دوازدهم جوزای ۱۴۰۳خ. خبر درگذشت علیجان حسننژاد، آمر احصائیۀ ولایت دایکندی در فضای مجازی پیچید. دوستان و وابستگانش از شنیدن مرگ او اظهار تأسف کردند و مرگ او را ناراحتکننده خواندند. در خبرها و واکنشها در مورد چگونگی مرگ او سخنی به میان نیامده بود. حسننژاد هنوز جوان بود و تکلیف صحیای هم نداشت. از اینرو، مرگ چنین نابهنگامش شکبرانگیز بود.
چیزی نگذشت که خبرهایی مبنی بر خودکشی علیجان حسننژاد منتشر شد. رسانهها به قول منابع رسمی ادارۀ طالبان در ولایت دایکندی، دلیل مرگ او را خودکشی اعلام کردند. بنابراین، جادهی ابریشم در پی این افتاد که در مورد مرگ نابهنگام او تحقیق و نتیجۀ یافتههایش را همرسانی کند.
یافتههای «جادهی ابریشم» نشان میدهند که علیجان حسننژاد، آمر ادارۀ احصائیۀ ولایت دایکندی، شب یازدهم جوزای ۱۴۰۳٫ در پارکینگ خانهاش در منطقۀ کاریز نوجوی نیلی، مرکز ولایت دایکندی، خودش را حلقآویز نکرده است.
یکی از وابستگان حسننژاد به جادهی ابریشم میگوید: حوالی عصر روز شنبه دوازدهم جوزای سال جاری خانوادۀ حسننژاد که در منطقۀ پالیج ولسوالی شارستان زندگی میکنند، از سوی یکی از همسایههای حسننژاد در منطقۀ کاریز نوجوی نیلی، مرکز ولایت دایکندی، تماسی دریافت میکنند؛ تماسی مبنی بر مریض بودن حسننژاد. وقتی خانوادۀ حسننژاد خودشان را به نیلی، به خانۀ دیگر او میرسانند، چیزی نمیبینند و نمیدانند. بعد، به خانۀ همسایه میروند و جویای معلومات میشوند. آنها برایشان فاتحهای میخوانند و قضیه را بازگو میکنند. اینکه مدت یک شبانهروز دروازۀ بیرونی خانه باز بوده و کسی هم رفتوآمد نمیکرده. آنها از سر کنجکاوی و نگرانی وارد خانه شدهاند، میبینند که تلویزیون و لامپ خانه روشن است؛ اما حسننژاد نیست. به پارکنگ میروند که دروازهاش بسته بوده و از سوراخیای که امکان دیدن وجود داشته، دیدهاند که حسننژاد حلقآویز است. به پولیس و خانوادهاش خبر میدهند. طالبان میآیند و بدون حضور یکی از وابستگان حسننژاد، جسد او را با خودشان میبرند؛ گویی برای تحقیقات بیشتر. بعداً دلیل مرگ او را خودکشی به دلیل مشکلات خانوادگی اعلام میکنند.
وی افزود که گوشی حسننژاد هنوز در دست طالبان است. به گفتۀ منبع: «مرگ حسننژاد مرموز است. این یک قتل است؛ قتلی است که برنامهاش از قبل ریخته شده بوده. صرفاً آورده شده و اینجا آویزان شده است.»
وی افزود: «در ناحیۀ بینی و دهن حسننژاد آثاری از سیاهی و کوفتگی هم وجود داشت. گویی، کسی خفه کرده است و آنجا آویزان کرده است. کسی که خودکشی کند، چطور در بدنش آثار سیاهی و کوفتگی وجود داشته باشد.»
به گفتۀ وی: «حسننژاد وظیفه داشت، درآمد داشت و کار میکرد. با خانوادهاش هم هیچگونه مشکلی نداشت. چطور خودکشی میکرد؟ او روحیۀ خودکشی نداشت.»
مبنع افزود: «ریسمانی که آویزان بوده که گویی با آن خودش را حلقآویز کرده، هم شبیه حالتی نبود که کسی خودش را بخواهد بکشد؛ چون ریسمان به گونهای آویزان بوده که اگر ایستاد میشده، پاهایش به راحتی به زمین میرسیده.»
در گزارش رسمی طالبان، علت مرگ او خودکشی به دلیل مشکلات خانوادگی ذکر شده بود. وی تصریح کرد که «حسننژاد هر پنجشنبه به خانهاش به شارستان، کنار زن و بچهاش میرفت. با زن دومش هم هیچنوع مشکلی نداشت. همیشه قتلهای هدفمند، تحت همین عنوانها انجام میشوند. معلوم است که چه کسانی پشت این قتلها هستند. این طور برنامهریزیها، شیوۀ کاری آنها است.»
به گفتۀ منبع، حسننژاد پیش از این نیز دو بار از سوی ادارۀ محلی طالبان در ولایت دایکندی بازداشت شده بود. یک بار با وساطت موسفیدان و متنفذان و بار دیگر با پرداخت پول آزاد شد.
به گفتۀ وی، والی جدید طالبان در ولایت دایکندی، از او عواید ادارۀ احصائیه را خواسته بود؛ عوایدی که قبلا از سوی والی قبلی طالبان، (والی عبید) از او گرفته شده بود. با وجود تأیید این مسئله از سوی والی پیشین طالبان در ولایت دایکندی، والی دوم، بازهم این مبلغ را (یک میلیون و سیصد هزار افغانی) از نزد حسننژاد دریافت کرد.
منبع دیگری که از دوستان گرمابهوگلستان حسننژاد بود، ضمن اظهار تأسف از این حادثۀ دلخراش، به هفتهنامۀ جادۀ ابریشم گفت: «من سالها با حسننژاد هماتاق بودم. باهم بزرگ شدیم و درس خواندیم. روابط فامیلی داشتیم و داریم. او روحیۀ بسیار قوی و ارادۀ استوار داشت. او روزهای سختتر از اینها را تاب آورد و خودکشی نکرد. خیلی بعید است که خودش، خودش را کشته باشد.»
او از حسن رفتار، تلاش و صداقت او نیز یادآوری کرد. به گفتۀ وی: «حسننژاد، در دوران جمهوری، آمریت اقتصاد ولایت دایکندی را با پول شخصیاش بنیاد گذاشت که بعداً آمریت احصائیۀ این ولایت نیز بدان پیوست. او از جیب خودش برای پیشرفت ولایت دایکندی خرچ میکرد. حسننژاد پشتکار قوی و عزم بلند داشت.»
علیجان حسننژاد فرزند حاجی قربان باشندۀ اصلی منطقۀ پالیج ولسوالی شارستان ولایت دایکندی بود و فعلاً در خانۀ دیگرش در منطقۀ کاریز نوجوی نیلی زندگی میکرد. او در دوران جمهوریت در همین اداره، به عنوان آمر ادارۀ احصائیه کار میکرد. پس از آمدن طالبان نیز به کارش، به عنوان آمر احصائیۀ این ولایت ادامه داد. او از معدود آمرانی بود که بعد از تسلط طالبان نیز به کارش ادامه داد. لیسانس زبان و ادبیات فارسی، از دانشکدۀ ادبیاتِ دانشگاه بلخ داشت و سالها بود که به حیث آمر ادارۀ احصائیۀ ولایت دایکندی ایفای وظیفه میکرد.
اینک در حالی که پیکر او زیر خروارها خاک، در سینۀ قبرستان خفته است، گمانهزنیهای زیادی در مورد مرگ او وجود دارند. ادارۀ محلی طالبان و بسیاریهای دیگر مرگ او را خودخواسته میدانند که در اثر فشار اقتصادی و خانوادگی به زندگیاش پایان داده است؛ اما نزدیکان او با رد همۀ توطئههایی که در مورد مشکلات خانوادگی او یادآوری کرده است، مرگ او را مرموز و مشکوک میدانند. از سویی، یادآوری میکنند که حسننژاد با هیچ کسی خصومت شخصی هم نداشت. او با یک عالم انرژی کار میکرد و در این اواخر هم قصد مهاجرت داشت. اما این فرصت را هرگز نیافت. او دومین فرد ادارۀ احصائیۀ ولایت دایکندی است که به شکل مشکوک جان میبازد. پیش از این، فردی دیگری هم به شکل مشکوکی به قتل رسید.
این حادثه اگر در کشورهای دیگر انجام میشد، در اسرع وقت، علت مرگ و اگر کسانی دست داشتند، به کمک علم طب کشف میشدند و به همۀ گمانهزنیهای موجود، به صورت مستدل و علمی پایان داده میشد؛ اما از آنجایی که در افغانستانِ زیر سلطۀ طالبان و در فضای پراختناق طالبانی صورت میگیرد، دیگر چنین کار سادهای هم امکانپذیر نیست.
نظر بدهید