بعد از سقوط دولت طالبان (سال ۲۰۰۱م) و روی کار آمدن حکومت جمهوریت در افغانستان، مردم زیادی حاکمیت حکومت جدید را در آن زمان جشن گرفته و پایکوبی کردند؛ زیرا به باور مردم، آنها از نوعی زندانی فکری و عقیدتی رها شده و حال و هوای آزادی را احساس میکردند.
در ابتدای حکومت جمهوریت که حامد کرزی عنوان رییس جمهوری را از آن خود کرد، حدود پنج سال (۲۰۰۱-۲۰۰۶م) اوایل حکومت وی تقریباً صلح و آرامش نسبی و سرتاسری در افغانستان تأمین شده و باعث خوشحالی و امیدواری مردم شده بود؛ زیرا بعد از مدتها رشد اقتصادی و بهبودیِ کارهای روزمرهای مردم و در کنار آن نوعی آزادی فکری و عقیدتی روی خوشش را به مردم نشان داده بود.
مردم قصه میکنند که در دوران اوایل حکومت حامد کرزی اوضاع کار و بار در کشور بسیار رونق یافته بود، طوریکه حتی در جیب کراچیوانها هم حداقل صد دالر موجود بود!
بعد از ختم دورهی ریاست جمهوری حامد کرزی، وی برای بار دوم نیز عنوان رئیس جمهوری افغانستان را کسب نمود. دور دوم ریاست جمهوری کرزی با اندکی فراز و نشیب روبهرو بود؛ زیرا جنبش طالب بعد از حدود پنج سال بار دیگر فعالیتش را آغاز نمود و امنیت کشور نسبت به دور اول حکومت کرزی متزلزل شده، انفجار و انتحار و درگیریهای متعدد در برخی از نقاط کشور به وقوع میپیوست.
بعد از این که دور دوم ریاست جمهوری حامد کرزی به پایان رسید، داکتر اشرف غنی احمد زی در سال ۲۰۱۴م با کشمکش فراوان در برابر رقیب انتخاباتی خود، داکتر عبدالله عبدالله پیروز انتخابات گردید.
اشرف غنی وعده داده بود که فساد را محو کرده و افغانستان را به یک کشور آباد و آزاد مبدل میکند. در دورهی ریاست جمهوری وی نه تنها فساد کاهش نیافت، بلکه هرج و مرج، جنگ و خونریزی، فساد اداری و… افزایش یافت. اشرف غنی اما نتوانست به وعدههای خود عمل کند.
وی در سال ۲۰۱۹م برای بار دوم در کشمکشهای بسیار با داکتر عبدالله عبدالله به عنوان رییس جمهور افغانستان انتخاب گردید. اما شوربختانه غنی اینبار ناکامتر از دورهای قبلی ریاست جمهوری خود بود. این دورهی ریاست جمهوری اشرف غنی را یکی از دورههای سیاه تاریخ کشور میتوان شمرد؛ بیکاری، فساد اداری، بحران اقتصادی، هرج و مرج در کشور از قبیل دزدی، قتلهای هدفمند، انفجار و انتحار و دیگر معضلاتی که بیانش در این نبشته نمیگنجد، به اوج خود رسید.
سال ۲۰۲۰م بود که طالبان با ایالات متحده امریکا وارد گفتوگو شد تا راه حلی برای خلاصی از طولانیترین جنگ افغانستان رقم بخورد. پشت پردهای توافق بین این دو که کدام موارد بین طرفین به امضا رسیده بود را کسی نمیدانست، حتی دولت افغانستان در گفتوگوی آمریکا و طالبان مانند یک مهرۀ شطرنج حذف شده بود و نا آگاه از تمامی تصامیم بین طرفین.
در ماههای جولای و اگست بود که سقوط توافقی و سریالی ولایات پی هم آغاز شد و راه طالبان برای تصاحب و حاکمیت مجدد در افغانستان شکل گرفت. طوریکه حتی در یک روز دو تا سه ولایت بدون جنگ و حتی فیر یک مرمی به دست نیروهای طالبان افتاد.
داستان سقوط ولایات ادامه داشت تا این که در ۱۵ اگست سال ۲۰۲۱م، اشرف غنی کابل را ترک کرد و رؤسای کشور نیز مانند وی ترک کشور کردند. مردم با تشویش و دلهره آغاز جنگ کوچه به کوچه در کابل را پیش بینی کرده بودند. اما این اتفاق نیفتاد و نیروهای امنیتی نیز به دستور سران دولتی سلاح خود را به زمین گذاشته و با ترس و اضطراب وظایفشان را ترک کردند.
در آن روز کابل چهرهی وحشتناکی به خود گرفته بود. دزدان و چپاولگران به خیابانهای این شهر هجوم آورده و تا توانستند دست به دزدی و غارت بیتالمال و مردم زدند. مالباختهگان حیران و سراسیمه بودند و عاجز از به دست آوردن دوبارهی اموالشان. تا این که نیروهای طالبان وارد شهر کابل شده و دزدان و چپاولگران از ترس آنها به مخفیگاههایشان پناه بردند.
اکنون بیش از ده ماه از حاکمیت طالبان در افغانستان میگذرد. با این که سران طالبان هر از چند گاهی موضاعتی مانند تامین امنیت، صلح و ثبات در کشور را به خورد مردم میدهند، اما کشور از انتحار و انفجار نجات نیافته و هنوز با این معضل بزرگ دست و پنجه نرم میکند.
معضل دیگری که مردم را درگیر خود کرده، بحران اقتصادیست که بعد از حاکمیت این گروه (طالبان) در کشور رشد صعودی داشته است. بیکاری، بیروزگاری، عدم پرداخت حقوق بازنشستهگان از دیگر مشکلاتی است که مردم افغانستان حکایت دارند.
یکی دیگر از موارد مهمی که توجه جهانیان را نیز به خود جلب نموده، عدم بازگشایی مکاتب دخترانۀ بالاتر از صنوف ششم است. بعد از حاکمیت طالبان دروازهای مکاتب دخترانهای بالاتر از صنوف ششم تا هم اکنون بسته است و این موضوع نه تنها در افغانستان، بلکه در سر تا سر جهان واکنشهای گستردهای را به دنبال داشته است.
باید یادآور شوم که یک حکومت جامع و کامل زمانی موفق خواهد بود و مورد قبول ملت قرار میگیرد که بر وفق مراد و خواستههای شهروندانش عمل کند. محو بیکاری و بیروزگاری، بازگشایی مجدد دروازههای مکاتب دخترانهای بالاتر از صنوف ششم و… مواردی هستند که حکومت حاکمۀ فعلی باید جداً به آن توجه نماید. در غیر این صورت نه تنها مردم به این شیوه حکومتداری دل خوش نمیکنند، بلکه این شیوهی حکومتداری امتیازات و خواستههای جامعۀ جهانی را نیز از خود سلب میکند.
نظر بدهید