اسلایدر نسخه الکترونیکی

سه سال سرکوب(بررسی وضعیت مخالفان سیاسی گروه تروریستی طالبان، در سومین سال‌روز سقوط جمهوریت)

سرمقاله
اندک‌اندک در هیئت انتظاری جان‌کاه‌تر از مرگ، با اندوه سهمناکِ مکاتب بسته، دختران رانده‌شده از مدارس و نداهایی بازمانده از آشویتس فرهنگی، به سال‌روز سه‌سالگی سقوط کابل به دست طالبان رسیدیم. سقوط و فروپاشی بسیار برق‌آسا و سریع رقم خورد. در یک صبح زود، خبر سقوط یک نظام سیاسی جهان را فراگرفت. رییس‌جمهور بی‌شرمانه فرار کرد، ادارات بسته شد، زنان محکومانه به پستوی خانه‌ها خزیدند و نظامیان سنگرها را یکسر رها کردند و سر از پا نشناخته از هر کورسویی راه نجات و فرار طلبیدند. اما این که ما «اندک‌اندک و آهسته» به سمت سه سالگی سقوط می‌رویم؛ یکی به این معناست که پس از آن «روزهای پرهیاهوی سقوط»، دیگر زمان در دستان طالبان از حرکت ایستاده و هر روز، چونان سالی سهمگینانه می‌گذرد.

در این سه سال مدام روایات روشن مردم از حاکمیت تاریک طالبان را دیدیم. هرچند که زمینه‌ی گزارش و روایات بسیار تنگ و تار بود، اما با آن هم در این سه سال حتا یک روز هم خبر خوش و تحوّل نیک از حاکمیت طالبان پدید نیامد. در حاکمیت طالبان مردم بسیار پایین‌تر از مرز و معیار یک «زندگی معمولی» سقوط کرد‌ند. بسیاری از مواردی که در دیگر جاهای دنیا عادی و معمولی و روزمره و ابتدایی است، در کابل به یک رؤیای دور و دست‌نیافتنی بدل شده است. حتا نخبگانی که باید برای سال‌ها بعد، برای آرزوهای بزرگ، برای آینده کار می‌کردند، در حال حاضر آن‌قدر دچار فقر و تنگ‌دستی و نگرانی‌های امنیتی و بی‌جایی و بی‌کسی شده‌اند که هرگز فرصت فکرکردن برای یک تغییر، برای آینده‌ی کودکانی که در حال حاضر در افغانستانِ سقوط کرده به دست طالبان تولد می‌شوند، را ندارند.

بنا به روایت‌های صریح و عینی، آن‌چه در کشور می‌گذرد، زندگی معمولی در کابل را یک‌راست به رؤیای ناممکن بدل کرده است. داشتن یک وعده غذای سیر، داشتن یک ماه پول پس‌انداز، داشتن یک وقت کرایه‌ی خانه سرِ ماه، داشتن ۵۰۰ افغانی جیب‌خرچی، داشتن یک روزِ فارغ از دغدغه‌ی وعده‌ی غذایی بعدی، تحت مدیریت رژیم طالبان، اینک از موارد دشوار و دست‌نیافتنی است.

پس از سه سال خانه‌نشینی، قدم‌زدن بی‌ترس و هراس در هوای یک فضای سبز، گشتی بی‌دغدغه در یک باغ، تفریحی دل‌آرام با خاطر نامکدر در یک پارک کوچک که در آن دختران و پسران والیبال و پینگ‌پانگ بازی کنند، خانواده‌ای با کودکان‌شان آمده باشند و کباب کنند، کودکان در آن‌جا شادی کنند، دختری برای آرزوهایش خیال ببافد و پسری برای آینده‌اش فکر کند، دیگر هرگز جلوه‌ای نمی‌گیرد. سراسر قلمرو طالب را که بگردیم، حتا یک جای امن و آرامی برای یک لحظه نفس‌کشیدن نیست.
تمام این‌ها که در هر جای دنیا بخشی لاینفکّ از زندگی روزمره است؛ اما در قلمرو حاکمیت طالب به افسانه‌های کوه قاف بدل شده است. وقتی از روزهای خوب یاد می‌کنیم، از یک گذشته‌ی دور، گویا از «روزی و روزگاری بود» یاد می‌کنیم. دیگر بال‌های خیال آدمی نیز در آتش فتوای طالب سوخته و با شلّاق‌های او شکسته است.

در حال حاضر، در همین لحظه‌ای که شما این متن را می‌خوانید، بسیاری از چیزها (که سه سالی بیش نمی‌شود) به گذشته‌ی دور پیوسته است. شما از روزهای خوب، از زمانی که وظیفه داشتید، معاش می‌گرفتید، می‌توانستید قرض دکان، کرایه‌ی خانه، پول خرج و خوراک را سرِ وقت پرداخت می‌کردید… حتا از زمانی که می‌توانستید لااقل هر دو هفته یک بار گوشت بخورید، به عنوان گذشته‌ی دور یاد می‌کنید.

سه سال زمان زیادی نیست، اما برای کسانی که بیش‌تر از هزار روز را مدام نگرانی و گرسنگی و فقر و تهدید و تباهی کشیده‌اند و پیشِ رو را نیز سراسر سیاه و تاریک می‌بیند، بسیار طولانی‌ست.
این همه محرومیت و تنگنا در حالی است که در داخل کشور راجع به سیاست طالبان به‌کلّی زمینه‌ی بحث و انتقاد وجود ندارد. طالبان اگر منتقدانش را در محضر عموم تیرباران نکنند، در خفا می‌کشند و از پا درمی‌آورند. اما درین سه سال در خارج از کشور نیز روایت جامع و منسجمی در مقابل طالبان شکل نگرفته است. نشست‌هایی از قبیل نشست دوحه و دیگر نشست‌هایی که در بیرون از افغانستان برگزار شدند، هیچ یک روایت منسجم و طرح روشنی برای براندازی یا تعدیل طالبان ایجاد نتوانستند. با آن هم، از آن‌جا که از داخل زمینه‌ی فعالیت‌های انتقادی هر روز سخت و سخت‌تر می‌شود، هنوز جمع زیادی از مردم به بیرون و نشست‌های بیرونی چشم دوخته و انتظار یک تغییر را می‌کشند.

در ادامه‌ی انتظارات مردم از این نشست‌ها، هفته‌نامه‌ی جاده‌ی ابریشم به مناسبت سه سالگی سقوط کشور به دست طالبان، این‌بار گفت‌وگوهای مفصلی را با اعضای نشست ویانا انجام داده که در آن میان متفکرانی هم‌چون پروفیسور کریستین ریدر نیز حضور دارند. در میان نشست‌هایی که تا کنون در خارج از کشور راجع به سیاست طالبان و وضعیت مردم برگزار شده است، «روند ویانا برای افغانستان دموکراتیک» که متشکل از چهره‌های مخالف طالبان‌اند، شاید جدی‌ترین آن‌ها باشد. درین نشست راجع به سقوط کشور و سیاست طالبان، راجع به وضعیت سیاه و مخوف امینتی که در حال حاضر افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان دست‌کم به لانه‌ی ۲۱ گروه تروریستی بدل شده، بحث و گفت‌وگو شده است.

واضح است که این گفت‌وگوها و تحلیل‌ها به استثنای سرمقاله، دیدگاه جاده‌ی ابریشم نیستند، بلکه به عنوان یک رسانه‌ی مستقل، خواسته است بار دیگر پاسخ افراد گوناگون و دیدگاه‌های متفاوت‌شان را دربارۀ وضعیت جاری و آیندۀ افغانستان انعکاس دهد تا باشد که به بهبودی وضعیت کمک کرده باشد. در این سه سال، روایت‌های تلخ و اندوهناک زیادی از حاکمیت تاریک طالبان خواندیم و دیدیم. هرچند زمینه‌ی روایت و گزارش این تلخی‌ها و ناملایمات بسیار محدود و دشوار بود؛ اما ما تا توان داشتیم و تا امکانات‌مان اجازه می‌داد، روایت کردیم.

نوت: نسخه پی دی اف شماره ۲۰۲ جاده‌ی ابریشم را از اینجا دانلود کنید.