وزارت کار و امور اجتماعی به رسانهها گفته است که یک میلیون کودک در افغانستان به مواد مخدر معتاد اند. بشیر احمد تهینج، نامزدوزیر و سرپرست وزارت کار و امور اجتماعی، چهارشنبه هفته گذشته، ۲۳ در نشستی گفت که یک میلیون کودک در کشور به مواد مخدر معتاد اند که ۵۰ درصد آن را دختران تشکیل میدهد.
جنگ، فقر و گرسنگی باعث میشود که کودکان معتاد شوند، دزدی کنند، تن به ازدواج اجباری بزهند ویا کارهای شاقه کنند. مسوولان وزارت کار و امور اجتماعی نیز گفته است که نزدیک به ۴ میلیون کودک در وضعیت بد معیشتی زندهگی میکنند که دو میلیون آن را دختران شکل میدهد. از میان دو میلیون دختری که در وضعیت بد اجتماعی و اقتصادی به سر میبرند، ۴۰ درصد آنان در معرض خطر جدی ازدواج اجباری، کار شاقه، منع رفتن به مکتب، فروش و قاچاق و حتی سوءاستفادهی جنسی قرار دارند.
افغانستان و دشواری کودک بودن
در افغانستان کودکان انتحاری، معیوب، معتاد، محروم از واکسینهای وقایوی، کودکان که مورد استفادهی جنسی قرارگرفته و میگیرد، کودکان گدا، کودکان کار، کودکان بیخانه و سرگردان، کودکان در معرض ازدواج اجباری، محروم از آموزش، محروم از غذای لازم و کودکان که به مرگ زودرس گرفتار شدند، هنگام بیرون شدن از کشور جان دادند و… کم نیستند؛ بسیار زیادند.
آمارهای وزارت کار و امور اجتماعی که چهار شنبه هفته گذشته به نشر رسید، نشان میدهد که ۲۹ درصد کودکان بین ۵ تا ۱۷ سال مشغول کار شاقهاند، ۴۶ درصد آنان قربانی ازدواجهای زیر ۱۸ سال، ۶۶ درصد کودکان رشد فیزیکی نکرده و ۳۶ درصد آنان سوءتغذیهاند. مسئولان این وزارت افزودهاند که تنها در پایتخت،۶۰ هزار کودک یتیم زندهگی میکنند.
طی نزدیک به بیست سال پسین شاهد بودیم که بارها بر وضعیت و راههای رشد سالم کودکان نوشتههای بسیاری نشر شدهاند، قانونهای زیادی روی میز حکومت و مجلس نمایندگان گذاشته شدهاند، اما واقعیت این است که هرچه زمان سپری شد، این جلب توجه و اندیشیدن بر سرنوشت آیندهسازان میهن، نه تنها تحقق نیافت، بلکه با برایندی از رشد فزایندهی مشکلات در زندگی آنها مواجه بودهایم. چنان است که آن رئوس نکات یاد شده، هریک رقم درشتی از وضعیت غمبار کودکان را نشان میدهد. از آنجایی که مانند موارد متعدد وگستردهتر، خبر برنامهریزیها و انتشار آمار و ارقام، بیشتر از طرف منابع جهانی مشغول در افغانستان و یا به صورت مشترک با نهادهای داخلی انتشار مییابد، لازم است که برای دسترسی به عمق روزگار فاجعهآمیز کودکان این گزارشها وآمار و ارقام را طرف توجه قرار بدهیم.
یکی از این منابع که بهویژه باکودکان و نیازهای آنها مشغول میباشد، یونیسف است. این نهاد گزارشهای سالانه و برخی اوقات گزارشهای چند ماهه از وضعیت کودکان افغانستان را انتشار داده که سرچشمهی انتشار سایر رسانهها و نهادها بوده است. گزارشی که یونسف در اواخر سال ۱۳۹۸ به نشر رساند نشان میداد که روزانه ۹ در کشور کشته میشوند.
این گزارش یکی از علل آن را در حملات نظامی بالای مکتبها و شفاخانهها و نبود حمایت لازم از کودکان نشان را میدهد. در کنار نبود امنیت برای کودکان، اما کمکهای که از سوی کشورهای بیرونی برای کودکان افغان اختصاص مییابند نیز حیف و میل شود.
«یونیسف» و سایر منابع گزارشدهنده، علیالرغم اینکه پای احتیاط را در میان دارند، اما همواره اندکی با وضاحت و بیشتر تلویحی، از تاثیر سوء از کلیت وضعیت، جنگ و نبود شفافیت بر روزگار کودکان افغانستان نیز میگوید.
چرا قانون حمایت از حقوق کودکان تصویب نمیشود؟
باتوجه به چنین وضعیتی غمانگیز کودکان در کشور، قانون حمایت از حقوق کودکان جنجالی و سر درگم باقی مانده است. سن بلوغ کودکان سبب شده بود که برخی نمایندگان با تصویب آن مخالفت کنند. موضوع اصلی اختلاف، اما بر سر جایز و ناجایز بودن «نکاح صغیره» است که کمتر به رسانهها بازتاب یافته بود.
در قانون حمایت از حقوق کودکان ۱۸ و ۱۶ سالگی را سن بلوغِ پسران و دختران تعیین کردهاند که با قانون جزای کشور، قانون احوال شخصیهی شیعه، فقه حنفی، حقوق بشر و کنوانسیونهای بینالمللی حقوق کودک مطابقت دارد. مطابق این قانون، کودکان مبرا از مجازات، حبس، تهدید، کار، از دواج و هرگونه عملی است که به سلامت جسمی، روانی، اخلاقی و اجتماعی کودک آسیب برساند، اما مخالفان قانون حمایت از کودکان گفته بودند که دختران زودتر از ۱۸ سالگی که همانا ۹ سالگی باشد؛ بالغ میشوند و میتوانند ازدواج کنند.
در این کوتاهنوشت، فقط به یک مورد اشاره کردم، درحالیکه دیدن سایر ابعاد دردانگیز زندگی کودکان با توجه به مجموع عواملی که ناهنجاری اجتماعی را سبب شده است، مسوولان امور را به غمخواری و اندیشیدن بیشتر فرا میخواند.
نظر بدهید