فریبا همراز
غور در بخش مرکزی افغانستان، از طریق مسیرهای کوهستانی دشوارگذر و خیلی طولانی، به کابل و هرات وصل میشود. باشندگان این ولایت، بیشتر از راه کشاورزی، دامداری و پیشهوری، نیازهای زندگی شان را فراهم میکنند. در سالهای پسین بنا بر تغییرات اقلیمی و سیاسی، بیشتر باشندگان غور، بیکار شده و از برآوردن نیازهای روزمرهی عاجز مانده اند.
در سالهای پسین، جوانان و نیروی کار غور، از سر ناچاری، راه مهاجرت به کشورهای همسایه و منطقه مانند ایران، پاکستان و ترکیه را در پیش گرفته اند. باشندگان غور، به ویژه ولسوالی لعلوسرجنگل با این که در سالهای اخیر از خشکسالی رنج میبردند، فروپاشی جمهوری بار گران دیگری را روی دوش آنها گذاشت که از تحمل شان بیرون است. بیکارشدن بیشتر افرادی که کارمند دولت و مؤسسههای خارجی بودند و همچنین تحمیل هزینههای غیرقانونی و سلیقهای از سوی طالبان، مانند عشر، مالیات و کمک برای اعمار خیابانها و مسجدها، به زندگی باشندگان غور چهرهی مغمومی داده است.
کشاورزی و دامداری
غور، زمستانی بلند و به شدت سرد دارد و در این فصل دمای هوا در بخشهایی از این ولایت، به منفی ۵۰ درجه سانتیگراد میرسد. باشندگان غور، برای پیشبرد زندگی به امکانهای کافی دسترسی ندارند و به نحوی همیشه شبوروز بخورونمیری را میگذرانند.
محمد نبی-مستعار-، به جادهی ابریشم میگوید که کشاورزی، مهمترین منبع اقتصادی مردم در غور است. او، مهمترین فرآوردههای کشاورزی غور را چهارمغز، سیب، پسته، بادام، کچالو، گندم و نخود عنوان میکند.
در لعلوسرجنگل اما هوا نسبت به دیگر ولسوالیهای غور، خشنتر و سردتر است. به همین دلیل، در این ولسوالی، کشاورزی و تنوع نباتات محدود است. مهمترین فرآوردههای کشاورزی در این ولسوالی، گندم، جو، موشنگ، کچالو و نباتات محدود دیگری است که مردم برای تغذیهی حیوانات خانگی شان، کاشتوبرداشت میکنند. دامداری، یکی از دیگر شغلهای باشندگان ولسوالی لعلوسرجنگل است. بخش زیادی از مردم در این ولسوالی، در مناطق کوهستانی که برای کشاورزی مناسب نیست، زندگی میکنند و با درآمدی که از پرورش حیوانات خانگی دارند، نیازهای زندگی شان را فراهم میآورند. با این حال، دامداری در این ولسوالی نیز، به دلیل طولانیبودن زمستان که در آن، شش ماه دشتها و کوهها پوشیده از برف است، خیلی راحت نیست. دامداران در تابستان، تلاش میکنند که علفهای مورد نیاز برای تغذیهی حیوانات در شش ماه زمستان را تهیه کنند؛ اما تهیهی علف با توجه به خشکسالیهای دوامدار و تهاجم گلههای کوچیها در بهار و تابستان، برای باشندگان این ولسوالی دشوار شده است. به همین دلیل، برخی از مردم، دامداری شان را تعطیل کرده و بخش دیگر از مردم، از شمار حیوانات شان کم کرده اند.
کوچیها در سال روان، با حمایت طالبان، بیشتر از سه هزار گوسفند را برای چراندن و پرورش، به بخشهای مختلف لعلوسرجنگل آورده اند. هجوم گلههای کوچیها به این ولسوالی، شرایط را برای دامداری باشندگان محل و تهیهی علف برای زمستان، دشوار کرده است.
باغداری و پرورش درختهای مثمر و غیرمثمر نیز، یکی از شغلهای باشندگان لعلوسرجنگل است. درختهای مثمر به جز سیب که به تازگی در برخی از قسمتهای این ولسوالی رواج یافته، به دلیل سردی هوا حاصل نمیدهد. ربابه رهیاب، دانشآموختهی تاریخ و باشندهی روستای «تلخک» ولسوالی لعلوسرجنگل، در مورد پیشهی باشندگان این روستا، میگوید: «بیشتر مردم در قریهی ما زراعتپیشه استند و بیشتر این خانوادهها، از طریق حاصلات سیب و کچالو، امرار معاش میکنند.» به گفتهی خانم ربابه، بسیاری از باشندگان این روستا، سالانه نزدیک به ۷۰ تا ۱۰۰ سیر سیب از باغ شان برمیدارند. او، میافزاید که باشندگان روستای تلخک، بخش زیادی از فرآوردههای سیب شان را در ولسوالی لعلوسرجنگل به فروش میرسانند و بخشی از آن را بیرون از این ولسوالی و به دیگر ولایتها مثل بامیان صادر میکنند؛ اما به علت دوربودن راه و نبود شاهراه استندرد، مردم نمیتوانند که مقدار زیاد حاصلات خود را به قیمت مناسبتر به دیگر ولایتها انتقال داده و بفروشند. نبود خیابانهای معیاری و بستهشدن آن در زمستان به دلیل برفباریهای سنگین، همهساله در کنار آسیبزدن به روند صادرات باشندگان لعلوسرجنگل، آنها را برای واردات مواد اولیه به ویژه مواد غذایی و سوختی نیز با مشکل روبهرو میکنند.
نبود جادههای معیاری
نبود راههای ارتباطی معیاری از دیر باز به این سو در غور، روی اقتصاد باشندگان این ولایت سایه انداخته است. مردم از یک طرف مواد مورد نیاز به ویژه مواد خوراکی را با هزینهی خیلی بالاتر نسبت به دیگر ولایتها دریافت میکنند و از سوی دیگر، اقلام صادراتی خود را به دلیل پرداخت کرایهی بلند برای انتقال، به قیمت مناسب فروخته نمیتوانند. کشاورزان برای فروختن فرآوردههای کشاورزی شان، با مشکلات زیادی روبهرو استند و نمیتوانند سروقت آن را به بازار برسانند. این فرآوردهها، یا پوسیده و گنده میشود یا این که در مسیرهای دور و برفگیر که چندین روز برای انتقال منتظر برفروبی میماند، یخ میزند.
خانم فایزه، دانشآموختهی علوم سیاسی و باشندهی لعلوسرجنگل، میگوید: «فقدان سرکهای معیاری و نبود ترانسپورتیشن استندرد، عامل دیگری است که اقتصاد این مردم در طول سالیان سال رشد نکرده است. مردم مدت دو فصل، زحمت میکشند و از زمینهای شان حاصلات جمعآوری میکنند که اکثراً نمیتوانند حاصلات شان را به بازارها برسانند و درمد نقدی داشته باشند.» او، می افزاید این مسئله، باشندگان لعلوسرجنگل را که سرگرم کشاورزی استند، برای خرید نیازهای روزمره با مشکل روبهرو میکند.
فقر
باشندگان غور به ویژه ولسوالی لعلوسرجنگل، تا آن جایی در فقر زندگی کرده اند که اکنون فقر، به یکی از ویژگیهای آنها بدل شده است. بیتوجهی حکومت مرکزی به غور، بیثباتی سیاسی و دشوارگذربودن مسیرهای ارتباطی این ولایت با مرکز و سایر ولایتها، باعث شده که اقتصاد مردم رشد نداشته باشد. علی-مستعار-، میگوید: «چنان چه شما در شهر و بازار میبینید که تعداد زیادی از اطفال، زنان و حتا تعدادی از جوانها گدایی میکنند. این نشاندهندهی این است که سطح اقتصاد مردم، خیلی پایین است. یک طفل که زمان مکتبرفتنش است، متأسفانه به کارهای شاقه و یا هم گدایی مجبور میشود.» او، میافزاید که ناداری، مردم را ناچار کرده هنگام توزیع کمکهای انساندوستانه، در گرما و سرما، پشت صفهای طولانی بیایستند، تا بتوانند خوراک چند روز شان را به دست بیاروند. او، برای محکزدن میزان نیازمندان در غور، میگوید: «برای آزمایش، میتوانید پیش یک نانوایی رفته و صدا کنید که هر کس که خیلی فقیر است، بیاید من برایش نان میدهم. خواهید دید که سیلی از مردم آن جا حضور پیدا کرده و فقر به چه میزان است.»
علی، نبود زمینههای کاری، تطبیقنشدن برنامههای درازمدت اقتصادی، نبود راههای ارتباطی استندرد، تغییرهای سیاسی، ناامیدی مردم، سرمایهگذارینشدن از سوی بازرگانان و نبود برق برای تأمین نیازهای برقی صنایع کوچک را، اساسیترین عاملهای فقر در غور بیان میکند. او، تأکید میکند که برای جلوگیری از سرعت افزایش فقر، «باید پلانهای درازمدت سنجیده شده و اجرا شود.» به باور علی، برنامههایی مانند ایجاد سرک، شبکههای برقرسانی، فرصتهای آموزشی و حرفهای، همکاری دولت با مردم جهت ایجاد شغل، تشویق بازرگانان برای سرمایهگذاری در این ولایت و ارتقای سطح سواد مردم، میتواند در کاهش میزان فقر کارساز باشد.
با این حال دولت نه تنها برنامههای انکشافی به ویژه در روستاهای این ولایت که نقش حیاتی در رشد اقتصادهای محلی داشت را متوقف کرده، بل که کارزار متوالی برای تحمیل هزینههای کمرشکن به مردم را نیز به راه انداخته است. مردم از جمعآوری مالیات، عشر و سایر هزینههای خودخواستهی حکومت محلی در غور، به ستوه آمده و جمعآوری متوالی پول، باعث شده که طی دو سال مردم با سختی به زندگی شان ادامه بدهند. به گفتهی منابع محلی در ولسوالی لعلوسرجنگل که نمیخواهند نام شان در گزارش بیاید، دولت از ماهها قبل که هنوز محصولات کشاورزی جمعآوری نشده و معلوم نیست که حاصلات هزینهها و مخارج کشاورزان را پره میکند یا نه، به جمعآوری عشر اقدام کرده است. منابع، میگویند که دولت حتا بدون تفکیک کشاورز و غیرکشاورز، خانوادههای دارای درآمد یا فقیر، از هر خانواده بیشتر از یک هزار افغانی و از هر روستا از ۲۰ تا ۵۰ هزار افغانی را زیر نام عشر جمعآوری کرده است.
دولت از خانوادههای فقیر و آنهایی که زندگی شان به کمکهای بشردوستانهی بینالمللی وابسته است نیز، عشر جمعآوری میکند. یک خانم از روستای «دهن تکهغال» در ولسوالی لعلوسرجنگل که برای گرفتن کمک به مرکز ولسوالی آمده بود، به جادهی ابریشم گفت: «زمانی که این کمکها را میگیریم و به قریه برمیگردیم، همه اعضای قریه این کمکها را همرای ما تقسیم میکنند. هیچ کس سرمایهدار نیست، همه مردم نیاز به کمکهای بینالمللی دارند.» او، با شکایت از شیوهی جمعآوری پول توسط طالبان از مردم، گفت: «از سویی هم، برای خانوادهی من پرداخت عشر به حکومت بسیار مشکل است. عشر از هر خانواده ۱۴۰۰ جمع کرده است و من ۱۱۰۰ افغانی در خانه داشتم و ۳۰۰ افغانی باقی مانده بود که به دنبال قرضگرفتن از مردم قریه برآمدم و بلآخره قرض هم پیدا نشد؛ مجبور شدم چهار سیر کچالو از زمینی که کشت کرده بودیم، بکنم و به فروش برسانم تا پول عشر حاصل شود.» این در حالی است که این خانم به دلیل مشکلات اقتصادی، مجبور شده که پسرش را از راه قاچاقی برای کارگری به ایران بفرستد. «پسرام در کشور ایران کارگری میکند و برای ما پول میفرستد. شوهرم در قریه به دهقانی مصروف است که درآمد او، نمیتواند شکم ما را سیر کند.» فرستادن جوانان بیکار خانواده به ایران، تنها کار این خانم نیست بل که ادامهی حیات بسیاری از خانوادهها به پولی وابسته است که جوانان و مردان کارگر شان، از ایران میفرستند.
مهاجرت
بیکاری و ناتوانی در تأمین هزینههای زندگی، سبب شده که پسران و مردان خانوادههای زیادی، برای کارگری به کشورهای همسایه بروند. پس از فروپاشی جمهوری، در کنار این که امید شاملشدن در ادارههای حکومتی در مردان و زنان از میان رفته، بل که شمار زیادی از کارمندان خدمات ملکی از کار برکنار شده و شماری زیادی از کارمندان مؤسسههای خارجی، بیکار شده اند که در این میان زنان، به دلیل دستور منع کار از سوی حکومت طالبان، کار شان در مؤسسههای خارجی را از دست داده اند؛ چیزی که سبب شده بار تأمین نیازهای روزمرهی خانواده، تنها روی دوش مردان بماند. این مسائل، سبب شده که بسیاری از جوانان حتا دانشآموختگان، برای یافتن لقمهنانی برای خود و خانوادههای شان، کارگری در کشورهای همسایه و منطقه را به عنوان تنها گزینه در نظر بگیرند.
نظر بدهید