پنجشنبه، ۲۲ سنبله ۱۴۰۳، حوالی یک پس از چاشت، ۱۷ مرد از روستای «قرِیودال» ولسوالی سنگتختوبندر دایکندی، برای استقبال از مسافران شان که از زیارت عتبات برگشته بودند، به کوتل خمسفید -مرز بین دایکندی وغور- میروند. گذشته از کوتل خمسفید در داخل خاک غور، در منطقه سری درهی «پالوسنگ»، چهار فرد مسلح سوار بر دو موترسایکل، این ۱۷ تن را به بهانهی گرفتن عکس دستهجمعی متوقف میکنند، دو نفر شان از آنها فیلم و عکس میگیرند و دو نفر دیگر، آنها را به گلوله میبندند. در نتیجه، ۱۴ تن کشته و چهار تن زخمی میشود.
به محل رویداد رفتم و با کمک دیگران، جسدها را به سمت روستای قریودال فرستادیم. در میان کشتهشدگان، یک پزشک از غور نیز بود که در لحظهی حمله، به طرف معاینهخانهاش در ولسوالی سنگتختوبندر در حرکت بوده است.
وقتی از پالوسنگ، روستای نزدیک محل رویداد برگشتم، شام شده بود؛ هنگام پایینشدن از کوتل خمسفید به طرف روستای قریودال، از همه خانههای محقر روستا صدای گریه و نالهی زنان و کودکان بلند بود. پیش منبر مسجد روستا آمدم، ۱۳ جسد پهلوی هم قرار داده شده بود. سه پیرمرد سرگردان آن جا بود و طوری رفتار میکردند که انگار چیزی را گم کردهاند؛ گاهی درون منبر میرفتند و گاهی بیرون آمده و به جسدها خیره میماندند. خودم را به یکی از آن سه پیرمرد نزدیک کرده و گفتم کاکا؟ نشنید، با دستم بازویش را تکان دادم، در حالی که اشک از گوشهی چشمش جاری بود، وحشتزده به من نگاه کرد و چیزی به زبان نیاورد. از او، پرسیدم که آیا دیگر کسی نیست که برای جابهجاکردن جسدها یا آمادگی برای خاکسپاری به کمک شان بیاید؛ اما باز هم چیزی نگفت. به خانههای روستا نگاهی انداخت و یک نگاه دیگر به جسدهایی که روی زمین کنار هم گذاشته شده بود. میخواست بگوید که به جز از آن سه پیرمرد، دیگر مردی در این روستای کوچک زنده نمانده است.
در حالی که صدای جیغ و گریهی زنان و کودکان از درز دروازهها و روزن خانهها بیرون میزد و در کوههای اطراف روستا میپیچید، از آن جا دور شدم.
این تنها رویداد کشتار هزارهها در افغانستان به ویژه در سه سال تسلط طالبان نیست. در دو سال گذشته، خود طالبان در روستای چهارآسیاب سرجنگل حمله کرده و زنان و کودکان را سلاخی و تیرباران کردند.
همین گونه، دو سال پیش، در سیوک دایکندی، طالبان خود به گونهی مستقیم بر باشندگان محل حمله کردند و شماری به قتل رساندند.
هزارهها از دیر باز به این سو، قربانی کشتار توسط رژیم حاکم و گروههای ناشناس است که گاهی در مرکز آموزشی، گاهی در مکان مذهبی و گاهی هم در دشت و کوه این رویداد اتفاق میافتد.
نظر بدهید