همسرم نقش داشتم.
نتیجهگیری
از این که بحث آمیزش جنسی و ارگاسم در افغانستان، همیشه تابو بوده، زنان و مردان کمتر روی آن صحبت کردهاند. نهادهایی که در سالهای پسین در بخش محو خشونت علیه زنان کار کردهاند نیز، به گونهی جدی و بیپرده در مورد خشونت جنسی، سکس، ارگاسم، فواید و ضررهای آن در میان مردم به ویژه زنان آگاهی لازم را پخش نکردهاند. برای محو خشونتهای جنسی در میان زنان و مردان افغانستانی، نیاز است که برنامههای صوتی، تصویری و نوشتاری برگزار شود. تا این گونه، زنان از سوی شریکان جنسی شان مورد تجاوز و خشونتهای روانی قرار نگیرند.
نظر بدهید