اسلایدر تحلیلی گزارشها

از حاکمیت شیخ و حافظ و مفتی و محتسب-۲؛ بچه‌بازانی که با دختران دشمنی دارند

حافظ
یکی از دشواری‌های رعیت‌بودن طالبان، تنفر آن‌ها از گفت‌وگوی سازنده و علمی است. این گروه، با عقده و خشونت بزرگ شده و با چشم‌انداز فاشیستی همه را انکار می‌کنند. راجع به مسائل جنسی و راه‌حل علمی و منصفانه‌ی آن، نه تنها باب بحث و گفت‌وگو را باز نمی‌کنند بل که سخن‌گفتن از این مسائل را به کلی تابو کرده‌اند.

در مباحث علمی و روان‌شناسانه، سرکوب، راه حل نیست؛ با شلاق نمی‌شود کنترل جنسی برقرار کرد. از دیدگاه زیگموند فروید، پدر علم روان‌شناسی، دیر یا زود، «امرِ سرکوب‌شده» باز خواهد گشت. تحقیقات فروید نشان داده بود که امور سرکوب‌شده‌ی جنسی، نابود نمی‌شود؛ بل که تغییر شکل می‌دهد و از طریق دیگری و با شکل و شمایل دیگری باز می‌گردد. یکی از آن شکل‌های دیگری که فروید می‌گفت، «خشونت» بود. از دیدگاه او، غریزه‌های سرکوب‌شده‌ی جنسی، بیش‌تر به خشونت تغییر شکل می‌دهد و دوباره باز می‌گردد. به عبارت ساده‌تر، فروید به این نظر بود که اگر گروهی یا حاکمیتی، با شلاق غریزه‌های جنسی مردم را سرکوب کند، پس از مدتی خشونت در شهر چندین برابر افزایش پیدا می‌کند؛ شهروندان بسیار خشن‌تر شده و خون‌ریزی افزون می‌شود. این وضعیت از آن جا که دست خود مردم نیست، با شلاق و شکنجه نابود نمی‌شود. بازگشتِ امرِ سرکوب‌شده، از کنترل مردم خارج است و جز راه‌حل علمی و واقع‌بینانه، راه‌حل دیگری ندارد.

این روزها، با این که طالبان با مجرمان بسیار بی‌رحمانه برخورد می‌کنند، باز هم خشونت‌های پنهانی چند ‌برابر افزایش یافته است. از میان قتل و خشونت‌های این روزها در افغانستان، بیش‌تر آن‌ها، قتل‌های مرتبط به اتهام جنسی است؛ دامادی خسرش را می‌کشد یا خسری دامادش را؛ طالبان بر دختری تجاوز می‌کنند؛ دو جوانی به اتهام رابطه‌ی جنسی خارج از ازدواج، بازداشت می‌شوند؛ نیروهای طالبان بر زندانیان زن تجاوز گروهی می‌کنند و خشونت‌هایی از این دست.

در حال حاضر در هیچ جای شهر، دختران و پسران اجازه‌ی معاشقه ندارند؛ اما همه‌ی شهر از تجاوز به خود می‌لرزد. رابطه‌ی جنسی به بازار سیاه کشیده شده و یک‌راست به قتل و مرگ منجر شده است. همین دو-سه روز پیش، طاهره‌ی ۱۹ساله در بامیان خودکشی کرد؛ دخترک ۱۶ساله‌ای را هم طالبان در ولسوالی شیرین‌تگاب فاریاب پس از تجاوز گروهی، شب در خانه‌اش کشتند. تازه، زنان آزادشده از بند طالبان، به افشاگری شروع کرده و از تجاوز گروهی و فیلم‌گرفتن از سکس جمعی و تهدید آن‌ها پرده بر می‌دارند.

این رسوایی‌ها در حالی است که طالبان در هر سه-چهار جمله‌ی‌ شان، آیت می‌آورند و حدیث می‌خوانند. اعضای این گروه، لنگی‌های سیاه می‌زنند، ریش‌های دراز می‌گذارند و همه لقب‌های به ظاهر خشک و خالی دینی را یدک می‌کشند. هیچ نامی از آن‌ها معلوم نیست، همه «قاری»، «مولوی»، «مفتی» و «محستب‌» اند. طالبان، در چشم عوام با تظاهر خاک می‌زنند یا با زورگویی شلاق. اعضای این گروه، دنبال کورسازی مردم ‌استند؛ اما در پشت پرده با بچه‌های نوجوان می‌خوابند، چهار زن می‌گیرند و بر دختران زیر سن، تجاوز گروهی می‌کنند؛ سپس، از همین موقعیت می‌آیند و با سر مویی از دختران، دشمنی می‌گیرند و لباس زنان آنان را به گناه و لرزه درمی‌آورد.
یکی از مواردی که تا دیر نشده، مردم باید بفهمند این است که طالبان برخلاف آن‌ چه در بین عوام تصور می‌شود، یک گروه تماماً ریاکار و فریب‌کار است. عوام، تصور می‌کنند که طالبان هرچه هستند، مردم خاکی، صادق و بی‌ریا استند؛ همان می‌کنند که می‌گویند؛ اما پشت پرده‌ی رفتار طالبان -از رفتار جنسی تا رفتار قومی، سیاسی و مذهبی- نشان می‌دهد که اعضای این گروه، یکی از متظاهرترین، فریب‌کارترین و دروغ‌گوترین حاکمان دنیا استند. آ‌ن‌ها با دختران دشمنی دارند؛ اما چهار زن می‌گیرند؛ رابطه‌ی خارج از ازدواج را بدترین گناه اعلام می‌کنند؛ اما خود با بچه‌ها می‌خوابند. طالبان، معاشقه را منع کرده‌اند؛ اما خود گروهی تجاوز می‌کنند. با دیدن این گروه متظاهر، یاد حافظ می‌افتم که می‌گوید: «مَی ‌خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب/ چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند.»

موضوعات: طالبان، دخترستیزی، خشونت،تجاوز، فریب.