جادهی ابریشم: به تاریخ ۳۰ثور ۱۴۰۲ جنگجویان طالبان، گلمحمد عظیمی فرزند خانمحمد، یک تن از باشندگان منطقهی برملِ کیان ولسوالی خدیرِ ولایت دایکندی را بدون هیچ گناه و جرمی به قتل رساندند. منبعی که نخواست اسمی از او برده شود، به هفتهنامه جادهی ابریشم گفت:«این شخص نه مسلح بود و نه ربطی با قضیهی محمدحسین و خانوادهی خسر و همسایهی او، داشت. یک شخص عادی و غیرنظامی بوده و به سویی روان بود.»
همچنین، نیروهای طالبان در این حادثه مولاداد باشندهی دیگر این منطقه را نیز زخمی کرده است.
به گفتهی این منبع، شخص کشتهشده ربطی با فرد تحت پیگرد و طرف دیگر قضیه ندارد. طالبان او را هدف قرار دادند و جنازهاش تا سه روز بر روی خاک ماند و کسی جرأت کفن و دفن او را به خود نمیدیدند. هرچند قتل مظلومانهی او به ادارهی ولایت دایکندی هم رسید؛ اما از سوی ادارهی محلی طالبان پیگیری صورت نگرفت و عامل یا عاملانش نیز شناسایی نشد. هیچ نهادی پیگیری نکرد و حتا ادارهی محلی طالبان از خانوادهی گلمحمد دلجویی هم نکرد.
به گفتهی منابعی که جادهی ابریشم با آنها صحبت کرده است، این حادثه پس از آن اتفاق افتاد که طالبان برای بار دوم به خاطر دستگیری یکی از باشندگان قریهی برمل کیانِ ولسوالی خدیرِ ولایت دایکندی، به نام محمدحسین فرزند علییاور آمده بودند. محمدحسین سال ۱۴۰۱خ. به دلیل مشکلاتی که با خانم و خانوادهی خانمش پیدا کرده بود، خانمش را طلاق داد و خانم و خانوادهی خانمش به طالبان شکایت بردند. طالبان برای دستگیری او آمدند؛ اما با وجودی درگیریی که بین آنها و محمدحسین اتفاق افتاد، موفق به دستگیری نشدند. محمدحسین از قریه فراری شد و این قضیه همانگونه ماند.
منبع افزود: «در سال ۱۴۰۲خ. بین خانوادهی محمدحسین و یکی از همسایگانش نیز بر سر آب جنجال پیش آمد و جدی شد. در این قضیه محمدحسین دست به سلاح برد و خانمِ همسایهاش را زخمی کرد. این قضیه بازهم به ادارۀ طالبان کشیده شد و پای امارت اسلامی را به منطقه کشاند. طالبان باری دیگر برای دستگیری محمدحسین اقدام کردند.»
به گفتهی منابع دیگری که جادهی ابرایشم با آنها صحبت کرده است: «طالبان نیروی زیادی را به منطقهی کیان فرستادند و شبانه برای دستگیری او اقدام کردند. به محض ورود نیروهای طالبان، وحشت عجیبی در منطقه حاکم شد. همهی مردان روستا از ترس جان و از ترس دستگیری پا به فرار گذاشتند و منطقه خالی از مردان شد و فقط زنان و کودکان در قریه باقی ماندند. طالبان خانهی محمدحسین را شبانه محاصره کردند و زیر راکت گرفتند؛ اما بازهم محمدحسین را دستگیر نتوانستند. او پا فرار گذاشت و منطقه را ترک کرد.
منبع افزود:«طالبان با هدف گرفتن خانهی محمدحسین، فضای رعب و وحشت عجیبی را در منطقه به وجود آوردند. مدت سه روز در اینجا ماندند. وقتی از دستگیری شخص مذکور مأیوس شدند، دست به تلاشی خانههای تعدادی از باشندگان درهی کیان زدند و سلاحهای شخصی آنها را ـ که طبیعتاً هر خانه یک میل سلاح داردـ با خودشان بردند.»
به گفتهی منابع: «سرانجام سه روز بعد از حادثه، طالبان عموم متنفذان و بزرگان قریه را به ادارهی ولسوالی طلب کردند و از آنها خواستند که در قسمت تحویل دادن محمدحسین و سایر کسانی که به قول آنها یاغی و باغی هستند، همکاری کنند.»
طالبان این کارها را در حالی انجام میدهند که آنها به خاطر دستگیری فقط یک شخص وارد منطقه شده بودند؛ اما بعد از حضور و عدم دستگیری شخص مورد نظر، به آزار و اذیت مردم میپردازند و آرامش آنها را بر هم میزنند.
به گفتهی منبع دیگری که فایل صوتیای را نیز در اختیار هفتهنامه قرار داده است، پشت این حادثهها و اتفاقات دستهایی از بین خود مردم منطقه و همکاران محلی طالبان دخیل است. به گفتهی وی: «سال گذشته بعد از اینکه طالبان نتوانستند محمدحسین را دستیگر کنند، با راهنمایی و تحریک یکی از همکاران محلیشان، جنرال محمدعلی صداقت پشتروق راهی منطقهی پشتروق شدند و محمدعظیم رضایی فرزند ارباب موسی و علیگل فرزند علیحسن کربلایی را که از مخالفان درونمنطقهای محمدعلی صداقت هستند، دستگیر کردند و به مرکز ولسوالی و سپس به مرکز ولایت بردند. ۲۷ روز در زندان طالبان ماندند و به زور چوب و چماق هزینهی ۱۷ میل سلاح سبک و سنگین را از آنها گرفتند و تهدیدشان کردند که اگر به رسانهها بگویید، هم خودتان و هم خانوادهیتان تیرباران خواهید شد.»
فایل صوتیای که هفتهنامه جادهی ابریشم بدان دست یافته است، این گفتهها را تأیید میکند و در آن شخص نامبرده (محمدعلی صداقت پشتروق) برای طالبان زمینهسازی میکند که از مردم منطقه رقم بالایی سلاح و مهمات بگیرند.
منبع افزود: «محمدعظیم رضایی فرزند ارباب موسی و علیگل فرزند علیحسن کربلایی از نزدیکان شخصی به اسم محمدعلی کربلایی حیدری (یکی از مخالفان جدی محمدعلی صداقت در ولسوالی خدیر) هستند که در اوایل استقرار طالبان با زمینهسازی و تحریک صداقت، دستگیر و زندانی شد. بعد از دو ماه زندان و شکنجه، جنازهاش را با این فایل صوتی به خانوادهی او تحویل دادند.»
وی افزود: «حتا سال گذشته آن یازده نفر سرباز اردوی ملی که زوبدهترین افراد در حوزهی کاری خود بودند، نیز توسط صداقت به دام انداخته شدند. از میان آنها، یکی را که از مرکز خدیر بود، صداقت جدا کرد، به این دلیل که پدرش رفیقم است، باقی آن یازده نفر توسط طالبان به رگبار بسته شدند. یکی دیگرشان هم در میان خانهها توسط افراد آقای صداقت تبرباران شد.»
نظر بدهید