اسلایدر تحلیلی گزارشها

بازیِ که همه در آن باخت

رسیده به غروب بازی پر از هیجان بود تا در روشنی روز برنده و بازنده مشخص شود. ناگهان انفجار شد و به دنبالش انفجار بعدی رخ داد، بازیگر و تماشاچی همه به زمین افتادند. از این میان چند نفر هیچ صدایی را نشنیدند و دیگر از جای خود نیز برنخواستند.
عصر جمعه بود و ۱۲ روز از سال‌نو می‌گذشت. تعدادی از ساکنان جبرییل هرات در میدان شهر گردهم آمدند تا به بازی محلی و هر روزه خود ادامه دهند. هواداران این بازی محلی نیز گرد آمدند تا در ضمن تماشای بازی، بازیگران را نیز تشویق کنند. نزدیک غروب و در گرماگرم میدان بازی ناگهان انفجار شد، کسی به زمین افتاد و خاک میدان به هوا شد. جمع شدند تا ببینند که چه اتفاق افتاده، انفجار دومی رخ داد. ‬‬‬‬
هیچ‌کسی درست نفهمید چه بود و چه شد؟ تعدادی گفتند که ماین‌های جاسازی شده و با کنترل از راه دور بود که از مردم بی‌گناه قربانی گرفت. تعدادی هم گفتند که حمله کننده سوار بر موتورسایکل با دو بم‌دستی بر جمعیت بازیگر و تماشاچی حمله کرد. هیچ مسئولی در این زمینه پاسخ نگفت و انگار تحقیق و پیگرد هم ندارد. گروه طالبان که کنترل کشور را به دست دارند نیز گوش‌ بدهکار به این قضایا ندارند. ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
حمله هرگونه که بود، ۲۹ نفر کشته و زخمی بر جای گذاشت. فهرست که از شفاخانه‌های هرات بیرون داده شد، ۲۹ نفر کشته و زخمی را در خود جای داده بود، نام‌های آشنا. محمد امیری از کاربران تویتر با انشتار فهرست قربانیان این حمله نوشت که اکثر زخمی‌های این حادثه از یک روستا هستند. آری، از روستای دوردست ولایت غزنی که برای جستجوی کار و زندگی به شهرک جبریل هرات پناه برده بودند.‬‬‬‬‬‬
این حادثه در محله مسکونی گذر توحید۱۹ اتفاق افتاد، حوالی ساعت ۶ شام. مردم محل به رسانه‌ها گفتند که بازی محلی «سنگیرگ» جریان داشت و در جریان بازی انفجار شد. بازی محلی سنگیرگ در میان مردم هزاره افغانستان پرطرفدار و کم‌هزینه است. بازی که با وجود ورزش‌های متنوع و جذاب دیگر، هم‌چنان در میان این مردم پرطرفدار باقی مانده است. ‬‬‬‬‬‬‬‬
قربانیان این رویداد همه مردان بودند، به شمول دو تا کودک ۱۵ و ۱۶ ساله. وحید محسنی یک عضو نیروهای امنیتی دولت پیشین افغانستان نیز در میان زخمی‌ها بود. دو روز بعد از این حادثه او نیز در شفاخانه جان باخت و به این ترتیب شمار کشته‌شدگان در این رویداد به پنج نفر رسید. ‬‬‬‬
محسنی بیش از ۱۰ سال در بخش‌های ناامن افغانستان از جمله ولایت غزنی کار کرده بود. او که به گفته دوستانش، خوش‌شانس بود و تا حال زنده مانده بود، بعد از سقوط دولت افغانستان تلاش می‌کرد تا روزی یگانه فرزند و خانمش را بگیرد و آن‌ها را به جای امن برساند. او جانش را نه در سنگر که در بازی سنگیرگ از دست داد. بازی که هیچ‌کس فکرش را نمی‌کرد یک روز این همه قربانی از مردم بگیرد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
هرچند هزاره‌های افغانستان به صورت عموم مورد حملات تروریستی قرار داشته‌اند اما این رویداد اولین بار است که تعداد از آن‌ها در میدان بازی هدف حمله تروریستی قرار می‌گیرد. بازی که برنده و بازنده نداشت، بلکه بازیگر و تماشاچی همه باختند.

در مورد نویسنده

خالق ابراهیمی

نظر بدهید

برای ایجاد نظر اینجا کلیک کنید